نقل‌قول بلر را انکار می‌کنید، با شریک نفتی دیک‌چنی و متهم امنیتی

پس از انتشار خبری با عنوان "بلر در جلسه‌خصوصی: میوه عراق را از دستان روحانی گرفتیم" در رجانیوز که شرح تاسف برانگیز از غفلت مسئولان وقت دیپلماسی هسته ای کشور و زانوهای خم شده آنان در برابر دیپلمات های مکّار غربی را در برداشت، روابط عمومی مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت که زیر نظر حسن روحانی فعالیت می کند، اقدام به انتشار جوابیه ای عجیب و غریب با لحن و کلامی متعلق به دوران پارینه سنگی کرده است.

به گزارش رجانیوز، جوابیه‌نویسان این مرکز، بدون بیان مستندات و دلایل خود، طرف مقابل را به چوب دروغ، خیانت و رسوایی رانده و در مَخلص کلام آقای روحانی و دوستانش را که دستاورد مهم آنان در پایان دوره مأموریت خود تعطیلی افتخارات هسته ای کشورمان بود، به‌عنوان مجسمه صداقت، توانمندی و زیرکی معرفی کرده‌اند؛ جوابیه‌ای که به نظر می‌رسد نویسندگان آن، به شدت به قاعده "خودگویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی!" اعتقاد دارند.
 
در این جوابیه با یادآوری اظهارنظر منتشر شده از بلر در رجانیوز ادعا شده که این نقل قول بدون سند است و صحت ندارد. این در حالی است که بلر پس از تعلیق فعالیت‌های غنی سازی اورانیوم در ایران و در سال 2004 اعلام کرده بود که میوه حمله به عراق را در جایی دیگری به‌دست آورده است. وی در جلسه خصوصی مورد اشاره در خبر رجانیوز که در واقع یک مهمانی بود که به افتخار او برگزار شده بود اعلام کرد «میوه عراق را از دستان "حسن روحانی" -دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران- به‌دست آورده است.»
 
اما بر خلاف ادعای مرکز وابسته به حسن روحانی، این سخن بلر که "میوه حمله به عراق را از برنامه هسته ای ایران به‌دست آورده" در سفر به عراق و در شهر بصره و در مقابل شبکه های خبری و خبرگزاری‌ها و میلیون‌ها شنونده بیان شده و صدها مقاله، خبر و گزارش در زمینه این گفته آقای بلر منتشر شده است که مقامات عالی رتبه کشورمان نیز در فواصل زمانی مختلف در جلسات خصوصی و عمومی خود به این سخنان اعتراض کرده اند.
 
اما اینکه آقای روحانی که بود و که هست فایده ای در رابطه با شفاف سازی نسبت به این سوال ما که ایران چه تخلفی مرتکب شده که تمامی دانشمندان اتمی خود را خانه نشین کرده و مجتمع های صنعتی خود را مهر و موم کرده و میلیاردها تومان سرمایه را به حال تعلیق درآورده است، نخواهد داشت. آیا آقای حسن روحانی باید جواب این سئوال را بدهد که به چه دلیل تیم کارشناسی او به این نتیجه رسیده که باید قراردادهای سعدآباد و بروکسل امضا و فعالیت هسته ای تماما قانونی ایران تعلیق شود؟
 
منبع خبر در مورد شرکت "کیش اورینتال" و دفاتر آن در خیابان افریقا و جزیره کیش و همچنین عضویت و مالکیت آقای سیروس ناصری معاون آقای حسن روحانی در این شرکت و قرارداد شرکت "کیش اورینتال" برای اجاره دکل‌های حفاری دریایی برای چاه‌های گازی پروژه پارس جنوبی با کمپانی نفتی امریکایی "هالیبرتون" نه تنها در اداره ثبت و اسناد و املاک کشور موجود است، بلکه اسناد و مدارک موجود در شرکت ملی نفت ایران نشان می دهد که چگونه شرکت "کیش اورینتال" یک شبه ره صد ساله را پیموده و از شرکت یک لا قبای آقای سیروس ناصری و شرکا! به بزرگترین شرکت پیمانکاری دکل‌های حفاری چاه‌های نفت مناطق دریایی و خشکی در ایران تبدیل شده است.
 
علاوه براین ده‌ها منبع خبری جهان اعم از خبرگزاری‌های بین المللی تا روزنامه ها در ارتباط با قرارداد مذکور مطلب و سند منتشر کردند و فقط کافی است که کلمه "کیش اورینتال" و هالیبرتون" را در موتور جستجوگر تحریر کرد و نتایج آن را در ده‌ها گزارش و خبر بازبینی کنیم.
 
همچنین، در مورد منابع بخش‌های دیگر خبر رجانیوز و تعلیق فعالیت‌های غنی سازی اورانیوم ایران به مدت بیش از دو سال و نیم و حتی تعطیلی مجتمع هایی که هیچ گونه ارتباطی با ماشین های سانتیریفیوژ نداشته اند، منبع خبری، هزاران صفحه گزارش، خبر، مدارک و مستندات از روزنامه های وطنی تا خبرگزاری‌های بین المللی در مورد تعلیق برنامه هسته ای ایران است که اگر رجانیوز منابع آن را بخواهد اعلام کند، باید به مدت دوسال و نیم خبرها و گزارش‌ها و تفسیرهای با شور و شعف خبرگزاری‌های خارجی را بازنشر دهد که بر اساس آن‌ها، ایران خودخواسته فعالیت‌های قانونی و مطابق قوانین و مقررات بین المللی آژانس انرژی اتمی را تعلیق کرده است. این همان نکته ای است که بر سر افشای زوایای ناگفته آن که در اصل ریشه در انفعال و خودباختگی تیم مذاکره کننده وقت دارد، مصر هستیم، یعنی مصالح کشور ایجاب نمی کرد که فعالیت ها تعلیق شود بلکه پشت پرده های تیم هسته ای وقت که بعداً یکی از آن‌ها متهم امنیتی از آب درآمد و دیگری دلال نفتی، چنین نتیجه خفت باری را برای کشور به ارمغان آورد.
 
با این حال، آقای حسن روحانی که از جمله خواص مردود در فتنه 88 است و جوابیه‌نویسانش بهتر است به این سؤال پاسخ بدهند که بر فرض که نقل قول تونی بلر را انکار کردید، با سیروس ناصری شریک نفتی دیک چنی در هالیبرتون و حسین موسویان متهم امنیتی به‌عنوان کلیدی‌ترین اعضای تیم وقت هسته‌ای چه می‌کنید و آیا نتیجه طبیعی این نیروها غیر از وادادگی‌های آن دوره می‌توانست باشد؟
 
در پایان به‌منظور شفاف‌سازی و واگذار کردن قضاوت به خوانندگان، رجانیوز متن خبر قبلی رجانیوز و عین جوابیه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را منتشر می‌کند:
 
خبر قبلی منتشر شده در رجانیوز:
 
به مناسبت سالگرد نشست کاخ سعدآباد، جزئیاتی منتشر نشده از اظهارات مقامات انگلیسی که نتیجه بی‌تدبیری مسئولان وقت دیپلماسی هسته‌ای ایران بود را افشا کرد.
 
