حل معادلۀ چندمجهولی انتخابات سال 88

حل معادلۀ چندمجهولی انتخابات سال 88



قصد داریم مرده‌ای را از قبر بیرون بکشیم و از نو کالبدشکافی‌اش کنیم، شاید علت مرگ او چیزی دیگر باشد.

*****

هر پدیده یا واقعیتی را می‌توان به طرق گوناگون ”تحلیل” و ”تفسیر” کرد: خوشبینانه، بدبینانه، واقع‌بینانه، آرمان‌پردازانه، خیالبافانه یا آرزواندیشانه. همسایۀ ما، شاید، خوب‌تر از آنی است که تصور می‌کنیم و فرزندان ما، شاید، زیرک‌تر از آنی هستند که می‌پنداریم. اما چه بسا در این دو مورد تا آخر عمر هم به سبب غلبۀ نگاه بدبینانه، یا خوشبینانه، سر از کار ”واقعیت” در نیاوریم. در عرصۀ سیاست، اما، هر نگاهی به جز ”واقع‌بینی” روزی به ناچار به مصاف بی‌رحمیِ واقعیات خواهد رفت و شیرینیِ خیالات ساده به تلخی و بی‌رحمیِ واقعیاتِ از پرده برون افتاده زدوده خواهد شد؛ لذا شرط عقل است که در مقام تحلیل و تفسیرِ پدیده‌های سیاسی، از طرفی، همانند خود واقعیات، بی‌رحم باشیم، و از طرف دیگر، احتیاط را چاشنیِ تحلیل‌ها و تفسیرهایمان کنیم. هر تحلیلی را فقط تحلیل بدانیم نه عین واقع، و هر آن منتظر باشیم که تفسیرهایمان در مصاف با واقعیاتِ ”دورـ‌ازـ‌نظرـ‌مانده” یا ”به‌ـ‌خطاـ‌تفسیرـ‌شده” حک و اصلاح شوند. در این وادی، بیش از هر جای دیگری باید بگوییم ”گویا”، ”از قرار معلوم”، ”به نظر می‌رسد” و همانند آن، چراکه با سرنوشت جمعیِ ملتی، و گاه دنیایی، سروکار داریم و ممکن است تحلیل‌مان بر سیر وقایع، و حتی تاریخ، اثری ماندگار بگذارد. نباید هویتمان را به تحلیل‌ها گره بزنیم، بلکه فقط و فقط آرمان‌هایمان را مقدس بدانیم، و بیش از همه انسان را و انسان‌دوستی را. هرگاه کسی با دغدغۀ حقیقت‌طلبی و به دور از حب و بغض ”تحلیل” خود از واقعیت را یادآوری کرد، بشنویم، بفهمیم، و اگر حقیقتش یافتیم ـ لااقل در دل ـ تصدیقش کنیم، شاید رازی گشوده شود و توهمی زدوده.

ادامه مطلب ...

بی‌رحمیِ واقعیت


Titleچهار تحلیل، یک هشدار و یک پیش‌بینی ـ بخش دوم

بی‌رحمیِ واقعیت


6 May 2013

■ جمعی از فعالان سیاسی داخل ایران

قصد داریم مرده‌ای را از قبر بیرون بکشیم و از نو کالبدشکافی‌اش کنیم، شاید علت مرگ او چیزی دیگر باشد.

*****

مقایسه انتخابات سال 88 با انتخابات سال 84

در سال 84، اگر اندک درصد رأی اصولگرایانۀ آقای هاشمی و اندک درصد رأی تحول‌خواهانۀ آقای کروبی را برابر بگیریم، می‌توان به منظور ساده‌سازی محاسبه گفت رأی تحول‌خواهانۀ این دوره برابر با مجموع رأی آقایان هاشمی و معین در دور اول است، لذا به طور کلی با کاهش آرای کاندیدای تحول‌خواهان از قریب به 22 میلیون (دور دوم آقای خاتمی در سال 80) به حدود 11 میلیون (مجموع آرای آقایان هاشمی و معین در دور اول سال 84) مواجهیم. آیا می‌توانانتظار داشت که این امر در سال 88 ادامه یابد، یعنی مجموع آرای تحول‌خواهان بار دیگر به چیزی در حدود رأی سال 84 آنها (11 میلیون) برسد؟ آیا مجموع درصد رأی دو کاندیدای تحول‌خواه (آقایان هاشمی و معین، جمعاً 34.8 درصد) در دور اول که هنوز از تودۀ تحول‌خواه کسی انتخابات را تحریم نکرده بود (و تحول‌خواهان حضور حداکثری داشتند) شبیه درصد رأی رسمی تحول‌خواهان در سال 88 نیست (33.8 درصد)؟اگر این درصد را درست فرض کنیم، چه تبیینی می‌توان برای آن و برای تشابه آن به رأی تحول‌خواهان در سال 84 به دست داد؟ کاهش 11 میلیونی رأی تحول‌خواهان از سال 80 به 84 را چه؟ به نظر می‌رسد نمی‌توان این کاهش 11 میلیونی را به تحریم برخی هوادارانآتشین‌مزاج که قائل به تز”عبور از خاتمی” بودند نسبت داد، زیرا آنها نیز کاندیدای خود را داشتند (آقای معین)، و از طرف دیگر مقایسۀ آمار شرکت‌کنندگان در سه دورۀ 76، 80، و 84 و برابری تقریبی تعداد شرکت‌کنندگان در این سه دوره (حدود 29 میلیون نفر) نشان می‌دهد که در سال 84 رأی‌دهندگان جدیدی (در حد 10 میلیون نفر) غیر از شرکت‌کنندگان سابق وارد معرکۀ انتخابات نشده بودند، چراکه تعداد رأی‌دهندگان در این سه انتخابات تقریباً ثابت و در هر سه دوره در حدود 29 میلیون نفر بوده است:

