شباهت تعاریف مبهم اعتدال و اصلاحات

منبع: شباهت تعاریف مبهم اعتدال و اصلاحات

در این مطلب قصد ندارم تا آقای روحانی را مأیوسانه و به صورت غیرمنصفانه مورد انتقاد قرار دهم، ولی از این که شعار اعتدال همان سرنوشت شعار اصلاحات را بیابد نگرانم و ضمن اعلام دلیل مشابهت های موجود، از رییس جمهور محترم می خواهم تا هر چه سریعتر نسبت به ارائه یک تعریف جامع و مانع از اعتدال اهتمام ورزند و سپس براساس آن تعریف، منظورشان از معتدل و افراطی را به صورت صریح تبیین نماید.

اصلاح طلبی، مهمترین شعار آقای خاتمی بود که با سخنان توأمان از مفاهیم مختلف و بعداً متضاد به مردم ارائه می گردید و همین شعارها در کنار عدم محبوبیت رقبا، منجر به جذب آرای مختلف از اقشار مختلف مذهبی و ملی مذهبی، سکولار و ملی به سمت آقای خاتمی گردید. آقای خاتمی حین معرفی اصلاحات، توأمان از جامعه مدنی و مدینه فاضله سخن راند و به نحوی از مردمسالاری دینی در کنار آزادی قرائت های مختلف از دین گفت که رأی دامنه ی گسترده ای از دینداران تا لیبرال ها را  به سبد خود ریخت.  ادامه مطلب ...

حل معادلۀ چندمجهولی انتخابات سال 88

حل معادلۀ چندمجهولی انتخابات سال 88



قصد داریم مرده‌ای را از قبر بیرون بکشیم و از نو کالبدشکافی‌اش کنیم، شاید علت مرگ او چیزی دیگر باشد.

*****

هر پدیده یا واقعیتی را می‌توان به طرق گوناگون ”تحلیل” و ”تفسیر” کرد: خوشبینانه، بدبینانه، واقع‌بینانه، آرمان‌پردازانه، خیالبافانه یا آرزواندیشانه. همسایۀ ما، شاید، خوب‌تر از آنی است که تصور می‌کنیم و فرزندان ما، شاید، زیرک‌تر از آنی هستند که می‌پنداریم. اما چه بسا در این دو مورد تا آخر عمر هم به سبب غلبۀ نگاه بدبینانه، یا خوشبینانه، سر از کار ”واقعیت” در نیاوریم. در عرصۀ سیاست، اما، هر نگاهی به جز ”واقع‌بینی” روزی به ناچار به مصاف بی‌رحمیِ واقعیات خواهد رفت و شیرینیِ خیالات ساده به تلخی و بی‌رحمیِ واقعیاتِ از پرده برون افتاده زدوده خواهد شد؛ لذا شرط عقل است که در مقام تحلیل و تفسیرِ پدیده‌های سیاسی، از طرفی، همانند خود واقعیات، بی‌رحم باشیم، و از طرف دیگر، احتیاط را چاشنیِ تحلیل‌ها و تفسیرهایمان کنیم. هر تحلیلی را فقط تحلیل بدانیم نه عین واقع، و هر آن منتظر باشیم که تفسیرهایمان در مصاف با واقعیاتِ ”دورـ‌ازـ‌نظرـ‌مانده” یا ”به‌ـ‌خطاـ‌تفسیرـ‌شده” حک و اصلاح شوند. در این وادی، بیش از هر جای دیگری باید بگوییم ”گویا”، ”از قرار معلوم”، ”به نظر می‌رسد” و همانند آن، چراکه با سرنوشت جمعیِ ملتی، و گاه دنیایی، سروکار داریم و ممکن است تحلیل‌مان بر سیر وقایع، و حتی تاریخ، اثری ماندگار بگذارد. نباید هویتمان را به تحلیل‌ها گره بزنیم، بلکه فقط و فقط آرمان‌هایمان را مقدس بدانیم، و بیش از همه انسان را و انسان‌دوستی را. هرگاه کسی با دغدغۀ حقیقت‌طلبی و به دور از حب و بغض ”تحلیل” خود از واقعیت را یادآوری کرد، بشنویم، بفهمیم، و اگر حقیقتش یافتیم ـ لااقل در دل ـ تصدیقش کنیم، شاید رازی گشوده شود و توهمی زدوده.