به گزارش رجانیوز، تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان که پس از تعلیق فعالیت‌های غنی سازی اورانیوم در ایران و در سال 2004 اعلام کرده بود که میوه حمله به عراق را درجایی دیگری بدست آورده است در یک جلسه خصوصی و در یک مهمانی که به افتخار او برگزار شده بود اعلام کرد «میوه عراق را از دستان "حسن روحانی" - دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران - بدست آورده است».
 
بنابر این گزارش، اشراف امنیتی و اطلاعاتی مقامات امنیتی غربی برروی دو تن از معاونین اصلی آقای حسن روحانی خصوصا آقای سیروس ناصری - که نوارهای ویدئویی او در جلسات مختلفی که با شرکت نفتی امریکایی "هالیبرتون" در زمینه اجاره هشت دستگاه دکل حفاری نفتی فلات قاره برای یک شرکت خصوصی "کیش اورینتال" را در اختیار داشته اند - سبب شده بود که نزد سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی امریکا و انگلیس براحتی برروی تیم مذاکراه کننده ایران تسلط داشته باشند.
 
تونی بلر در جلسه خصوصی اعلام کرده بود که دست ایرانیها همواره در مذاکرات هسته ای خود از پیش باز است و عملا مذاکره کنندگان اروپایی هیچگونه نگرانی و دغدغه ای از روند مذاکرات هسته ای با طرف ایرانی ندارند و متونی که از قبل از جلستان در مورد موارد مطرح شده در مذاکرات تهیه می گردد، بدون کم و کاست به تائید و تصویب طرف های ایرانی می رسد!
 
فعالیت های غنی سازی ایران که به مدت بیش از دو سال به تعلیق درآمده بود ناشی از تحلیل های غلط و عدم درک دنیای استکباری و همچنین عدم آگاهی و نداشتن بصیرت و دانش کافی از وضعیت اروپا و امریکا و توانائی‌های داخلی کشورمان بود، شرایطی که باعث گردید روز به روز طرف‌های غربی به زیاده خواهی خود در ارتباط با موضوع هسته ای ایران ادامه بدهند که در زمان تعلیق فعالیت های هسته‌ای ایران نه تنها هیچ یک از سانتیرفیوژهای ایران چرخشی نداشتند بلکه مدیریت ناآگاهانه و فله‌ای آقای حسن روحانی به همراه مذاکره کنندگان ارشد هسته ای ایران یعنی آقای سیروس ناصری و ... شرایطی را برای کشور ایجاد کرد که در معاهده‌های بروکسل و پاریس و سعدآباد حتی صنایع پائین دستی هسته‌ای ایران که هیچگونه ارتباطی با غنی سازی اورانیوم نداشتند نیز؛ جزو مجتمع های به تعلیق درآمده و تعطیل ایران قرار داشتند.
 
دانشمندان و متخصصین ایرانی به جای برنامه‌ریزی بر روی توسعه و مدیریت فنی پروژه های هسته ای، بایستی به اوقات تعطیلی خود فکر می کردند که چگونه این اوقات را سپری نمایند!
 
تسلط اطلاعاتی و امنیتی سرویسهای امنیتی غربی برروی مقامات مذاکره کننده هسته ای ایرانی عملا هرگونه اقدام و تلاش ایران را برای کشاندن مذاکره کنندگان غربی به سوی درخواست های ایران را عقیم می نمود چرا که آنها براحتی دست ایران را در مذاکرات هسته ای از پیش خوانده بودند!
 
جوابیه روابط عمومی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام:
 
بنام خدا 
 
وظیفه سازمانی رجانیوز، جعل خبر و مخدوش کردن منافع ملی 
 
سایت دروغ‌پرداز رجانیوز در یک اقدام تامل‌برانگیز و ناشیانه، خبری را که بار قبل هم به‌نقل از همپالگی‌های خود از زبان جک استرا وزیر امور خارجه اسبق انگلستان مطرح کرده بود، یک بار دیگر به نقل از تونلی بلر نخست‌وزیر سابق این کشور تحت عنوان "بلر در جلسه خصوصی:…" مطرح کرد. 
 
در خصوص جعلی بودن این خبر هیچ شکی نیست و باید در محاکم قضایی به آن رسیدگی کنند. اما اینکه چرا رجانیوز یک بار دیگر این خبر کذب و فراموش شده را به شکلی کاملا ناشیانه تکرار و زنده می‌کند، جای سوال و تعمق دارد. مسئولان این سایت دروغ‌پرداز حتی به آرشیو خود برای بررسی دروغ‌های قبلی خود نگاه نکرده‌اند که لااقل دروغ جدید را با شکل و شمایلی بهتر و کامل‌تر بیان کنند. تا لااقل به ذهن خواننده بهتر القاء شود. 
 
ابتدائی‌ترین کار در اطلاع‌رسانی مراجعه به آرشیو است، تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنند.
 وضعیت کنونی در رجانیوز گویای آن است که حتی قدرت مدیریت و استفاده از نیروهای خود را هم ندارد. 
 
به اعتقاد بسیاری از ناظران آگاه و حتی برخی افراد نزدیک به دولت دهم، این‌گونه اقدامات سایت رجانیوز باعث تبدیل شدن آن به یک مجموعه بی‌اعتبار و پرهزینه برای دولت وقت گردیده است. به‌طوریکه اخبار و ادبیات آن در هیچ یک از محافل سیاسی و خبری محلی از اعراب ندارد. 
 
امید است مسئولان قضایی و سیاسی کشور لااقل برای حفظ منافع و اعتبار حاکمیت جمهوری اسلامی در مرجعی ذی‌صلاح به شیوه‌های غیر‌معقول، ناشایست و هزینه‌های مالی و سیاسی پرداخت شده برای این سایت رسیدگی کنند. تا روشن شود که مسئولان آن چگونه منافع ملی، اعتبار کشور و بودجه بیت‌المال را در این سایت به قربانگاه منافع جناحی و دعواهای سیاسی خود برده‌اند. 
 
لیکن برای روشن شدن بهتر ابعاد این دروغ‌پردازی در سایت رجانیوز نزد افکار‌عمومی موارد زیر لازم به یاد آوری است؛ 
 
- منبع خبر منتشر شده کدام خبرگزاری یا چه کسی است؟ ذکر منبع نقل کننده خبر اولین درس روزنامه‌نگاری در همه دنیا بوده و هست. مگر اینکه رجانیوز خود مدرس جدید خبرنویسی باشد. آنگونه که رجانیوز گفته است تونی بلر در جلسه خصوصی این مطلب را بیان کرده است. پس فرض حضور خبرنگار این سایت منتفی است. 
 
- از سوی دیگر سایر مواردی که سایت دروغ‌پرداز رجانیوز در ادامه این مطلب مطرح کرده است، متکی بر سخنان بدون منبع و بی‌اساسی است که به‌نقل از نخست‌وزیر سابق انگستان آورده و طبیعی است که بقیه خبر نیز از ارزش و اعتبار، به همان دلیل اول ساقط است. 
 
- همچنین لازم است توجه حامیان و مسئولان این سایت بی‌اعتبار را به این نکته جلب کرد که حجت‌الاسلام دکتر حسن روحانی برای مدت 16 سال دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بوده‌اند و هم اکنون نیز به‌عنوان نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی حضور دارند. به این ترتیب ایشان مورد اعتماد و تایید مقام معظم رهبری و سایر مقامات عالی سیاسی و اجرائی کشور بوده و هستند. 
 
