خاتمی پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات 88 را به طور قطعی پیش‌بینی ک

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، محمد حسین صفارهرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی طی سخنانی در نشست تخصصی مرکز مطالعات وزارت کشور به مناسبت جریان فتنه و حماسه نهم دی با موضوع " طیف شناسی اپوزیسیون‌های نظام " گفت: مهم‌تر از شناسائی خیزش مردم، کاوش بر روی دلائل بوجود آمدن آن وضعیتی است که دل آزار و ناخوشایند بود و رسید به جائی که مردم با یک اقدام بزرگ تنفر خود را از شرایط ابراز و اعلام کردند.

وی با اشاره به بحث اپوزیسیون‌های ملی‌گرا ادامه داد: یک واقعیت در مورد انقلاب اسلامی و نظام برآمده از انقلاب اسلامی این است که از ابتدا این نظام یک اپوزیسیون خیلی قابل و به درد بخوری نداشت. یک روزی یکی از دوستان می‌گفت؛ شاه باید خیلی افتخار می‌کرد به اینکه رقیب و اپوزیسیون او یک کسی مثل امام بود، فردی مقتدر و با شخصیت و با ابهتی مثال زدنی، اما جمهوری اسلامی رقیب و اپوزیسیون جدی و قابلی ندارد و ما از این جهت ضعف داریم.

ادامه مطلب ...

ایران کشور باشگاه های شبانه و مراکز تفریحی، رستوران های مجلل و ب

داشمند روسی ؛ الکساندر پروخانوف محرم امسال را در تهران و قم، مهمان ایرانیان بود. او در انتهای حضورش در ایران یادداشت ویزه ای برای روزنامه کیهان فرستاده که در آن مطالبی بسیار خواندنی از جامعه ایران مطرح شده است. از جمله اینکه "ایرانیان قطعا بمب اتمی دارند" با هم این یادداشت خواندنی را می خوانیم.