ادامه مطلب ...

بی‌رحمیِ واقعیت


Titleچهار تحلیل، یک هشدار و یک پیش‌بینی ـ بخش دوم

بی‌رحمیِ واقعیت


6 May 2013

■ جمعی از فعالان سیاسی داخل ایران

قصد داریم مرده‌ای را از قبر بیرون بکشیم و از نو کالبدشکافی‌اش کنیم، شاید علت مرگ او چیزی دیگر باشد.

*****

مقایسه انتخابات سال 88 با انتخابات سال 84

در سال 84، اگر اندک درصد رأی اصولگرایانۀ آقای هاشمی و اندک درصد رأی تحول‌خواهانۀ آقای کروبی را برابر بگیریم، می‌توان به منظور ساده‌سازی محاسبه گفت رأی تحول‌خواهانۀ این دوره برابر با مجموع رأی آقایان هاشمی و معین در دور اول است، لذا به طور کلی با کاهش آرای کاندیدای تحول‌خواهان از قریب به 22 میلیون (دور دوم آقای خاتمی در سال 80) به حدود 11 میلیون (مجموع آرای آقایان هاشمی و معین در دور اول سال 84) مواجهیم. آیا می‌توانانتظار داشت که این امر در سال 88 ادامه یابد، یعنی مجموع آرای تحول‌خواهان بار دیگر به چیزی در حدود رأی سال 84 آنها (11 میلیون) برسد؟ آیا مجموع درصد رأی دو کاندیدای تحول‌خواه (آقایان هاشمی و معین، جمعاً 34.8 درصد) در دور اول که هنوز از تودۀ تحول‌خواه کسی انتخابات را تحریم نکرده بود (و تحول‌خواهان حضور حداکثری داشتند) شبیه درصد رأی رسمی تحول‌خواهان در سال 88 نیست (33.8 درصد)؟اگر این درصد را درست فرض کنیم، چه تبیینی می‌توان برای آن و برای تشابه آن به رأی تحول‌خواهان در سال 84 به دست داد؟ کاهش 11 میلیونی رأی تحول‌خواهان از سال 80 به 84 را چه؟ به نظر می‌رسد نمی‌توان این کاهش 11 میلیونی را به تحریم برخی هوادارانآتشین‌مزاج که قائل به تز”عبور از خاتمی” بودند نسبت داد، زیرا آنها نیز کاندیدای خود را داشتند (آقای معین)، و از طرف دیگر مقایسۀ آمار شرکت‌کنندگان در سه دورۀ 76، 80، و 84 و برابری تقریبی تعداد شرکت‌کنندگان در این سه دوره (حدود 29 میلیون نفر) نشان می‌دهد که در سال 84 رأی‌دهندگان جدیدی (در حد 10 میلیون نفر) غیر از شرکت‌کنندگان سابق وارد معرکۀ انتخابات نشده بودند، چراکه تعداد رأی‌دهندگان در این سه انتخابات تقریباً ثابت و در هر سه دوره در حدود 29 میلیون نفر بوده است:

01

و کسانی که آنها را “تحریمی‌ها”ی قائل به تز عبور از خاتمی می‌خوانیم در دور “دوم” انتخابات سال 84 از صندوق‌ها کناره گرفتند و حاضر نشدند در برابر آقای احمدی‌نژاد به آقای هاشمی رأی دهند (1.58 میلیون نفر در تهران). در واقع از افزایش تعداد و درصد آرای آقای خاتمی (به حدود 22 میلیون نفر برابر با 77 درصد)در دور دوم وی (سال 80) می‌توان نتیجه گرفت که تحول‌خواهان در انتخابات سال 80 قوی‌تر از سال 76 و در واقع با تمام قوا به میدان آمده‌اند، به طوری که با وجود کاهش13 درصدی (990 هزار نفری در تعداد) مشارکتنسبت به دور قبل،یک میلیون و 520 هزار رأی بر آرای آقای خاتمی افزوده شده است.