همچنین 5 دوره (20 سال) به‌عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس خبرگان رهبری (دوره سوم و چهارم) از آرإ و پشتوانه مردمی برخوردار بوده‌اند. هتاکی و تخریب ایشان به مثابه تخریب مقامات عالی و مردم این کشور است که ایشان را انتخاب و تایید کرده‌اند. این امر مغایر با منافع و اصول اولیه سیاست در همه کشورهای دنیا و از جمله جمهوری اسلامی است. 
 
- اگر کسی ادعایی و سندی معتبر علیه هر یک از مسئولان تیم مذاکره هسته‌ای سابق دارد می‌تواند به مقامات ذی‌صلاح مراجعه کرده و آن‌را اثبات کند. لیکن اینگونه دروغ‌پردازی‌های بی‌اساس و حتی بدون یک منبع ظاهری نشان از عجز و ناتوانی این تفکر سیاسی دارد که در قالب دروغ‌های رجانیوز ظاهر شده‌اند. 
 
- حجت الاسلام دکتر حسن روحانی به‌عنوان شخص حقیقی و مرکز تحقیقات استراتژیک به‌عنوان یک شخص حقوقی، حق شکایت و پیگیری این اعمال خلاف و ناشایست سایت رجانیوز را برای خود محفوظ می‌دانند. 
 
روابط عمومی 
مرکز تحقیقات استراتژیک

فهرست 53 زن آمریکایی در انتظار مرگ

خبرگزاری فارس: هم اینک 53 زن در ایالات مختلف آمریکا در انتظار اعدام هستند. قرار است این زنان با «صندلی الکتریکی» و «تزریق سم» یعنی شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که فقط در ایالات متحده آمریکا رایج است، اعدام شوند.


به گزارش خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس،‌ محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور کشورمان در سفر اخیر به نیویورک به منظور شرکت در شصت و پنجمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در گفت‌وگو با «چارلی رز» مجری برنامه شبکه 13 آمریکا، فهرست 53 نفری از زنان آمریکا که در انتظار اعدام هستند را به وی داد.
مصطفی رحمانی مسئول دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در واشنگتن نیز در گفت‌وگویی با خبرنگار فارس در خصوص آمار اعدام‌های انجام شده در آمریکا، اظهار داشت: از سال 1976 تا 2009 در آمریکا 7 هزار و 713 نفر به وسیله صندلی الکترونیکی یا تزریق سم اعدام شده‌اند. یعنی به طور متوسط ظرف این مدت سالیانه 233 نفر اعدام شده‌اند.
مسئول دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی در واشنگتن با بیان اینکه اکثر اعدام‌ها در آمریکا به وسیله صندلی الکترونیکی و تزریق سم انجام می‌شود، یادآور شد: البته نباید اعدام‌های دسته جمعی که توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در نقاط مختلف جهان صورت می‌گیرد را از قلم انداخت.
وی به فهرست 53 نفره زنان محکوم به اعدام و در انتظار مرگ در آمریکا اشاره کرد و گفت: هیچ کس حتی دیده‌بان حقوق بشر از این 53 نفر سخنی به میان نمی‌آورد.
اسامی زیر فهرست 59 نفره از زنان اعدامی آمریکا هستند که توسط دادگاه‌های ایالتی و فدرال محکوم و تعدادی از آنان تا زمان انتشار این متن اعدام شده‌اند.

* آلاباما ALABAMA

پاتریشیا بلک مون Patricia Blackmon
تیرا کاپری گوبل Tierra Capri Gobbl‌e
لوئیس هریس Louise Harris
شوندا نیکول جانسون Shonda Nicole Johnson

* آریزونا ARIZONA

وندی آندریانو Wendi Andriano
دبرا جین میلک Debra Jean Milke

* کالیفرنیا CALIFORNIA

ماریا دلریارو آلفارو Maria Delrioaro Alfaro
دورا لوز بونروسترو Dora Luz Buenrostro
سوکورو کارو Socorro Caro
سلسته سیمون کارینگتون Celeste Simone Carrington
سینتیا لین کافمن Cynthia Lynn Coffman
کری لین دالتون Kerry Lynn Dalton
سوزان اوبانکس Susan Eubanks
ورونیکا گونزالس Veronica Gonzalez
مک درموت مورین McDermott, Maureen
میشل لین میشاد Michelle Lyn Michaud
سندی دان نیوس Sandi Dawn Nieves
آنجلینا رودریگز Angelina Rodriguez
مری الن ساموئلز Mary Ellen Samuels
جنین ماری اسنایدر Janeen Marie Snyder
کاترین تامپسون Catherine Thompson

* فدرال

والری سوزت فرند Valerie Suzette Friend
آنجلا جین جانسون Angela Jane Johnson
لیزا ماری مونتگومری Lisa Marie Montgomery

* فلوریدا FLORIDA

تیفانی کول Tiffany Cole
روندا نورمن Rhonda Norman

* جورجیا GEORGIA

کلی رنه بروکشایر Kelly Renee Brookshire

* آیداهو IDAHO

رابین لی رو Robin Lee Row

* ایندیانا INDIANA

دبرا دنیس براون Debra Denise Brown

* کنتاکی KENTUCKY

ویرجینیا سوزان کادیل Virginia Susan Caudill

* لویزیانا LOUISIANA

آنتوانت فرانک Antoinette Frank
برندی هولمز Brandy Holmes

* می‌سی‌سی‌پی MISSISSIPPI

میشل بیروم Michelle Byrom
لیزا چمبرلن Lisa Chamberlin
کریستی لی فولگام Kristi Leigh Fulgham

* کارولینای شمالی NORTH CAROLINA

ملانی اندرسون Melanie Anderson
پاتریشیا جوان جنینگز Patricia JoAnn Jennings
کریستین کمرلین Christene Kemmerlin
بلنچ کایزر مور Blanche Kiser Moore
کارلت الیزابت پارکر Carlette Elizabeth Parker
کریستینا اس. والترز Christina S. Walters

* اوهایو OHIO

نیکول آن دایر Nicole Ann Diar

* اوکلاهاما OKLAHOMA

برندا ای. اندرو Brenda E. Andrew

* پنسیلوانیا PENNSYLVANIA

کارولین آن کینگ Carolyn Ann King
میشل سو تارپ Michelle Sue Tharp
شوندا دی والتر Shonda Dee Walter

* تنسی TENNESSEE

گیل کرکسی اوونز Gaile Kirksey Owens
کریستا گیل پایک Christa Gail Pike

* تگزاس TEXAS

سوزان مارگارت باسو Suzanne Margaret Basso
لیندا آنیتا کارتی Linda Anita Carty
لیزا کلمن Lisa Coleman
کتی لین هندرسون Cathy Lynn Henderson
بریتانی مارلو هولبرگ Brittany Marlowe Holeberg
ملیسا الیزابت لوسیو Melissa Elizabeth Lucio
کیمبرلی لگیل مک کارتی Kimberly Legayle McCarthy
چلسی لی ریچاردسون Chelsea Lea Richardson
دارلا لین روتیر Darla Lynn Routier
اریکا ایوان شپرد Erica Yvonne Sheppard

*ویرجینیا VIRGINIA

ترزا میشل لوئیس Teresa Michelle Lewis (اعدام شد)

حامیان موسوی

در این تصویر جوان اسراییلی نشان داده می شود که روی پیراهنش عکس یک زن باردار فلسطینی چاپ شده که زیر آن به دو زبان عبری و انگلیسی نوشته شده که یک شلیک، دو کشته!

