ایران رتبه اول رشد علم در دنیا را دارد

بله تیتر درست است، ایران بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۸ تعداد مقالات علمی اش را از ۷۳۶ مورد، به ۱۳۲۳۸ مورد رسیده است. یعنی بیش از ۱۸ برابر، و این سریعترین سرعت افزایش مقالات علمی در دنیا است. نیوساینتیست چهار روز پیش این موضوع را با انتشار مقاله ای در خصوص رشد تولید علم در دنیا اعلام کرد.


دیگر نکته جالب گزارش این است که علی رغم مشکلات سیاسی میان ایران و آمریکا، تعداد مقالات مشترک تولیدی دانشمندان این دو کشور هم در مدت زمان مشابه ۵ برابر رشد داشته و از ۳۸۸ مورد به ۱۸۳۱ مورد رسیده است.


بر اساس گزارش انجمن سلطنتی انگلستان ،کشورهای چین، هند، برزیل و منطقه خاورمیانه رشد علمی بسیار سریعی داشته اند. این اطلاعات با مقایسه تعداد نشر بین المللی مقالات و ارجاع به آنها، بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ استخراج شده اند. دیگر بازیگران کوچک دنیای علم هم همانند ایران میزان تحقیقات علمی شان را تا حد زیادی افزایش داده اند. مثلا ترکیه میزان تولید علم را بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۸ بیش از ۴ برابر افزایش داده و همچنین میزان سرمایه گزاری تحقیق و توسعه دراین کشور شش برابر شده است.


البته در این مقایسه و سنجش، مواردی همچون کیفیت، کاربرد تجاری و صنعتی دخالت داده نشده و تنها به تعداد تولیدات علمی در نشریات معتبر بین المللی پرداخته شده است.

کتک خوردن یک بسیجی جان بر کف

کلیپ تصویری درد آور کتک خوردن یک بسیجی جان بر کف که تنها گناهش ، جمع کردن عکس مولایش بود از زیر دست و پای حرامیان . عکس امام خامنه ای زیر پای فتنه گران است و این بسیجی با جرات آن عکس را در سینه میگیرد ... خداجویان سبز! چنان بر سر میریزند که .... صدای این کلیپ به دلیل الفاظ رکیک حذف شده

 

گرچه من سرباز هیچ و ساده ام

سر خوشم مهدی بود فرمانده ام

گرچه که مهدی بود غایب ولی

سر خوشم بر نایبش سید علی


دانلود کلیپ تصویری به صورت

مستقیم یا غیر مستقیم

حجم :‌ 5 مگابایت

با کیفیت بالا / flv

کتیبه موسوی

در پایان عمر او را گفتند که سه چیز گو که رستگار شویم. میرزا منقلب شده، گریه کرد و گفت: من یک عمر چیز گفتم و رستگار نشدم، شما چگونه با سه چیز گفتن رستگار خواهید شد؟ مریدان را این سخن گران آمد و آنها نیز گریه کردند به حال خود که تا بحال مرید چه کسی بودند.

در کتاب غرر الکلم1 من رجال الکلم2 آمده است که اورا گفتند با ادب کیست؟ گفت من. گفتند نخست وزیر کیست؟ گفت: من. گفتند پیروز همه انتخابات کیست؟ گفت: من. گفتند همه چیز تمام کیست؟ گفت: من. گفتند روشنفکرترین زن ایرانی کیست؟ گفت چون من نتوانم بود پس زنِ من.

با چند کلیک به مسلمانان آلمان کمک کنید

دین مبین اسلام هنوز در کشور آلمان به رسمیت شناخته نشده است. اخیرا یک مؤسسه دینی برای رسمی شدن دین اسلام در آلمان رفراندمی برگزار کرده و از کاربران اینترنتی خواسته که نظر خود را در این مورد بیان کنند.
متأسفانه به دلیل عدم توجه مسلمانان به این رفراندم، تا به این لحظه تعداد مخالفان رسمی شدن دین مبین اسلام و آنهایی که به گزینه “خیر” رأی داده اند، بیشتر از موافقان و آنانی است که به گزینه “بله” رأی داده اند.
از همین رو از تمام مسلمانان درخواست می کنیم با وارد شدن به لینک این سایت که در ذیل این خبر قرار دارد، در این رفراندوم شرکت کنند و برای رسمی شدن دین مبین اسلام در آلمان رأی بدهند.