تازه از ایران بازگشته ام: شهرهای مدرن و جاده های عالی، سیلی از اتومبیل ها و آسمان خراش های بلورین که در چهارراه ها و بلوارهای پرجمعیت واقع شده اند. منزل کوچک و ساده ای که آیت الله خمینی رهبر کبیر ایران در آنجا زندگی می کرد، کسی که انقلاب روحانی بی سابقه ای را در جهان انجام داد و ایران را در کانون تمدن جهانی قرار داد. مساجد و مقبره های شگفت انگیزی که مانند صدف برق زده و گنبدهای طلایی خود را به آسمان نیلگون بلند کرده اند.
شهر مقدس قم که قدرت روحانی ایران درآنجا متمرکز شده است و دانشگاه ها و مدارس اسلامی فراوانی که سوره ها و آیات قرآن را در آنجا مطالعه و تفسیر می کنند. ملاقات هایی با کارگزاران، وزراء، روشنفکران و سردبیران روزنامه های برجسته کشور انجام شد. گفتگوهایی با فقها نیز بعمل آمد. بازدید از مراکز رایانه ای بعمل آمد، جائی که در سالن ها و آزمایشگاه های با تجهیزات عالی، برنامه های رایانه ای طراحی می شوند. قرآن به کمک این نرم افزارها با تعابیر و تفاسیر مختلف مورد مطالعه قرار می گیرد. گفتگوهایی با تکنوکرات ها و دانشمندان داشتم که در مورد نوسازی ایران و برنامه هسته ای آن کشور بود. در مراسم تعزیه مذهبی عاشورا شرکت کردم، مراسمی که هزاران مسلمان شب هنگام به خیابان های شهرها ریخته و در عزاداری شهادت امام حسین شرکت می کنند.
من در درون صدها هزار نفر از مردم عزادار ایران که ناله و گریه می کردند و همچنین در میان علم های سنگین وزن که با پر شترمرغ تزیین شده بودند، حرکت می کردم. در کنار من جوانان، کودکان و پیرمردان ریش سفید حرکت می کردند و بطور نمادین خود را با زنجیر می زدند تا غم و همدردی خود را نه تنها با امام شهید، بلکه با همه غم زدگان جهان، رنج دیدگان و تمامی کسانی که حقوق آنها بطور ناعادلانه پایمال شده است را ابراز کنند.
من اینگونه برای خود نتیجه گیری کردم که آری، ایران معاصر بمب دارد. این بمب، همان سیمای جامعه و همان نظام اجتماعی و معنوی است که ایران پس از انقلاب اسلامی با آن وارد صحنه جهانی شد و تمامی نظام سلطه گر جهانی را به چالش کشید.
این نظام و جامعه- تکامل معنوی، بینش معنوی و حس عدالت الهی را در کانون حیات بشری قرار می دهند و به این اصل واقعاً یک مفهوم فراگیر جهانی می بخشند. زندگی دنیوی، عرف انسانی، معیشت، فعالیت انسانی، حرفه ها، علوم و کردار دنیوی را از نظر ارزش های آسمانی مورد تفکر قرار داده و توجیه خود را در مکتب دینی و نیت الهی بدست می آورند.
انرژی که انسان به زندگی خود اختصاص می دهد برای مصرف دیوانه وار و ارضای هوس های بی معنی و مزمن، رفع نیازها، بوالهوسی ها و شهوات نیست، بلکه برای دستیابی به کمال، خلاقیت، جستجوی حقیقت و تطبیق زندگی دنیوی با زندگی بی پایان الهی و آسمانی است.
ایران کشور باشگاه های شبانه و مراکز تفریحی، رستوران های مجلل و بارهای استریپ تیز، شهوت رانی و لذت پرستی نیست. در ایران اتکای بی انتها به این زندگی زودگذر- که بایستی در جریان آن لذت های بیشتری را بدست آورد، خریداری و پس انداز کرد- را مشاهده نمی کنید. ایران، کشور دانشگاه ها و بسیاری از مدارس، کشور کتابخانه ها و کرسی های واعظین، کشور ملت جوان خوشبین و به دور از الکل است، کشوری که عقل ملت جوان آن با هذیان الکل و مه مواد مخدر کدر نشده است. هنر و فلسفه ایران، رفتار نیک با یکدیگر، با طبیعت و تمامی جهان مادی و معنوی را آموزش داده، احساسات حیوانی درون انسان را رام کرده و ماهیت باطنی و الهی را در انسان بیدار می کنند.
عدالت- نکته اصلی فلسفه دینی و کشوری ایران است. همین عدالت است که در ایران نوع خاصی از دموکراسی را بوجود آورده است، اصل انتخابات از جمله مقررات الزامی و برطرف نشدنی ایران است و شامل مجلس، احزاب، نهاد ریاست جمهوری و قدرت مذهبی روحانی می شود. آیت الله که رهبر عالی است و قدرت مذهبی و روحانی را در اختیار دارد از آسمان برای مردم نازل نشده، بلکه ثمره انتخاباتی است که در محیط روحانی برگزار می شوند. حکومت ایران به دور از تصمیمات خودسرانه و انفرادی است. حکومت ایران تعداد بی شماری از مصالحه ها و هماهنگی ها است که بین چند مرکز نفوذ و قدرت بعمل می آیند. همین هماهنگی ها و جستجوی دایم مصالحه ها است که باعث می شوند تا فرآیند سیاسی ایران تا حدی کند شده، ولی از طرف دیگر، آن را بسیار موزون، منسجم و به دور از فراز و نشیب های تند نگه داشته است.
ایران تنها کشور مردان جوان پویا و فعال نیست. ایران کشور زنان جوان و آراسته که کاملا احساس آزادی می کنند نیز است. زن ایرانی موجودی اخمو، قوز کرده، فاقد حقوق و زندانی در پیله خود نیست. زن ایرانی عضو زنده و فعال جامعه ایران است و در کنار مردان به سیاست، علم و فرهنگ می پردازد و تحصیلات کیفی را دریافت می کند. زن ایرانی از طریق نهادهای سیاسی و فرهنگی، اینترنت و مطبوعات آزاد با جامعه ایران ارتباط دارد و در این جامعه همراه با مردان نقش مهم و برجسته ای را ایفا می کند.
من ضمن بازدید از کلاسهای دانشگاهی، آزمایشگاه های علمی، مدارس فقهی و خیابانهای شهرهای ایران همیشه انرژی جوان و خروشانی که در همه جا بود را احساس می کردم. این انرژی همان پلاسمای گرما هسته ای است که نظام مدیریت دولتی و اجتماعی کشور آن را درک کرده و به کار گرفته است. این انرژی قادر به شگفتی آفریدن در پیشرفت علمی و فکری، دلاوری نظامی و بصیرت الهی است.
آیت الله العظمی خمینی این انرژی را زنده کرد. او مردی صالح بود که پس از تبعید به تهران آمد و میلیون ها نفر از ایرانیان مؤمن و حقیقت جو که توپ ها و مسلسلهای شاه را شکست داده بودند را به سوی انقلاب هدایت کرد.
تنفر آمریکا از ایران در تمایل آمریکائیها برای تصاحب ثروتهای بی شمار لایه های نفتی ایران نیست، در ترس از مشاهده بمب اتم در دست نظامیان ایران و تمایل سلطه بر این منطقه بسیار حساس خاورمیانه نیست. ترس و تنفر غرب از ایران به این خاطر است که ایران با نظام دولتی و اجتماعی خود تمام جهان غرب را که جهانی فرتوت، متکبر، متجاوز و در حال نابودی است، به چالش کشیده است.
غرب که اقتدار خود را بر کیش ثروت، پول، بازارهای اوراق بهادار و مصرف دیوانه وار استوار کرده است، نیروهای زنده بشریت را تباه کرده و امروز این جهان با شکست مواجه شده است.
ایران الگوی رفتاری دیگر و سازماندهی دیگری از جامعه که بر مبنای هماهنگی زمین و آسمان، ماشین و انسان، روح و ماده است را پیشنهاد می کند. سیمایی که ایران به جهانیان عرضه می کند، بسیار جذاب است. شاید دقیقاً در همین جا، در ایران است که پس از فروپاشی شوروی که نتوانست اندیشه عدالت را تحقق بخشد، تلاش دلخواه و مطلوب بشریت برای ساخت جامعه هماهنگ و ایده آل تحقق یابد.
ایران دشمنان بسیاری دارد. آنها کشور را محاصره کرده و تحریم های اقتصادی و نظامی را اعمال می کنند. دانشمندان هسته ای ایران را به قتل رسانده، از ایران چهره اهریمنی ساخته و آن را در جلوی چشمهای افکار عمومی جهان تبدیل به هیولای وحشتناک می کنند.
جای بسی تأسف است که روسیه در این نبرد خیر و شر به دشمنان ایران ملحق شده و از شر جانبداری می کند. روسیه خود را در جهان فرتوت در حال مرگ و محکوم به نابودی قرار داده و از ثروت مهم تاریخی خود، یعنی اندیشه عدالت دست کشیده است. روسیه قرن بیستم را در تلاش برای تحقق این اندیشه سپری کرد.
من شب در میان انبوه مردم تهران حرکت می کردم. صدای طبل ها و غریو شیپورها گوشم را پر کرده بودند. پرهای شترمرغ بر فراز من تکان می خوردند. در میان آتش ها، چهره آیت الله خمینی به من می نگریست. میلیون ها نفر که به خیابان ها آمده بودند با همدیگر نفس می کشیدند و همزمان به شانه و قلب خود دست می کوبیدند. همه این صداها، ضربات و ریتم ها، ضربات دایره ها و تپش میلیون ها قلب، یک ارتعاش خاصی را بوجود می آوردند و کوههای پیرامون شهر و ستاره های آسمانی از آن می لرزیدند، آبهای دریاهای اطراف ایران موج می زدند و ملت ها و کشورهای همسایه آن را می شنیدند. بنظرم آمد که این ارتعاش چهره جهان را دگرگون ساخته است. من سعادت دارم که بخشی از این جهان دگرگون یافته هستم.
من در میان انبوه مسلمانان راه می رفتم و در همان حال با خدای ارتدوکس خود راز و نیاز می کردم و روسیه عزیز خود را دعا می کردم.