به گزارش فارس هر از چندگاهی در سرزمینهای اشغالی بروز اتفاقاتی سبب روشن شدن بیشتر ماهیت رژیم صهیونیستی برای افکار عمومی می شود.

کشتار زنان و کودکان به بهانه های مختلف، له کردن دختر آمریکایی معترض به خراب کردن خانه فلسطینی ها با بلدوزر، اظهارات خاخامهای صهیونیست، اعترافات رسانه ای یا مورد اخیر آن یعنی حمله به کاروان آزادی غزه بیش از پیش افکار عمومی را علیه این رژیم روشن کرده است.

اینک یک تصویر دیگر از اوج نژادپرستی این رژیم منتشر شده که دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد.

در این تصویر جوان اسراییلی نشان داده می شود که روی پیراهنش عکس یک زن باردار فلسطینی چاپ شده که زیر آن به دو زبان عبری و انگلیسی نوشته شده که یک شلیک، دو کشته!

قرآن ما را آتش زدید، تمام دنیایتان را آتش می زنیم

ما برعکس شما چارپایان انسان نما، انجیل و تورات را آتش نمی زنیم، گرچه آنقدر عهد قدیم و جدیدتان را با خواب و خیالتان آغشته اید که دیگر چیزی از آنها برای آتش زدن باقی نمانده است! چیزی از آنها باقی نمانده است جز ترانه ای برای یکشنبه های کلیسایتان.

ما انجیل و تورات را نمی سوزانیم، چرا که ما فریب شما مسیحی نما ها را نمی خوریم و می دانیم که شما همان صهیونیستهای خالص هستید و می خواهید در آب گل آلود دعوای مسیحی-مسلمان ماهی خود را از آب بیرون بکشید.

ما انجیل و تورات سوزی راه نمی اندازیم، چرا که شما ابلهان مدرن مدتهاست که آنها را به موزه های تاریختان سپرده اید. اصلا شما را چه به قرآن؟ شما را چه به انجیل؟ شما را چه به تورات؟ شما بهتر است برای همان هری پاترتان صفهای چند صد کیلومتری بکشید!

ما انجیل و تورات را نمی سوزانیم، چرا که می دانیم اگر انجیل، انجیل بود و تورات، تورات، آن وقت آن انجیل و تورات حقیقی به شما اجازه چنین گستاخی کثیفی را نمی داد.

ما انجیل و تورات را نمی سوزانیم، ما آنچه را می سوزانیم که به شما حق می دهد برای تمام کثافتکاریهایتان.

ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم، همان اعلامیه ای که به شما حق می دهد قرآن ما را بسوزانید.

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که به شما حق می دهد در راستای آزادی بیان از پیامبر ما کاریکاتور بکشید و بعد آن زنیکه آلمانی به آن کاریکاتوریست شلوار قرمزی جایزه آزادی بیان و حقوق بشر بدهد!

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که به شما حق می دهد درهای دانشگاههای مدرنتان را به روی خواهران محجبه ما ببندید. این می شود که چند حیوان مدرن می شوند محصول دانشگاههای مدرنتان که اوج فهمشان از مشکلات جهان می شود سوزاندن قرآن!

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که به شما حق می دهد خون برادران ما را وِتو کنید، غزه ما را محاصره کنید.

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که به شما اجازه می دهد در خاک خودتان برجهای دوقلو را با برپسب القاعده فرو بریزید و بعد تمام مسلمانان را بخاطر این خودزنیتان مورد تهاجم قرار می دهید، نه خیر ابله ها، بن لادن دست پخت بوش است نه حاصل قران!

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که از حقوق همجنسبازان حمایت می کند، اصلا بزرگترین توجیه کثافتکاریهای حیوانهای همجنسباز است برای مظلوم نمایی خود. همجنسبازانی که آنها هم خودشان را قربانی هولوکاست می دانند و خود را دارای حقوق بشر!

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که مثل اسرائیل متولد 1948 است. حقوق بشری که همبازی اسرائیل است و فقط جایی کارایی دارد که پتکی باشد برای دشمنان اسرائیل.

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که منطقش این است: چون هیتلر یهودیها را کشت پس فلسطینیها تروریستندو بایست 78 درصد از سرزمین خود را در به یهودیهای مظلوم و فلک زده اختصاص دهند!

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که بر اساس همه مسلمانان تروریستند و هر کس مسلمانان را بکشد ضد تروریسم! ما را می کشید و به خود مدال افتخار مبارزه با تروریست می دهید.

ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که جایزه صلح نوبلش را به شیمون پرز می دهد، شیمون پرزی که کوچکترین افتخارش کشتار مردم قانا در 1996 است.

اصلا ما از این به بعد تمام نقشه هایی که در آن به جای فلسطین نوشته شده اسرائیل را می سوزانیم. آری «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود.» بدبختی ما از آنجا آغاز شد که برای نشان دادن ژست «گفتگوی تمدنهایمان» حضرت روح الله را سانسور می کنیم. حال آنکه خود آنها به کمتر از «جنگ تمدنهای هانتینگتون» راضی نمی شوند.

از این به بعد ما نیز بایست روزی در سال را «روز اسرائیل سوزی» بنامیم. ما اسرائیل را می سوزانیم چرا که تا اسرائیل هست اعلامیه حقوق بشر هست و تا اعلامیه حقوق بشر هست توجیه برای کشتار مسلمانان هست.

اصلا حق شما ابلهان بود که آن دو برج دوقلو بر سرتان خراب شد، وقتی آنقدر ابلهید که نمی فهمید همه چیز زیر سر همین جرج دبلیوی خودتان است و برای بار دوم او را رئیس جمهور خودتان انتخاب می کنید، اصلا حقتان بود که آن برجها بر سرتان خراب شد!

ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم، ما اسرائیل را می سوزانیم، ما نظام سرمایه داری را می سوزانیم، ما تمام عکسهای اوباما را می سوزانیم، ما پرچم اسرائیل و امریکا را می سوزانیم، یادتان باشد، تخم کینه را خودتان کاشتید، در مقابل دینمان ایستاده اید، تمام دنیایتان را می سوزانیم...

جبهه ملی، سران فتنه و حکم قصاص

منبع: خادم نیوز

انتشار خبر اجرای حکم قضاص برای 5 مجرمی که اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی از جمله بمبگذاری در مجامع عمومی را در پرونده خود داشته و به عضویت در گروهکهای معاند اعتراف کرده بودند، فرصتی بود تا محافل ضدانقلاب تهاجم علیه نظام اسلامی را در دستور کار خود قرار دهند. این جوسازی ها علیه اجرای حدود الهی در کشوری که خود را حکومت اسلامی خوانده و ملزم به شریعت اسلامی می داند، داستان 30 ساله ای است که ضدانقلاب از آن طرفی نبسته است، اما اصرار به تکرار آن دارد، چرا که در قبال آن می تواند وجه قابل ملاحظه ای را از کشورهای غربی مدعی حقوق بشر دریافت نماید! 