اینجا کلیک کنید

راهنمایی:

سه گزینه وجود دارد که فقط یکی را می توانید با کلیک بر روی دکمه ی رادیویی (دایره) انتخاب کنید .
Ja = بله ( موافقت با رسمی شدن اسلام در آلمان )
Nein = نه ( مخالفت با رسمی شدن اسلام در آلمان )
Weiß nicht. / Ist mir egal. = نمی دانم / اهمیتی نمی دهم ( رأی ممتنع )
و در پایین دو کلید قرار دارد :
Zur Auswertung = مشاهده ی نتیجه نظر سنجی
Stimme abgeben = رأی دادن
دو دین مسیحیت و یهودیت قبلاً در آلمان رسمی اعلام شده است.

((لطفا اطلاع رسانی کنید))

رای احمدنژاد اینجاست

به گزارش شبکه ایران، زمین لرزه‌ای به قدرت شش و نیم ریشتر بامداد امروز منطقه چاه‌ملک ریگان واقع در استان کرمان را لرزاند.

تصویر زیر متعلق به یکی از منازل مسکونی پس از زلزله در روستای چاه قنبر شهرستان ریگان استان کرمان است.

 

کاش به جای محبت، کمی شعور داشته باشیم

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، یعنی اگر فحش دادن بد است، برای همه بد است فائزه هاشمی هم از این قاعده مستثنی نیست.

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، نمی گوییم چون فائزه هاشمی دختر هاشمی رفسنجانی بهرمانی است، پس حتما باید به او فحش داد.

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، یعنی اگر فائزه هاشمی به ما فحش بدهد، به او فحش نمی‌دهیم!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، یعنی تحت هر شرایطی، فحش دادن به فائزه هاشمی را درست نمی‌دانیم نه اینکه تحت شرایط خاصی، فحش دادن به او را درست می‌دانیم!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، یعنی اگر دستگاه قضائی کشورمان، فائزه هاشمی را به جرم فحش دادن به ما مورد تعقیب قرار ندهد، خودمان تعقیبش نمی‌کنیم!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، یعنی اگر روزی صدبار خواب و خیال و رویای «حضرت ماه و خورشید و ستاره‌» را ببینیم، باز هم حق فحاشی نداریم!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، یعنی اگر دویست بار در «کربلای چهار و پنج» قطع نخاع شده باشیم و شیمیایی و جانباز اعصاب و روان، باز هم حق فحاشی نداریم!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، یعنی نمی گوییم خاک بر سر کسی که به فائزه هاشمی فحش ندهد!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، نمی‌گوییم چون قبلا به فائزه هاشمی اعتراض نکردید، پس به فلان بسیجی هم اعتراض نکنید!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، کاری به اسامی و عناوین و سابقه افراد نداریم، با خود فحاشی مخالفیم. اگر اسم و رسم و عنوان و سابقه کسی مشخص شد و او رزمنده مخلص کربلای ۵ از آب در آمد، نمی‌گوییم فحاشی کاری خوبی است!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، یعنی اگر سایت‌ها و وبلاگ‌ها و رسانه‌ها و دوربین‌ها، موقتا چشم و گوششان را ببندند و ما را نبینند، باز هم به فائزه هاشمی فحش نمی‌دهیم!

ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، ما پیرو آن پیامبری هستیم که می‌فرماید :«از دشنامگویی بپرهیزید، زیرا خدای عزوجلّ ناسزاگوی بد دهن را دوست ندارد»

بله ما به نسبیت اخلاق عقیده نداریم، اما علی‌رغم همه اینها فرض کنیم که اخلاق نسبی است و در شرایط خاصی می‌شود به فلانی فحش داد، در این صورت باز هم این قبیل عربده ‌کشی‌ها را به صلاح جمهوری اسلامی نمی‌دانم:

اول: اگر قرار باشد من هم مثل فائزه هاشمی باشم، پس فرق بین من و او در چیست؟

دوم: این رفتارها قطعا مایه بدنامی نظام، ولایت، بسیج و حزب‌الله می‌شود. این روزها همه‌ی چشم‌ها و گوش‌ها منتظرند تا اشتباه‌ِ من‌ِ مدعی‌ِ حزب‌اللهی و بسیجی را ببینند و بزنند بر سر همه بسیجیان و حزب‌اللهی‌ها. اگر عقل درست و حسابی داشتم، مایه بدنامی دیگران نمی‌شدم. نه تنها مایه بدنامی بسیج و حزب‌الله، که مایه بدنامی دین و پیامبر و ائمه معصوم که به گفته آنها باید مایه زینتشان باشیم نه مایه سرشکستگی آنها!

سوم: کاش لااقل به خاطر ادعای محبتتان، پا روی احساسات خود می‌گذاشتید. فحاشان، به دروغ مدعی دفاع از ولایت هستند، اما دفاع از کدام ولایت؟ ولایتی که می‌گوید طوری رفتار کنید که حتی نتوانند برچسب افراطی‌گری به شما بزنند؟ ولایتی که می‌گوید حتی به دشمنتان ظلم نکنید و انصاف داشته باشید؟ اگر دروغگو نبودید و جنس محبتتان خالص بود، لااقل به حرمت همین محبت، از خواسته قلبی خودتان دست می‌کشیدید.

چند وقته سکوت مد شده!

تحلیل:عمادطیبی

چند وقته سکوت مد شده! با خودم میگفتم چرا دمه بزنگاه بعضی ها سکوت میکنن!!

گفتم خب حتما دلیلی داره میدونی اصلا زیاد حرف زدن خوب نیست مثل همین الان من اگه زیاد حرف بزنم یه بلایی سرم میاد!!

تو اون دنیا رو که نمیدونم اما تو این دنیا قطعا!!

اصلا میدونی هرچیزی دلیلی داره.

شنیدم تو این گیر و دار سکوت یکی(منظورم اصلا آقای هاشمی نیستا!) یه حرفایی میزد میگفت شورای رهبری

من که نمیدونستم این دیگه چه صیغه ایه اما گفتم اینم حتما دلیل داره!

حرف بدی که نیست میگن خب اگه اینجوری باشه بالاخره ما که تا حالا رئیس مجلس و رئیس جمهور و رئیس مجمع بودیم اگه اینم روش باشه کارنامه کاریمون تکمیل میشه! و سربلند بیرون میایم.

حالا اون دنیا رو که نمیدونم اما تو این دنیا قطعا!!

آخ رئیس خبرگان رو یادم رفت آخه شنیدم دو روز قبل انتخابات88 یکی به امام خامنه ای نامه نوشته یکم از جایگاه رفیعش در خبرگان گفته حالا تو این نامه چرا من که اصلا نمیدونم!(سکوت...)

میگم حالا که دور دور سکوته بزار ما هم سکوت کنیم یک دوری بزنیم تو بعضی جاهایی که آقای خاص الخواص سکوت رو رعایت نکردن همینم الان مکافات شده!

حقیقتش نه ما پول چاپ داشتیم نه تو حوصله خوندن!

اما شما در حد همین چند دیدگاه اول یک نگاهی به صحبت ها بنداز بعدشم یک نگاه به خودت!


چندی از مواضع آقای هاشمی:

نامه ی آقای هاشمی چند روز قبل از انتخابات به امام خامنه ای

...

تاریخ گواه است که اکثریت مردم متعهد و انقلابیمان کمتر تحت تأثیر خلاف‌گویی‌ها قرار می‌گیرند و دلیل آن آراء افتخارآمیز مردم به اینجانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است و نیز خوب می‌دانید که در جریان انتخابات جاری، تاکنون به خاطر مسئولیت‌های رسمی ام در رسانه ها مطلبی به نفع یا ضرر افراد و جریانهای درگیر در انتخابات نگفته‌ام و در موراد ضروری به کلیاتی مبتنی بر حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌ها و سلامت انتخابات اکتفا کرده‌ام و رسماً گفته‌ام برنامه شرکت در انتخابات ندارم.