گنجی: اعدامشان کنید + عکس

مشرق: اکبر گنجی که سال گذشته اهانت های گستاخانه ای علیه مقدسات اسلامی داشت، طی شب های گذشته در میزگرد شبکه بی بی سی فارسی با تحریف اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) آن امام عزیز را مورد اهانت قرار داد.

 از جمله سخنان وی در این میزگرد تجلیل از رویکردهای دولت بازرگان و متهم کردن نظام اسلامی به اعدام های ضدحقوق بشری بود؛ وی در این میزگرد با ژست یک روشنفکر تمام این مواضع را اتخاذ کرد اما این در حالی است که نگاهی به مواضع این شخص در دهه 60 واقعیات جالبی را پیش روی مخاطبان قرار خواهد داد.

بر اساس دست نوشته هایی که یکی از دوستان قدیمی اکبر گنجی در اختیار مشرق قرار داده، وی در حالی اکنون با ژست روشنفکری نظام جمهوری اسلامی را متهم به اقدامات ضدحقوق بشری می کند که در اوایل دهه 60 در پاسخ به سوالی در گزینش یک نهاد، درباره اقدامات دادگاه انقلاب و اینکه کدام کارهای دادگاه انقلاب مورد تایید شما بوده و کدامیک مورد تایید شما نیست، اینچنین نوشته بود:

 

 

"آن که مورد تایید ماست، اعدام مفسدین است و آنکه نیست، برخورد مکتبی نکردن با ضدانقلاب است که هزاران ساواکی و گروه های ضدانقلاب در کمال مطلق آزادی، هر کاری دلشان می خواهد می کنند".


وی همچنین درباره استعفای بازرگان گفته است:

 


"ببینید، دولت بازرگان دولتی نبود که انقلابی باشد و برخوردش به جای اینکه برخورد مکتبی باشد، یک برخورد سیاسی بود و در آن جو که احتیاج به یک دولت انقلابی با برخورد مکتبی بوده، این دولت ازش کاری ساخته نبود و فشار مردم از یک طرف و پیام های امام که دولت، انقلابی نیست از طرف دیگر، و ملاقات امریکایی ها از طرف دیگر و بالاخره اشغال سفارت آمریکا باعث استعفای دولتش شد".