اما آنچه این بار افکار عمومی جامعه را به تعجب واداشت، قرار گرفتن سران فتنه سبز در کنار ضدانقلاب در محکومیت اجرای قانون قصاص است. موسوی با صدور بیانیه ای با زیر سوال بردن عدالت قوه قضائیه، اجرای حکم اعدام برای این مجرمین را سیاسی خوانده و آن را مخالف عدالت علوی دانسته است.


همسر وی زهرا رهنورد نیز وارد عرصه شده و با طرح سوالاتی تلاش دارد تا این اقدام قانونی دستگاه قضا را زیر سوال برد. در اولین سوال چنین آمده: «اصلاً چرا اعدام؟ چرا بدترین مجازات در حق انسانها و ملت اعمال شده است؟» 


فراز پایانی این نوشته که به ادبیات گروهکهای ضدانقلاب شباهت بسیار دارد آمده است: «من زهرا رهنورد! بعنوان عضو کوچکی از ملت، در اینجا به تمام مادران داغدار و زنانی که فرزندان و شوهرانشان اعدام شده اند یا در کف خیابانها به دست مزدوران کشته شده اند پیام می فرستم: ای زنان دلیر و شجاع، در این غم و اندوه عظیم، در کنار شما هستم.» 


راس دیگر فتنه - کروبی - نیز در اظهاراتی چندین از خود واکنش نشان می دهد: «طبیعی است که ما از مرگ افراد و اعدام آنها متاثر می شویم و اصولا مخالف رواج یافتن چنین برخوردهایی هستیم.»


در قبال این سخنان عجیب و غریب توجه به چند نکته ضروری است:


1- دفاع از مجرمان و تروریستهایی که جرم علنی آنها در به خاک و خون کشیدن مردم بیگناه در شیراز و ... بر همگان معلوم است، با هیچ منطقی قابل دفاع نمی باشد و تنها در قالب تداوم فتنه قابل تحلیل است. موسوی، کروبی باید مشخص کنند برای تداوم فتنه تا کجا حاضرند به پیش روند! آیا قرار است این مسیر تا زیر سوال بردن آیات صریح قرآن کریم ادامه پیدا کند؟! 


2- شاید گفته شود، اعتراض آقایون به اصل قصاص نبوده، بلکه به نحوه رسیدگی به اتهامات متهمین در دادگاهها و احکام صادره اعتراض دارند! اما در این باره باید گفت اظهارات رهنورد به خوبی ماهیت این اعتراضات را برملا می سازد. وی می نویسد::«اصلاً چرا اعدام؟ چرا بدترین مجازات در حق انسانها و ملت اعمال شده است؟»


در واقع این اظهارنظرات را باید بیش از اعتراض به روند دادگاه تجزیه و تحلیل نمود و خاستگاه آن را دگردیسی و استحاله فکری کسانی دانست که امروز به باورها و اصول دیروزین خود پشت کرده اند. موید این ادعا بخشی از سخنان اخیر موسوی در دیدار با جمعی از خانواده های زندانیان اخیر است که وی در آن دیدار چنین می گوید: «ما بدون نگاه به ایدئولوژی افراد و بدون توجه به طرز فکر آدمها و حتی وابستگی جمعیتی و حزبی آنها، باید از حقشان دفاع کنیم و روبروی ظلم و ستم ایستادگی نماییم و لزوما هم نباید همفکر و هم عقیده او باشیم.»(22/2/89)


همین طرز تفکر است که موسوی را امروز به حمایت از اعضای دستگیر شده گروهک تروریستی پژاک و انجمن سلطنتی کشانده است!


3- واکنش سران فتنه به اجرای احکام قضایی فوق و ارتباط دادن آن با سالگرد انتخابات دهم ریاست جمهوری را از منظر دیگری نیز می توان مورد توجه قرار داد. واقعیت آن است که سران فتنه از توانایی برگزاری مراسم «بزرگداشت فتنه» که از فردای انتخابات کلید خورد، به شدت نگرانند. ناتوانی این جریان در نگه داشتن هواداران در صحنه و مشخص شدن ماهیت جریان فتنه برای اکثریت ملت ایران پس از حوادث تلخ روز عاشورا، وضعیت دلسردکننده ای را اردوگاه فتنه بوجود آورده است. لذا وقوع چنین حوادثی و اجرای احکام شرعی که پایان کار ضدانقلاب و معاندین نظام اسلامی را به خوبی نشان می دهد، اندک نیروی باقی مانده در جبهه فتنه گران را نیز به شدت هراسان و ناامید کرده است. لذا چنین واکنشهایی از جانب موسوی و کروبی عمق عصبانیت این افراد را آشکار می سازد. 


4- موضع سران فتنه در قبال حکم اعدام، ناخودآگاه ماجرای 


موضع گیری سران جبهه ملی بر علیه لایحه قصاص را در دهه 60 تداعی می کند. در آن ایام هواداران جبهه ملی با غیرانسانی خواندن لایحه قصاص خواستار عدم اجرای آن در جمهوری اسلامی شده بودند. حضرت امام(ره) این اقدام را مخالفت صریح با ضروریات اسلام دانست که معتقدین به آن از دایره اسلام خارج خواهند شد. حضرت امام(ره) در بخشی از بیانات خود می فرمایند: «اینها تفاله های آن جمعیت هستند که حالا قصاص را، حکم ضروری اسلام را، «غیر انسانی» می خوانند. ما تکلیفمان با آنها خوب تا یک حدودی معلوم است. هر وقت هم مصلحت پیدا بشود، روشنش می کنیم.»


5- سخن آخر اینکه پیش از این موسوی اعلام داشته بود: «می گویند شما از کشتی نظام پیاده شده اید از کشتی مسلمانی که پیاده نشده ایم!» بنظر می رسد بعد از خروج موسوی از کشتی نظام اسلامی، وی به تدریج قصد دارد از «کشتی اسلام» نیز پیاده شود و خود را به امواج دریای کفر و استکبار بسپارد. در این شرایط بی شک آینده ای جز هلاکت و نابودی برای وی قابل تصور نخواهد بود.

ولایت فقیه از نگاه اشپیگل؛ مستحکم از جنس بتن

محمد مهدی حائری شیرازی
مدتی پیش مجله ی مهم و تاثیر گذار آلمانی زبان اشپیگل آنلاین مقاله ای تحت عنوان ( آیت الله از جنس بتون) به قلم اولریکه پوتز منتشر نمود. 1

همانطور که از نام مقاله پیداست، نویسنده ی مذکور با زیرکی و با نگاه تا حدودی منفی و جهت دار به تحلیل جایگاه برتر و قدرتمند ولی فقیه در نظام جمهوری اسلامی پرداخته بود ، به نحوی که به درستی تصمیم گیری نهایی در خصوص مسائل مهم و اساسی مثل انرژی هسته ای و چگونگی بر خورد با اپوزیسیون داخلی و فتنه ی پس از انتخابات و ... را موکول به نظر رهبری و ولی فقیه دانسته  و در قسمتی دیگر ازنوشتارخود ضمن برشمردن برخی ازوظایف واختیارات مقام رهبری درقانون اساسی بدون اشاره به شرایط رهبری مثل عدالت وفقاهت ودوری از دنیاطلبی و... همچنین نظارت مجلس خبرگان بر احراز این شرایطَ ، ولی فقیه وشخص آیت ا... خامنه ای را از جمله قدرتمندترین افراد درجهان کنونی برمی شمرد.