اگر فرض کنیم که تودۀ اصولگرا از سر وظیفۀ شرعی به طور حتم در تمام دوره‌ها (ولو با رأی سفید) در انتخابات شرکت می‌کنند (شرکت نکردن در انتخابات با تعریفی که از اصولگرایی داده شد سنخیت ندارد)، با توجه به اینکه مجموع رأی رقبای آقای خاتمی در این دو انتخابات از 9 میلیون نفر به 6.5 میلیون نفر کاهش یافته (این 6.5 میلیون نفر اصولگرایان واقعی هستند) و مجموع رأی آقایان ناطق (7.24 میلیون) و ری‌شهری (0.06 میلیون) در سال 76 برابر با 7.3 میلیون بوده است، می‌توان نتیجه گرفت که از 7.3 میلیون رأی آقایان ناطق و ری‌شهری قریب به 800 هزار رأی غیراصولگرایی و لذا شناور بوده است (مثلاً آرای بومی آقای ناطق از استان مازندران). این آراء، همانند سایر آرای شناور، در سال 80 یا در انتخابات شرکت نکرده‌اند یا رأی خود را به سبد آقای خاتمی ریخته‌اند. در هر حال، با توجه به کاهش 2.5 میلیونی آرای رقبای آقای خاتمی طی دو دوره، این 2.5 میلیون نفر (یابه دلیل اطمینان از رأی آوردن آقای خاتمی در دور دوم خود) در سال 80 در انتخابات شرکت نکرده‌اند، یا از آنجا که جزء آرای شناور بوده‌اند در سال 80 رأی خود را به سبد آقای خاتمی ریخته‌اند. البته به نظر می‌رسد معقول‌تر این است که فرض کنیم این عده در انتخابات بعدی شرکت نکرده‌اند، چون تبیین قابل قبولی از چرخش آنها طی چهار سال نمی‌توان به دست داد.

ادامه مطلب ...

احتمال تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)

احتمال تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

این مقاله به استدلال‌های مختلف در مورد احتمال تقلّب در دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران می‌پردازد. برخی کارشناسان از احتمال دستکاری آرا به نفع محمود احمدی‌نژاد سخن گفته‌اند و گروهی دیگر از کارشناسان استدلالاتی علیه دخالت گسترده در انتخابات ارائه کرده‌اند. از میان گروه دوم کارشناسان که پیروزی احمدی‌نژاد را ممکن می‌دانند، گروهی هنوز لزوم بررسی دقیق موارد اعتراضی را لازم می‌دانند.[۱]

استدلال‌ها برای وقوع تخلّف شامل استدلال بر پایهٔ سرعت شمارش آرا، استدلال بر پایه نحوه اعلام نتایج، استدلال بر پایه میزان آرا به احمدی‌نژاد، استدلال‌های ریاضی‌دانان، متخصصین آمار و کارشناسان امور ایران و حتی برپایه گزارش‌ها منتشرشده توسط نهادهای وابسته به محافظه‌کاران و نظام بیان می‌شود.[۲] از طرف دیگر استدلالات برای عدم وقوع تخلف شامل رد گزارش‌ها اولیه در مورد تقلب، رد استدلالات آماری و تحلیل‌های اجتماعی و اقتصادی از دلایل رای مردم به احمدی نژاد استوار است. به برخی از استدلالهایی که تخلف را قطعی می‌دانستند پاسخ‌هایی (صرف نظر از درست یا نادرست بودن جوابیه) از مجراهای رسمی و غیر رسمی داده شده و برخی استدلالهای معتقدین به وقوع تخلف (مانند وجود تعداد آرای باطله منفی و یا حضور غلامحسن الهام از اعضا شورای نگهبان در متینگ تبلیغاتی احمدی نژاد در مصلای تهران) هیچگاه از طرف هیچکس پاسخی ارائه نشده‌است، این مجموعه سوالات بی پاسخ در پایان به طور مختصر ذکر شده‌است.

محتویات

ادامه مطلب ...