 

همچنین اکبر گنجی درباره تفاوت انقلاب اسلامی با قیام مصدق اینچنین گفته بود که :

 

 

 "قیام مصدق یک قیام ملی بود و اصلا مکتبی نبود و اختلاف مصدق و آیت الله کاشانی نیز از همینجا بود ولی انقلاب فعلی یک انقلاب مکتبی است که فقط به خاطر خدا صورت گرفت و رهبرش که تجلی امت است، کاملا مکتبی است و فقط به خاطر خدا کار میکند".

 

همانگونه که به وضوح مشخص است، اکبر گنجی که اکنون گستاخانه امام عزیز را در بی بی سی مورد اهانت قرار داده، دچار تناقض های رفتاری شدیدی بوده است و آنچه که به قلم خود در سالهای گذشته مکتوب کرده، 100 درصد با آنچه که اکنون در آغوش دشمنان قسم خورده انقلاب بر زبان می راند، در تناقض است

انتقاد استاد اخلاق دولت از اظهارات مشایی

آیت الله حائری شیرازی، نماینده سابق ولی‌فقیه در استان فارس، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد اخلاق هیئت دولت، با انتقاد از مواضع اخیر مشائی در رابطه موسیقی، گفت: حلال و حرام حریم الهی هستند عقل هابیل نمی تواند از حریم الهی حرام و حلال خبر داشته باشد قبل از اینکه حکم موضوع از حریم الهی صادر شده باشد آنچه حضرت هابیل زیبا دانسته روشن است و آنچه را به علم خود عمل کرده مشخص است.

متن کامل این نامه در ادامه آمده است:

جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی دوست نزدیک رئیس جمهور

در رابطه با مساله زیبای موسیقی و حکم آن به نظر می رسد مطالبی باید ارائه شود. چه عنوان مناظره داشته باشد چه نداشته باشد. زیرا رئیس جمهور طبق قانون اساسی اولین شخصیت بعد از مقام منیع رهبریست، نسبت به دوستی رئیس جمهور و صمیمیت ایشان با شما نیازی به بحث نیست. پس نتیجه میگیرم  مطلبی که شما بیان کرده اید و موقعیتی که درآن قرار دارید ارزش بیان مطلبی را دارد.

شما زیبا بودن را دلیل حلیت آن دانسته اید. حلال و حرام حریم الهی هستند عقل هابیل نمی تواند از حریم الهی حرام و حلال خبر داشته باشد قبل از اینکه حکم موضوع از حریم الهی صادر شده باشد آنچه حضرت هابیل زیبا دانسته روشن است و آنچه را به علم خود عمل کرده مشخص است ونتیجه عمل به علم که عین تقوا است مشخص است همه این موارد را توضیح می دهم. ولی قبل از وارد شدن در بحث عقل و علم و عمل حضرت هابیل بحث در مقام و موقعیت او لازم است . شما به خوبی می دانید که موسی (ع) مامور شد هفتاد نفر متقی را برای حضور در محضر مقدس الهی در حرمی که بی تقوا در آن راه ندارد انتخاب کند و به او فرموده بود در این حرم بی تقوا قبول نمی شود اگر آمد هلاک می شود .

موسی (ع)این پیامبر اولوالعزم الهی انتخاب خود را کرد اما هیچ یک از هفتاد نفر زنده نماندند سر انسانها حرم الهی است خداست که از اسرار انسانها مطلع است حال در شان حضرت هابیل همین بس که اگر در میان آن هفتاد نفر بود زنده میماند چون خدا از سر او خبر داشت و قربانی اورا قبول کرد إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ شما بخوبی می دانید وقتی قربانی قابیل قبول نشد به حضرت هابیل گفت : تورا خواهم کشت و حضرت هابیل در جوابش فرمود : خداوند فقط از متقین قبول می کند تا اینجا همه چیز به خوبی پیش رفته است بحث در زیبایی شناسی حضرت هابیل است و رابطه زیبایی با حلال و حرام، امروز اگر کسی شما را تهدید به قتل کند و شما بتوانید از خود دفاع کنید به او چه می گویید شما پاسخ می دهید عقل من به من حکم می کند از خودم دفاع کنم. اگر شما به حریم من آمدی و در حین دفاع من کشته شدی من مقصر نیستم حتی دیه تو بر عهده من نیست . دفاع مظلوم زیباست . حسین بن علی و پدرش که قهرمانان بسیاری بدست آنها کشته شده بودند کار زیبایی انجام دادند . اما شما از کجا دانستید دفاع از خود کار زیبایست که از آن بفهمید هرچه زیباست حلال است.موسیقی هم زیباست حلال است هم دفاع از خود می کنم و هم از موسیقی دفاع می کنم. چون هردو زیبا هستند پس هردو حلال هستند.