این نویسنده اگر چه با نگاه مادی و معطوف به قدرت و دموکراسی محور به دنبال به چالش کشیدن قدرت جایگاه ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران بود ، ولی از باب «الفضل ما شهد به العدو» (فضل و برتری آن است که دشمن به آن شهادت و گواهی دهد ) تحلیل وی نکات در خور تامل و جالب  توجهی نیز برای دوستان و علاقه مندان به انقلاب اسلامی در بر داشت .
ادامه مطلب ...

انحراف بزرگ

دکتر محمد جواد لاریجانی
1- علامه مازندارنی(ره) - که از شاگردان برجسته شیخ شهید فضل‎ا... نوری(قدس سره) و مرحوم آخوند(ره) بود - نمونه کم‎نظیری از دانش وسیع در معارف اسلامی از فقه و اصول و حدیث گرفته تا فلسفه و عرفان و پایبندی علمی به آموزه‎های مکتب بود و با شجاعت در مقابل انحرافات می‎ایستاد. در محضر درس این عالم بزرگوار، بزرگانی همانند حضرت امام خمینی(ره)، شهید مطهری، آیت‎ا... موسوی اردبیلی، آیت‎ا... سید جعفر کریمی و بسیاری دیگر شرکت می‎کردند و بهره‎های فراوان از دانش و سلوک ایشان می‎بردند. ما در این بحث، مسئله مقابله با انحرافات در فکر اسلامی در شرایط امروز را با تأسی از صراحت و دقت ایشان مطرح می‎کنیم بمنه و عونه.
2- انقلاب اسلامی حادثه شگفت‎انگیز آخر قرن بیستم، دو محصول و دستاورد مهم داشت:  یکی بنای نظامی مدنی - سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی در فضای ایران اسلامی بود و دیگری «بیداری اسلامی» در دنیای اسلام که مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین نمونه‎هایی از آن است. بنای نظام مدنی - سیاسی براساس عقلانیت اسلامی، تجربه‎ای مهم و منحصر به‎فرد در دنیای امروزاست. دنیای امروز زیر فشار و تحمیل نظام لیبرالیسم سکولار است و اجازه نمی‎دهد در جایی تجربه زندگی مدنی دیگری تحقق یابد. لذا عجیب نیست که از بدو آغاز این تجربه مبارک، غرب صهیونی با تمام توان و با روش‎های گوناگون بدان حمله‎ور شده و این تهاجم همچنان ادامه دارد؛ و البته مقاومت و پایداری جمهوری اسلامی هم بسیار شگفت‎انگیز است.
3- شاید در ابتدای تجربه اسلامی ملت ما، غرب فکر نمی‎کرد مسئله جدی باشد و روی توان مدیریتی و رهبری حضرت امام(ره) و انقلابیون تردید داشت. اما به‎زودی متوجه شد ملت بسیار مصمم و رهبری آگاه و شجاع است. به‎نظر من، امروز آن‎چه غرب از آن نگران است، توان هسته‎ای و یا موشکی ایران نیست و یا در درجه اول آن نیست؛ بلکه توفیق همین تجربه بزرگ اسلامی است. به‎خصوص غرب در یکصد سال گذشته در تمام پروژه‎های تحمیل دموکراسی لیبرال به دنیای اسلام شکست خورده است. نمونه عبرت‎آموز ترکیه است که مردم آن پس از 70 سال اسلام‎زدایی خشن، به محض باز شدن کمترین فضای مشارکت، گرایش اسلامی را انتخاب کرده‎اند! لذا غرب از این می‎ترسد که در ادامه حرکت این تجربه و توفیقات آن در ایران، دنیای اسلام به‎جای انتخاب حکومت‎هایی بر مبنای دموکراسی سکولار - لیبرال، مدل حکومت اسلامی ایران را ترجیح دهد که هم به تمام و کمال بر عقلانیت اسلامی در تمام شئون متکی است و هم ایران را در ظرف سه دهه به بزرگترین دموکراسی و قوی‎ترین عنصر مؤثر منطقه تبدیل کرده است. براساس چنین جهاتی است که غرب از دهه 70 شمسی، استراتژی اولویت دادن به تهاجم نرم یعنی همان تأسیس و رشد خط انحرافی و عملا متوقف کردن تجربه مهم مدنی - سیاسی ملت ما از درون را پیشه کرده است.
4- «جریان اصلاحات» که در فضای سیاسی ایران رسما در دوران انتخابات دوم خرداد 1376 رونمایی شد - اگرچه سابقه داشت - و در انتخابات خرداد 1388 دست به کودتای رسوایی علیه نظام اسلامی زد، در واقع محمل تهاجم غرب علیه نظام جمهوری اسلامی است. این جریان دارای دو اشکال مهم است: اشکال اول، انحراف در تلقی دینی و اسلامی و اشکال دوم، آلودگی به نفاق در عمل سیاسی؛ که در واقع به‎نوعی نتیجه همان انحراف است.
5- جریان اصلاحات در کشور ما، از لحاظ نظری، مبتنی است بر جدایی اسلام از حکومت و ادعای این‎که اسلام به حوزه خصوصی ربط دارد و حکومت که در سپهر عمومی است، باید «سکولار» باشد. ممکن است برخی از مریدان اصلاح‎طلبی بگویند ما به این مبنا قائل نیستیم، اما کافی است که شما با توجه به سرتاسر ادبیات و رسانه‎های اصلاح‎طلب در زمان آقای خاتمی تاکنون، قلم‎به‎دستان این نحله را رصد و متفلسفان سیاس آنان را نگاه کنید تا کاملا ادعای ما روشن شود.
6- از این فراتر، برای توجیه «اسلامی» این انحراف بزرگ در تلقی اسلامی و مکتب اهل‎بیت انواع ترفندها را به‎کار برده‎اند: یک‎‎بار بحث از نسبیت درک اسلام و عدم امکان دسترسی به مبانی متقن و غیرشخصی را مطرح کردند و لذا ناموجه بودن مفهوم احکام اسلامی را برای اقامه نتیجه گرفتند. بار دیگر برای تسامح و تساهل سینه‎چاک کردند و لزوم بازبودن فضای فعالیت تبلیغی و سیاسی جهت «دگراندیشان» را - یعنی آنان که اصلا به اسلام اعتقادی ندارند مانند کمونیست‎ها، لائیک‎ها، بهائی‎ها، صهیونیست‎ها و... - خواستار شدند. در فرازی دیگر اندراس و کهنگی اسلام را مطرح کردند و نتیجه گرفتند که احکام اسلام خشن و داستان کربلا و شهادت حسین‎بن علی(ع) محصول خشونت‎طلبی‎های - نعوذبا... -، پیامبر(ص) و علی(ع) بوده است و تازه چیزی هم به معاویه و یزید بدهکار شدیم! و آخرین ترفندی که امروز مطرح می‎کنند «قرائت رحمانی از اسلام» و با وسیع‎ترین میدان جذب است. البته کاملا قابل‎ پیش‎بینی بود که این کالای سفارشی می‎بایست عرضه شود، زیرا چگونه می‎توان «جنبش سبزی» را تأسیس کرد که در آن از مدعی خط امام فعال باشد تا منافق مسئول جنایات وسیع و فجیع و غلتیده در دامان صدام، گروهک‎های سلطنت‎طلب و عوامل سیا، موساد، بهائی‎ها و... و در عین‎حال ادعای اسلامی بودن و مسلمان بودن و امثال این‎ها را هم داشت!
7- بد نیست تأملی داشته باشیم و ببینیم این «قرائت رحمانی» که هم آقای موسوی در حرف‎های خود آن را مبنای کارش اعلام می‎کند و هم افراد دیگری از آن در نامه‎ها و بیانیه‎های خود از آن اسم می‎برند، چیست و چه نسبتی با اسلام و مکتب اهل‎بیت دارد.
توجه کنید که ما انسان‎ها غرق در نعم الهی هستیم، خدای سبحان فرمود: «و أسبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه» خداوند نعمت‎های خود را «فله‎ای» داده است که معنای «اسباغ» است. حتی بسیاری از نعمات - که احیانا مهمترین آن‎ها نیز هست - آشکار نیست و باید با تأمل معلوم شود؛ مانند نعمت وجود که از فرط روشنی مخفی است و نعمت انسانیت و از همه مهمتر نعمت هدایت. این‎ها نعمت‎های بزرگ و البته متأسفانه مغفول و پنهان هستند. اما نعمت‎های الهی از چه بابی به انسان داده شده است؟ آیا طلب خود را وصول کرده‎ایم؟ نه! همه از باب مهربانی و رحمت و رحمانیت الهی است. فرمود - (جل و علی) - «و کتب علی نفسه الرحمه» و این تعبیر بی‎نظیر است و در قرآن! او خود رحمت را ویژگی خود قرار داده است. اما این رحمانیت ماهیتا چیست؟ فرمود (جل و علی): «الرحمن، علم القرآن». آری او بسیار مهربان و رحمان است؛ اما چرا؟
علامت و نشانه این رحمانیت چیست؟ فرمود «علم القرآن» یعنی از بین اقیانوسی از علایم رحمانیت، برترین آن‎ها - سمو آن‎ها - تعلیم قرآن است. نفرمود نزول، نفرمود قرائت، بلکه فرمود آموختن قرآن. خوب حالا ملاک رحمانیت را به‎دست آورده‎ایم: «رحمانیت» یعنی قرآنی بودن. فهم رحمانی از اسلام، یعنی فهم متکی بر قرآن از اسلام و از آن‎جا که پیامبر و اهل‎بیت او مفسرین حقیقی قرآن بوده‎اند و مسئله، مسئله دانستن قرآن و فهم آن است، لذا فهم رحمانی از اسلام، فهم متکی به قرآن و تعالیم پیامبر(ص) و اهل‎‎بیت اوست.