01

و کسانی که آنها را “تحریمی‌ها”ی قائل به تز عبور از خاتمی می‌خوانیم در دور “دوم” انتخابات سال 84 از صندوق‌ها کناره گرفتند و حاضر نشدند در برابر آقای احمدی‌نژاد به آقای هاشمی رأی دهند (1.58 میلیون نفر در تهران). در واقع از افزایش تعداد و درصد آرای آقای خاتمی (به حدود 22 میلیون نفر برابر با 77 درصد)در دور دوم وی (سال 80) می‌توان نتیجه گرفت که تحول‌خواهان در انتخابات سال 80 قوی‌تر از سال 76 و در واقع با تمام قوا به میدان آمده‌اند، به طوری که با وجود کاهش13 درصدی (990 هزار نفری در تعداد) مشارکتنسبت به دور قبل،یک میلیون و 520 هزار رأی بر آرای آقای خاتمی افزوده شده است.

اگر فرض کنیم که تودۀ اصولگرا از سر وظیفۀ شرعی به طور حتم در تمام دوره‌ها (ولو با رأی سفید) در انتخابات شرکت می‌کنند (شرکت نکردن در انتخابات با تعریفی که از اصولگرایی داده شد سنخیت ندارد)، با توجه به اینکه مجموع رأی رقبای آقای خاتمی در این دو انتخابات از 9 میلیون نفر به 6.5 میلیون نفر کاهش یافته (این 6.5 میلیون نفر اصولگرایان واقعی هستند) و مجموع رأی آقایان ناطق (7.24 میلیون) و ری‌شهری (0.06 میلیون) در سال 76 برابر با 7.3 میلیون بوده است، می‌توان نتیجه گرفت که از 7.3 میلیون رأی آقایان ناطق و ری‌شهری قریب به 800 هزار رأی غیراصولگرایی و لذا شناور بوده است (مثلاً آرای بومی آقای ناطق از استان مازندران). این آراء، همانند سایر آرای شناور، در سال 80 یا در انتخابات شرکت نکرده‌اند یا رأی خود را به سبد آقای خاتمی ریخته‌اند. در هر حال، با توجه به کاهش 2.5 میلیونی آرای رقبای آقای خاتمی طی دو دوره، این 2.5 میلیون نفر (یابه دلیل اطمینان از رأی آوردن آقای خاتمی در دور دوم خود) در سال 80 در انتخابات شرکت نکرده‌اند، یا از آنجا که جزء آرای شناور بوده‌اند در سال 80 رأی خود را به سبد آقای خاتمی ریخته‌اند. البته به نظر می‌رسد معقول‌تر این است که فرض کنیم این عده در انتخابات بعدی شرکت نکرده‌اند، چون تبیین قابل قبولی از چرخش آنها طی چهار سال نمی‌توان به دست داد.

ادامه مطلب ...

احتمال تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)

احتمال تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

این مقاله به استدلال‌های مختلف در مورد احتمال تقلّب در دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران می‌پردازد. برخی کارشناسان از احتمال دستکاری آرا به نفع محمود احمدی‌نژاد سخن گفته‌اند و گروهی دیگر از کارشناسان استدلالاتی علیه دخالت گسترده در انتخابات ارائه کرده‌اند. از میان گروه دوم کارشناسان که پیروزی احمدی‌نژاد را ممکن می‌دانند، گروهی هنوز لزوم بررسی دقیق موارد اعتراضی را لازم می‌دانند.[۱]

استدلال‌ها برای وقوع تخلّف شامل استدلال بر پایهٔ سرعت شمارش آرا، استدلال بر پایه نحوه اعلام نتایج، استدلال بر پایه میزان آرا به احمدی‌نژاد، استدلال‌های ریاضی‌دانان، متخصصین آمار و کارشناسان امور ایران و حتی برپایه گزارش‌ها منتشرشده توسط نهادهای وابسته به محافظه‌کاران و نظام بیان می‌شود.[۲] از طرف دیگر استدلالات برای عدم وقوع تخلف شامل رد گزارش‌ها اولیه در مورد تقلب، رد استدلالات آماری و تحلیل‌های اجتماعی و اقتصادی از دلایل رای مردم به احمدی نژاد استوار است. به برخی از استدلالهایی که تخلف را قطعی می‌دانستند پاسخ‌هایی (صرف نظر از درست یا نادرست بودن جوابیه) از مجراهای رسمی و غیر رسمی داده شده و برخی استدلالهای معتقدین به وقوع تخلف (مانند وجود تعداد آرای باطله منفی و یا حضور غلامحسن الهام از اعضا شورای نگهبان در متینگ تبلیغاتی احمدی نژاد در مصلای تهران) هیچگاه از طرف هیچکس پاسخی ارائه نشده‌است، این مجموعه سوالات بی پاسخ در پایان به طور مختصر ذکر شده‌است.

محتویات

ادامه مطلب ...