حضرت هابیل نگفت از خودم دفاع میکنم زیرا زیبایی دفاع از خود را درک نکرد چون انسان است وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ حضرت هابیل دفاع نکردند را زیبا دید و اعلام کرد از خودم دفاع نخواهم کرد .

لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لَأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ  إِنِّی أُرِیدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاء الظَّالِمِینَ معنای آیه برای شما روشن است اگر امروز شما بجای آن حضرت بودید می گفتید: نه اجازه می دهم خودم مقتول شوم و نه اجازه می دهم تو قاتل شوی. من نمی خواهم تو اهل جهنم شوی.

شما می گویید در گوشم طنین انداز است که انصر أخاک ظالما أو مظلوما پرسیدند نصرت مظلوم درست است. چگونه برادر ظالم را نصرت کنم .فرمودند جلوی ظلم او را بگیر نگذار ظلم کند .این بهترین نصرت است همه اظهارات شما زیباست. اما چرا هابیل مطالب دیگری را زیبا می دید چرا دفاع از خود را حرام می دید چرا دفاع نکردن از خود را حلال می دید چون هنوز این احکام از حریم الهی صادر نشده بود.

قرآن سپس می گوید فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ شما جایگاه فاء فَطَوَّعَتْ را به خوبی می شناسید اظهارات قبلی قابیل یک تهدید بیشتر نبود به مرحله عزم نرسیده بود اظهارات هابیل علیه السلام به تردیدهای قابیل پایان داد قبل از اظهارات حضرت هابیل هنوز نفس قابیل راضی به قتل نشده بود. این اظهارات کار را تمام کرد قرآن سپس می گوید قابیل قابل اصلاح بود اگر این اظهارات هابیل نبود و فرصت فکر کردن برای او پیدا می شد چنین اتفاقی نمی افتاد قرآن ادامه می دهد  فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ شما به خوبی می دانید درک عجز از کمالات است از انصاف است قابیل انصاف می دهد من به اندازه یک کلاغ  نمی فهمم او بلد است لاشه را چال کنم و من بلد نیستم من چرا از کار خدا بدم آمد من چرا زیبایی کار خدا را نفهمیدم قبول نشدن قربانی من زیبا بود اما من زیبا شناس نبودم ای کاش این عجز را که الآن دارم قبلا درک کرده بودم و از فرمان خدا عصبانی نمی شدم قرآن ادامه می دهد مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا اگر این قتل چند سال قبل اتفاق افتاده بود و کسی حضرت آدم را قبل از صاحب فرزند کشته بود اثری از دیگر انسان ها باقی نمی ماند خداوند زیبایی دفاع و زشتی قتل نفس را اندازه گیری می کند اگر هابیل اعلام دفاع کرده بود احتمال داشت با گذشت زمان قابیل اصلاح شود و هابیل دو ثواب برده بود حفظ جان خود و فرصت هدایت برادر.

جناب آقای مشایی ما زیبایی شناس نیستیم وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِث چه بسا آنچه ما زیبا می دانیم زیبا نباشد و آنچه ما زیبا نمی دانیم همان زیبا باشد.

ای کاش یکبار هاشمی راهم به مجلس احضار کنید


به گزارش پایگاه 598، پس از سخنان روشنگرانه ی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در روز عاشورا و احضار ایشان به فراکسیون روحانیون مجلس و همچنین اظهار نظر تأمل برانگیز محمد تقی رهبر در این خصوص، جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران و حاضرین در این جلسه با صدور بیانیه ای نسبت به این اقدام عجیب، واکنش نشان دادند، متن این نامه سرگشاده به شرح ذیل می باشد.




باسلام                                  

سخنان تعجب برانگیز شما در پاسخ به سخنان انقلابی وعاشورایی حجت الاسلام پناهیان را خواندیم .نمی دانیم به این سخنان بخندیم یا گریه کنیم. کار ما با برخی از شما نمایندگان اصولگرا از گریه گذشته است.

رئیس فراکسیون روحانیون مجلس

این روزها گویا برخی از مسئولین کاری بجز احضار ندارند و در برابر کوچکترین انتقاد اول پاسخی که به یادشان می آید احضار است.خنده ما برای همین است که ای کاش زودتر این واژه به زبانتان می افتاد، می‌گویی کجا ، آنجا که هاشمی رفسنجانی نامه بدون سلام به آقا زد، یادتان هست که! آنجا که عفت مرعشی در کمال وقاحت در حسینیه جماران و جلوی صندلی حضرت روح‌ا... اعلام شورش خیابانی داد یادتان که هست! آنجا که هاشمی برای شورشگران در پشت تریبون مقدس نماز جمعه اشک ریخت یادتان که هست! چرا از هاشمی توضیح نمی خواهید که چرا مهدی پسرش را تحویل دستگاه قضا نمی دهد. ما می دانیم چرا. شما هم

هاشمی را احضار کنید تا متوجه شوید !به این لیست خیلی ها را میشود اضافه کرد بگذریم!