حال این پایه که فهم شد، می‎دانیم که قرآن مشحون از حسسایت نسب به کفار، منافقین و منحرفین است که به اسم دین به خدا و پیامبر او دروغ نسبت می‎دهند و از مجموع روایاتی که از ائمه اطهار در باب معانی آیات قرآنی به دست ما رسیده، بیش از 90 درصد در باب ولایت و تطبیق به مسئله روز در باب حکومت است! این از عجایب مکتب اهل بیت است. براساس این آموزه‌ها، شیعه طرف‌دار اسلام رحمانی، اولا همواره دغدغه مشروعیت حاکمیت را دارد و از خود می‌پرسد: آیا زیر بیرق رسول اکرم(ص) هستیم؟ آیا امر در دست فقیهی عارف به احکام و خویشتن‌دار و شجاع است؟ ثانیا، همواره مرز خود را با آن که قائل به ولایت نیست، نگه می‌دارد. به‌خصوص کسانی که به حق ولی مشروع تجاوز می‌کنند، مورد مخالفت دایم (تبری) و نفرین مکرر در فرایض و نوافل هستند. مثلا درباره تفسیر و تطبیق آیه مبارکه «وَیل یومَئذ لِلمُکَذبِین» (المرسلات - 19) معصوم (علیه‌السلام) می‌فرماید بزرگترین تکذیب، تکذیب امر ولایت است و در مفهوم «جرم» در آیات 18 و 46 از همان سوره می‌فرماید: که بزرگترین جرم این است که قائل به حق ولایت نشویم و در مقابل دشمنان ولایت نایستیم و با دشمنان ولایت نرد محبت ببازیم! و از این نمونه بسیار است.
8-  امر ولایت یک واقعه تاریخی و مندرس نیست: امر ولایت هم بعد «اصولی» در دین دارد که از فروعات اصل نبوت است و هم بعد عملی (PRAXIS). کلینی(ره) در حدیث مشهوری از امام رضا(ع) نقل می‌کند که فرمود: «أثافی الاسلام خمسه: الصَلوه و الصوم و الزکات و الحَج و الوِلایه» و البته فرمودند که بدون پایه پنجم بقیه کارها مقبول نیست. مرحوم مجلسی(ره) در «بحار» وقتی به این حدیث می‌رسند، تأملی دارند. می‌گویند که فهم عمومی و رایج این بود که عمدتا ولایت بحثی در اصول دین محسوب می‌شود، در حالی‌که در عداد «کارها» و «اعمال ضروری» قرار گرفته است. این بعد عملی ولایت چیست؟ از مجموع روایات و آیات (و به‌خصوص ذیل همین حدیث) به‌‎نحو خلاصه کارهای چهارگانه زیر را شامل است:
الف) باید همواره دغدغه مشروعیت سیطره را داشته باشیم. اگر سیطره سیاسی (ولایت) مشروع باشد، حمایت از او واجب و اگر نامشروع باشد، تعاون به اثم و حرام است.
ب) باید ملاک‌های مشروعیت سیطره را بدانیم: سیطره مشروع از قماش سیطره نبی اکرم(ص) و از همان خط سیطره الهی است که در زبان فقهای مکتب اهل بیت به «ولایت فقیه» مشهور شده. لذا مسلمان پیرو ولایت دنبال هر کسی که مدعی اصلاح و یا مبارزه و عدالت است به راه نمی‌افتد. چنین مسلمانی باید با ملاک حرکت کند.
ج) باید مصداق ولی را در هر زمان بداند. در زمان حیات معصوم(ع) و در زمان غیبت معصوم(ع) و ولایت عامه فقها. یعنی اگر کسی دنبال مصداق نگردد و مصداق را نشناسد، نماز، روزه، حج و زکات وی مقبول نیست.
د) وقتی مصداق را یافت باید، تولی و تبری داشته باشد. بی‌تفاوتی نسبت به ولایت ولی، خلاف وظیفه ولایی است و از وظایف ضروری هر مسلمان به شمار می‌رود، ملاحظه کند، مکتب اهل بیت، مکتب بیداری سیاسی و بسیار پیشرفته در مسئله پایه‌های مشروعیت و عمل سیاسی است.
9- مقصود من از این تفصیل این بود که نشان دهم قرائت رحمانی از اسلام در مکتب اهل بیت هیچ تناسبی با ادعای حضرات ندارد که خواستار تعطیل اسلام در بعد اجتماعی و سیاسی - یعنی حذف ولایت - و بی‌تفاوتی نسبت به این امر هستند. «قرائت رحمانی» آقای موسوی همان نسخه «اسلام مالی» شده سکولارهاست که بیشترین شباهت را به حرف‌های فرق بهائیت دارد تا مکتب اهل بیت و اسلام ناب محمدی(ص)! این هم مانند سایر ادعاهای دینی حضرات است که سوء استفاده از نمادهای دینی را پیشه کرده‌اند. با یک «شال سبز» تمام مبانی اهل بیت عصمت را زیر پا گذاشته‌اند؛ و یا با حرف‌های عرفانی‌مزاج و درویش‌مآبانه مدعی رحمانیت می‌شوند. رحمانیت قرآنی کجا این انحراف آشکار کجا؟!
10- البته باید از ظهور جریانات منحرف هم عبرت گرفت و هم ریشه‌یابی کرد: عبرت از این جهت که خسارات زیادی به این ملت از باب انحرافات تحمیل شده است. نزدیکترین نمونه آن منافقین بودند. این‌ها در دوران رژیم طاغوت با عرق اسلامی، ولی تحت تأثیر مارکسیسم به مبارزه پرداختند. مبارزه‌ای که با معیار ولایت همراه نبود و عاقبت به نفاق کشیده شدند و جمع کثیری از بی‌گناهان را جنایتکارانه به شهادت رساندند و نهایتا به دامان صدام و اجانب پناه بردند و البته از جوانان این مرز و بوم هم جمعی را منحرف کردند و به فلاکت و هلاکت کشاندند. امروز هم جریان اصلاح‌طلبی لنگه همان قضیه است و همان عاقبت نفاق‌آلود را مبتلا شده و همان خسارات را بر ملت تحمیل کرده است. منتها در وجه جدید تلقی انحرافی از اسلام، گرایشی به سوی لیبرالیسم سکولار به جای مارکسیسم مطرح است!
ریشه‌یابی هم لازم است: منافقین اسلام خود را از مرحوم بازرگان و مرحوم شریعتی گرفته بودند و هر دوی این اسلام‌ها علم‌زده - به معنای علوم مادی - مدعی مبارزه بدون توجه به رهبری و ضرورت حفظ مبنای ولایت بوده‌اند و همه این اشکال‌ها از یک جا حاصل می‌شود و آن ادعای فهم اسلام بدون توجه به نقش عالمان دینی و فقهای اسلام است.
از آن هم فراتر: این خط فکری مدعی بود که فقهای اسلام، تلقی مندرس از دین دارند، حرف‌های آنان ارسطویی است، به دنبال خرافات هستند، به آثار باقی از معصومین (علیهم السلام) با دید تردید نگاه می‌کردند و فقط «مبارزه» را ملاک می‌دانستند، آن هم مبارزه بی‌ملاک را! مرحوم شریعتی در این ضدیت با روحانیت و فهم فقیهانه از دین، کار را به جسارت و توهین به علما کشاند و لذا عجیب نیست کسانی که دین خود را از مرحوم شریعتی گرفته باشند، کارشان به نفاق مجاهدین و یا نفاق سبز کشیده شود. در اسلام این افراد گورویچ یهودی، به‎علت موضع‌گیری به نفع فلسطین، از مرحوم مجلسی که میراث شیعه را احیا کرد، برتر است و خواجه نصیرالدین طوسی با آن همه خدمات علمی - فکری - سیاسی چنین و چنان است! به هر صورت، مسئله حذف عالمان دین یعنی آنان که حلال و حرام را براساس مکتب اهل بیت می‌دانند و از روات احادیث اهل بیت و خویشتن‌دار هستند، همان‌ها که در لسان ائمه به «حصون» - یعنی برج و باروهای دین - معرفی شده‌اند، از جانب آنان به‌وضوح آشکار است. فارغ از این که دین بدون برج و بارو، دینی آسیب‌پذیر در مقابل انحرافات است. در زمان حضرت امام (ره) همین آقای موسوی مدعی قرائت رحمانی از اسلام و آلوده به ننگ بزرگ خروج بر علیه نظام اسلامی و هم‌آوایی با دشمنان قسم خورده اسلام و میهن، با شعار «فقه پویا» در مقابل احکام شرعی می‌ایستاد و حضرت امام (قدس سره الشریف) با فراست فرمودند: فقه ما، فقه سنتی و فقه جواهری است. البته اقتضائات زمان و مکان جزو مبادی اجتهادی است که خود جای ویژه دارد.
مرحوم علامه امامی مازندرانی (ره) نمونه کاملی از این حساسیت در مقابل انحرافات بودند. علمای ما و فقهای ما باید پرده‌های تزویر و اغوا و شبهه‌افکنی‌ها را با سرپنجه علم و شجاعت کنار بزنند و به مردم با زبان مورد استفاده و روان، نشان دهند که پشت ادعاهای به ظاهر اسلامی و دلسوزانه، چه توطئه‌های خطرناکی نهفته شده است؛ به‌خصوص باید بر علیه این خرافه معاصر که اسلام را به حوزه خصوصی می‌راند و آن را فاقد کارآمدی در حوزه عمومی معرفی می‌کند، قیام کنند و نشان دهند که این حرف معادل حذف اسلام و بزرگترین دروغی است که بر خدا و پیامبر او بسته شده است