...

خطبه های نماز جمعه 26تیرتهران آقای هاشمی

چند تا پیشنهاد به ذهن من می رسد که البته این پیشنهادها را با جمعی از خبرگان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام که به فکرشان من اعتماد دارم مطرح کردم و به این جا رسیدیم و من اینها را عرض می کنم به عنوان راه حل شاید هم دیگران هم بپذیرند و عمل کنند و انشاالله که با اخلاص مساله مهم ما اینست که آن اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد میدان کرد و امروز یک مقدار مخدوش شده ما این اعتماد را برگردانیم و این هدف مقدس ما باید باشد و این اعتماد باید برگردد و اینکه چگونه برگردانیم را حالا عرض می کنم

....

سخنرانی آقای هاشمی در دیدار با دانشجویان در مشهد

خیال مهدی از پرونده‌هایش راحت راحت است. بارها در این مسایل به مراکز مسئول جواب داد. در جریان استات اویل مجلس وارد شد و پس از تحقیق و تفحص اعلام کرد که ایشان مبرّاست. وزارت اطلاعات دو سال‌ کارکرد و گزارش داد که مبرّاست. وزارت نفت یک تیم را مشخص کرد و من از رهبری خواهش کردم برادر ایشان هم عضو آن تیم باشد تا همه شرایط را به ایشان بگوید که آن تیم گزارش داد ما دلیلی برای این اتهام ندیدیم.

...

صحبتهای آقای هاشمی در زندگینامه خود در مورد فرزندانش:
بچه‌های ما در کار سیاست نیامدند. اما حُسن یا اشکالی وجود دارد که خیلی بی‌رودربایستی برخورد می‌کنند. مخفی‌کاری و ریاکاری نمی‌کنند و هر چه هستند، نشان می‌دهند. در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت می‌کنند.

این روش در جامعه ما باب نیست. به معنای مصطلح وارد سیاست نشدند، ولی وارد میدان شدند. البته یک بحث اساسی دارم که می‌توانستم جلویشان را بگیرم که معلم شوید و یا درس بخوانید و اینکه پسر رئیس‌جمهور هستید، برایتان بس است!

اظهار نظر آقای هاشمی در مورد شورای رهبری:

برای اداره یک حکومت نمی‌توان به فتوای یک نفر, خواه هر فردی باشد, عمل کنیم. باید شورایی در کشور باشد که مسائل اساسی جامعه را بررسی کند تا نظرات این شورا پشتوانه قوانین باشد. در این صورت شورای نگهبان اگر می‌خواهد مصوبات مجلس شورای اسلامی را تصویب یا رد کند باید به استناد به فتوای شورایی عمل کند.”(روزنامه مردم‌سالاری26/06/82 ص 3)

امام با شورا مخالف بود امّا من و آقای طالقانی طرفدار شورا بودیم و حذف شورای رهبری در قانون اساسی سال 68 بی خود بود.”(سالنامه شرق,1383 , ص 27)

اظهار نظر آقای هاشمی در مورد مشروعیت رهبری و تحریف سخن امام(ره):

“ما از همان روز اوّل به پدید‌ه قدرت، نگاه زمینی و واقع‌بینانه داشتیم کسانی آمدند و نگاه صرفاً متافیزیکی به قدرت را دامن زدند و آن را مرتب مطرح می‌کنند قبول نداریم. از همان ابتدا امام خمینی هم همین را می‌گفت. شما حرف‌های ایشان را ببینید که مشروعیت را به مردم می‌دهد این چالش نیست و دردسری هم به وجود نمی‌آورد البته اگر تعصب‌های بی جا برداشته شود” (روزنامه اعتماد،‌ویژه سیاست‌نامه، 27/8/81، ص8)