نماینده ملت

این چه شیوه ای است که دارد باب می شود.آیا اگر کسی کوچکترین انتقادی کرد باید سریعا اورا احضار کرد و از او توضیح خواست. به جای احضار منتقدین کمی به این انتقادها فکر کنید!

این یک ساله عملکرد پس از فتنه خودتان را مقابلتان قرار دهید وکمی هم مثل ما به خودتان بخندید!

برادر

اگر شما و برخی از دوستانتان انقلابی بودید. همان روزی که سران فتنه مقابل حکم شورای نگهبان که حضرت امام آن را حکم خدا می‌داند. قاطعانه و انقلابی عمل می کردید و کفن پوش به خیابانها می‌آمدید و مثل مولایمان خامنه‌ای جانتان را سر دست می گرفتید کار به عاشورا نمی کشید .قبول دارید! ندارید شما هم

از مردم سوال کنید. چگونه تحمل می کنید "بی‌مقداری"، نظام خمینی را فرعونی بداند و شما سکوت کنید و حتی یک داد هم نزنید. چگونه تحمل می کنید! دریغ از یک مصاحبه، فریاد، کفن‌پوشی پیش کش حاج آقا! 9دی نشان داد برخی از شما نمایندگان چقدر از مردم عقبید. اگر یادتان رفته عکسهایش موجود است بد نیست نگاه کنید و کمی دوباره به خودتان بخندید!

برادر نماینده

گفته‌اید نظر خواستن از مردمی که پای سخنرانی نشسته‌اند اشتباه است چرا که مردم ایران 70 ملیون نفر هستند و این مستمعین تنها بخشی از این ملت هستند و لذا این نظر سنجی را قبول ندارید! مگر در تمامی نظرسنجی‌ها از 70 ملیون ملت نظر می خواهند .

حاج آقای رهبر

اما آن قسمت از مصاحبه‌تان که آتش به جانمان زد آنجا بود که گفته‌اید برخی از مردمی که پای سخنان پناهیان نشسته بودند بی سواد بوده‌اند لذا تاییدشان از سخنان شما ارزش ندارد! از این اهانت به عزاداران ابی‌عبدا... استغفار کنید .اگر عملکرد شما را تایید می کردند آن وقت با سواد می شدند! حاج آقا این‌ها که شما بی‌سوادشان می خوانی همان کسانی هستند که 9دی عمرسعدها، طلحه ها و زبیرهای انقلاب اسلامی را به جهنم فرستادند. ملت در بیت آقا پس از سخنان پناهیان همان شعاری را سر دادند که در دانشگاه تهران سر دادند (خواص بی بصیرت مایه ننگ ملت) نکند از نظر شما اینها هم بی‌سواد هستند.

راستی چه خوب شد این مصاحبه را کردید. مدتها بود می خواستیم این حرفها راباشما بزنیم .دست شما دردنکند! از این کارها باز هم انجام بدهید با شما زیاد حرف داریم. منتظر مصاحبه های بعدی شما هستیم ادامه مطلب ...

پاسخ حجت‌الاسلام پناهیان به یک شبهه

پس از طرح شبهه برخی رسانه‌ها که با اشاره به نهی امام علی(ع) از پیاده دویدن مردم انبار در کنار مرکب ایشان بیان شده بود، حجت الاسلام علیرضا پناهیان به این شبهه پاسخ داد.

الف در این باره نوشت؛ حجت السلام پناهیان توضیح داد که در حکمت 37 نهج البلاغه آمده است: "و قد لقیه عند مسیره الی الشام دهاقین الانبار فترجلوا له و اشتدوا بین یدیه"

در مسیری که حضرت به سمت شام می‌پیمودند، گروهی از مردم شهر "انبار" حضرت را دیدند که شروع کردند پیاده به دنبال امام و در مقابل ایشان دویدن، حضرت ابتدا اعتراضی نکردند، فرمودند این چه کاری است که انجام می دهید؟

مگر حضرت نمی دانستند آنها چه کار می کنند؟ معلوم بود که به استقبال آمده اند.

اما منظور حضرت این بود که فلسفه کار شما چیست؟

آنها در جواب گفتند: "خلق منا نعظم به امراءنا" این عادت ماست، هر کسی رئیس شود ما این کار را برایش می‌کنیم. بعد از این که فلسفه این کار خود را بیان کردند، حضرت آنها را نهی کرده و فرمودند که این کار نفعی برای امرای شما ندارد. شما هم در دنیای خود ضرر می‌کنید و هم آخرتتان را خراب می‌کنید.