* این متن، بخشی از مقاله ارائه شده در کنگره بزرگداشت آیت‎ا... شیخ مهدی مازندارنی(ره) است.




هفته نامه پنجره

ناگفته‌های یک مقام ارشد وزارت‌اطلاعات از تحرکات جریان فتنه

منبع: رجا نیوز

یک مقام مسئول در وزارت اطلاعات با بیان اینکه جریان فتنه رنگ عوض کرده، به تلاش این جریان برای به تصویب رساندن طرح کمیسیون انتخابات اشاره کرد و با فتنه خواندن این طرح اظهار داشت: بر اساس اطلاعات موثق، در اتاق فکر جریان فتنه برنامه وسیعی برای بهره برداری از طرح و تصویب طرح کمیسیون ملی انتخابات تدارک شده است که قرار است بمنظور همراه نمودن اعضاء مجمع تشخیص مصلحت نظام، با تک تک آنها مذاکره شود.

به گزارش رجانیوز، یک مسول امنیتی در جمع یک تشکل روحانی در رابطه با رویکرد جدید جریان فتنه اظهار داشت : جریان فتنه با حمایت غرب قبل از 22 بهمن هر کاری می توانست انجام داد، آنها در اتاقهای فکر خود می گفتند کار نظام تمام است چرا که 22 بهمن را بعنوان نقطه عطف می دانستند اما با حضور با شکوه و افتخار آمیز مردم همه نقشه ها، نقش بر آب شد.

وی با بیان اینکه امروز جریان فتنه چهره دیگری به خود گرفته است اظهار داشت: این جریان بعد از گذشت بیش از هشت ماه حرمت شکنی، تخریب و آتش زدن اموال عمومی و وارد آوردن لطمات معنوی بر پیکر نظام، اهداف خود را در پوشش دیگری دنبال می کند.

ادامه مطلب ...