حجت السلام پناهیان درباره این که آیا استقبال مردم می‌تواند صورت صحیحی نیزداشته باشد، گفت: اگر آن روز هم مردم شهر "انبار" به امیرالمومنین(ع) می‌گفتند: "چون شما ولی الله و وصی پیامبر هستید، به شما احترام می‌گذاریم"، یقیناً امیرالمومنین برخورد دیگری می کردند و مانع آنها نمی شدند. همان طور که رسول خدا(ص) در زمان هجرت مانع استقبال مردم مدینه نشدند و حضرت رضا(ع) نیز استقبال کنندگان از خود در نیشابور را از این کار نهی نکرده و حدیثی به آنها هدیه کردند.

در حالی که هر دوی این استقبال‌ها پرشورتر و پرجمعیت‌تر از آن استقبال مردم شهر "انبار" بود.

این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: بنابراین نیت و انگیزه استقبال خیلی اهمیت دارد و تعیین کننده است. اصل استقبال اشکالی ندارد؛ مهم این است که فلسفه آن چه باشد. اگر فلسفه آن شاه پرستی باشد، باید ترک شود ولی اگر فلسفه آن خدایی باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه طبق روایات، یکی از اوصاف یاران امام زمان(ع) است.ما استقبال و بدرقه ای را خوب می دانیم که خودش قیام لله و تظاهرات ولایی است.

وی در این رابطه به نکته مهمی در رفتار امام خمینی(ره) اشاره کرد و افزود: زمانی که امام(ره) در نجف یا قم تدریس می‌کردند، شاگردانشان را از این که برای ایشان صلوات بفرستند نهی می‌کردند و راضی نبودند شاگردان حتی احترامی در این حد برایشان قائل باشند. می‌گفتند صلوات را جای دیگری بفرستید. اما وقتی بعد از سال‌ها دوری از وطن بنا بود به ایران بازگردند، نه تنها از شکل‌گیری کمیته استقبال ممانعت نکردند، بلکه توصیه‌ها و هماهنگی‌هایی را هم با آن کمیته داشتند.

وی اضافه کرد: امامی که راضی نبودند سر درسشان کسی به احترام ایشان بلند شود و صلوات بفرستد، از برنامه‌ریزی برای استقبال میلیونی در تهران ممانعت نکردند. چون این استقبال، استقبال از شخص نبود؛ استقبال از شخصیت و جایگاه مقدس ولایت بود. بعد از انقلاب هم همین روش ادامه داشت. حضرت امام(ره) به ابراز ارادت مردم میدان می‌داد. چون این ابراز ارادت به شخص ایشان نبود.

این خطیب مشهور سپس الگوی رفتاری پیامبر اکرم در این زمینه را یادآور شد و گفت: وقتی مردم آب وضوی پیامبر را به عنوان تبرک می‌بردند، ایشان مانع نمی‌شدند.

چرا به آنها نمی‌فرمودند: "این چه کاری است که می‌کنید؟ خودتان را ذلیل نکنید!"، چون می‌دانستند مردم این کار را به خاطر خدا و با معرفت انجام می‌دهند.

اگر مردم می‌گفتند: "هر کسی رئیس ما باشد وقتی دست و صورتش را می‌شوید ما آب وضویش را جمع می‌کنیم"، قطعاً حضرت مانع می‌شدند.

عکس دیدنی بر روی موتور یک شهید جنگ 33 روزه لبنان+عکس

به گزارش جهان، مهدی بختیاری در جدیدترین مطلب وبلاگ "مرصاد" با اشاره به عکسی جالب، حکایتی خواندنی و شنیده نشده را نقل کرده است:

اپیزود اول/ 1389
مردم لبنان برای استقبال از رییس جمهور ایران آماده می شوند.
در و دیوار مناطق مختلف از جمله ضاحیه بیروت و مناطق جنوبی لبنان با تصاویر امام(ره)، آقا و احمدی‌نژاد آذین بسته شده است.
"خوش آمدید" را در جای جای شهرهای لبنان می توان دید.
احمدی نژاد وارد بیروت می شود.
استقبال پرشور است.
رسانه‌های غرب سردرگم شدند و تصاویری را پخش می‌کنند که قند را در دل ما آب می کند.
احمدی‌نژاد به ورزشگاه "الرایه" در ضاحیه می‌رود. جمعیت زیادی منتظر او هستند.
گروه سرود حزب‌الله به افتخار او می‌خواند: "اهلا و سهلا، خوش‌آمدید!"
فردای آن روز رییس‌جمهور ایران به شهر شهیدان می‌رود؛ بنت جبیل.
مجاهدان لبنانی در نزدیکی مرز با اشغالگران نیز برای رییس‌جمهور ایران سنگ تمام می‌گذارند.
اخبار استقبال مردم لبنان از احمدی‌نژاد، مدتها صدر اخبار رسانه‌های جهان می‌شود.

اپیزود دوم/ 1385
جنگ به روزهای اوج خود رسیده است.
ارتش مجهز صهیونیستی با تمام توان حمله زمینی خود را آغاز کرده و به برخی مناطق جنوبی لبنان وارد می‌شود.
رزمندگان حزب‌الله هم با تمام وجود ایستاده‌اند و با کمترین امکانات و بیشترین ایمان و روحیه به مبارزه می‌پردازند.
در کوران این جنگ سخت، تصویری ثبت می‌شود که تا مدتها نادیده باقی ماند.

یکی از رزمندگان حزب‌الله که با موتور در منطقه عملیاتی در جنوب، (احتمالا) در حال گشت زنی بوده به کمین اشغالگران برخورد کرده و به طرز دلخراشی به شهادت می‌رسد.
به تصاویر زیر که توسط یک سایت عبری زبان منتشر شده، نگاه کنید.


دو سرباز اشغالگر در بالای پیکر شهادت طلب لبنانی


تصویر توسط خود صهیونیست‌ها خراب شده است

شاید تا اینجای کار چیز مهمی نباشد.
اما آنچه نظر من را به خود جلب کرد و بیش از دیدن تصاویر استقبال از رییس جمهور ایران در لبنان، قند را در دلم آب کرد، تصویری بود که این مجاهد شهادت‌طلب بر روی موتور خود چسبانده بود...

افشاگری گنجی درباره پشت‌پرده نامه جعلی لاریجانی

اکبر گنجی، از سردمداران مطرح جریان فتنه، با افشای چند "دروغ‌سازی" رسانه‌ها و محافل ضد انقلاب در هفته‌های اخیر، از فعالان رسانه‌ای و سیاسی این جریان خواست که دست از "دروغ سازی" بردارند.

به گزارش شبکه ایران، گنجی که پس از نگارش مقاله ای جنجالی و اذعان به شکست میرحسین موسوی در انتخابات سال گذشته، مورد غضب جریان ضد انقلاب قرار گرفته است، در یادداشتی در سایت مردمک، این بار "دروغ‌سازی"‌های اخیر رسانه ها و محافل ضد انقلاب را افشا کرد.

وی با اشاره به پشت پرده خبر "نامه رئیس قوه قضائیه به رهبری"، افشا کرده است که این نامه توسط فعالان مطرح اپوزیسیون نوشته و به اسم رئیس دستگاه قضا منتشر شده است.

گنجی در این باره تاکید کرده است که "خطر تکرار روش‌های شکست خورده غیر اخلاقی را نباید دست کم گرفت. چگونه کسانی به خود اجازه می‌دهند به نام صادق لاریجانی به -آیت الله- خامنه‌ای نامه بنویسند و آن را منتشر سازند؟ نکند صادق لاریجانی به آیت الله منتظری دیگری تبدیل شده است؟"

اشاره گنجی به نامه ای است که ماه گذشته از سوی سایت وزیر ارشاد دولت اصلاحات، سپس سایر رسانه های حامی جریان فتنه منتشر و به آیت الله آملی لاریجانی منتسب شد. نویسندگان این نامه کوشیده بودند که از زبان رئیس دستگاه قضا تفرقه و اختلاف جدی میان مسئولان ارشد نظام را به مخاطبان القا کنند.

افشای بخش دیگری از "دروغ سازی ها"

اکبر گنجی در ادامه عنوان کرده است که "دروغ سازی فقط محدود به نوشتن نامه جعلی برای صادق لاریجانی نبود و نیست. درباره سفر رهبر به قم هم دروغ هایی بسیاری بافته و ساخته شد که یکی یکی تکذیب شد: از لغو سفر رهبر به قم تا عدم دیدار مراجع تقلید با او."

گنجی سپس "دروغ سازی" درباره "اختلاف حوزه علمیه با نظام" را به تمسخر گرفته و گفته است که مگر حوزه های علمیه سرنوشتی جدای از جمهوری اسلامی دارند که رسانه های سبز در این باره دروغ سازی می کنند؟

 

این فعال جریان فتنه در همین راستا خطاب به محافل ضد انقلاب تاکید کرده است: "چگونه می توان مقاله در مذمت دروغ گویی نوشت و همزمان ده ها دروغ گفت؟ اگر سبز حقیقتی را نمایندگی می کند، از آن حقیقت با دلیل و برهان می توان دفاع کرد، نه دشنام، تحریف، دروغ، تحقیر، تمسخر."

اکبر گنجی چند روز پیش در سخنانی به شکست موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دهم (به استناد سخنان بهزاد نبوی، رمضان زاده، تاج زاده، عباس عبدی، خاتمی و...) اذعان کرده بود. محافل ضدانقلاب که سندی در رد شکست میرحسین ندارند، از این موضوع خشمگین شدند و علیه گنجی موضع گرفتند.

این محافل که پیش از آن گنجی را «قهرمان، مبارز شجاع، ابوذر، و عضو اتاق فکر پنج نفره جنبش سبز در خارج کشور» معرفی می کردند، وی را هدف تحقیر و سخره قرار دادند.