11 سپتامبر سایبری آمریکا چگونه شکل می گیرد؟

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، حسن عباسی رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال امنیت بدون مرز که در همایش «حزب الله سایبری» با عنوان "کلیک‌های پایداری" سخن می‌گفت، در ادامه سخنان خود اظهار داشت: چشم فرد کاربر دستگاه لپ‌تاب و یا رایانه توسط وب‌کم‌‌ها اسکن می‌شود و اثر انگشت وی نیز ضبط می‌شود، حتی صداهای شما نیز توسط windoss و نرم‌افزار‌های طراحی شده این سازمان ضبط می‌شود و با وصل شدن اولین بار شما به اینترنت کد 13 رقمی برای ID مورد نظر در سازمان NSA تعریف می‌شود و همه کارهایی که شما توسط این کامپیوتر انجام می‌دهید، ضبط و ثبت می‌شود.

خبرگزاری فارس: رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال امنیت بدون مرز گفت: آمریکا با پایان تاریخ مصرف حادثه یازده سپتامبر، به نبال یک خودزنی دیگر از این جنس در فضای سایبری است.

ادامه مطلب ...

چرا ما باید به لبنان کمک کنیم

جدیدا ایمیلهایی ارسال میشه با این موضوع که چرا ما باید به لبنان کمک کنیم مثل این متن ها

می دونید من به شخصه از این ناراحتم  که وقتی یه مملکت به دارایی های خودش نیاز داره چرا باید اونهارو بی دلیل وفقط سر یه دعوای سیاسی برای لبنان خرج کنه
وبه دنبالش یه خورده هم بر چسب کمک به محرومان ومظلومان بزنه
همین چند وقت پیش بود که در روزنامه نوشته بود بسیاری از چای کاران به دلیل قاچاق روزانه 200 تن چای متضرر شدن حالا دولت باید بره جوش اون لبنا نیارو بخوره 
از این گذشته شما عکسهای 30 سال پیش لبنان و خرمشهر رو باهم مقایسه کن و عکسای الان لبنان و خرمشهر رو باهم مقایسه کن بعد ببین لبنان چه شهر زیبایی شده و خرمشهر همون خرابه زمانهای جنگ
عزیز کمک به مردم فقیر خوبه ولی به شرطی که خودت نیاز نداشته باشی ولی این مملکت با این همه بیکار و فقیر یکی دیگه هم باید به اون کمک کنه نه اینکه سر  یه دعوای سیاسی بره به لبنان کمک کنه
نمی دونم این حرف اخرمو قبول کنی یا نه چون نموتونم اون شخصی که براش این ما جرا پیش اومدرو برات ضمیمه این میل کنم وبفرستم ولی جریانشو میگم  ایشون سالهای 70 یا چند سال قبلش به لبنان سفر کرده و سید حسن نصر... رو دیده ومیگفت اون زمان نی قلیون بود  حالا بنظرت کسی که به فکر مردمشه وجوش اونارو میخوره بعد این چند سال میتونه این همه توپل مپل شه تازه اگر هم جوش مردم بخوره ایران اونقدر از لحاظه تسحیلات و مالی بهش رسیده که دیگه غمی نداره
در آخرم باید بگم این دولت مردا اگه یه خورده به فکر  ملت هم باشن جای دوری نمیره.نماز و روزتونم قبول باشه برا ماهم دعا کنید 

 
از این جونور ها تو ایران هم زیاد پیدا می شه
به نظر شما دلیل بر این میشه که از کشورمون دفاع نکنیم
تو لبنان هر دینی وجود داره
و
ما از مظلومان همه جای جهان تا حد توان دفاع می کنیم

فقط چند نکته قابل بررسیه :
1- این دست ایمیلها تو این ایام که مصادف با سالگرد شکست اسرائیل از حزب الله هم هست زیاد شده . خوبه کمی با خودتون فکر کنید که سرچشمه این ایمیلها از کجاست .

2- فکر نمی کنم کسی موافق این باشه که شما به  هر عنوانی این تعداد عکس برهنه  رو برای دیگران ارسال کنید .

3- اگر در خانه ای در حال سوختن یک گناه کار باشه و یک کودک معصوم شما به خاطر وجود اون گناه کار به او کودک معصوم هم کمک نمی کنید

4- جنگ ما با اسرائیل یک جنگ اعتقادی و ارزشیه و ما با سرباز های خودمون توی لبنان جلوی این موجود کثیف ایستادیم . حالا تو لبنان مسیحی ها و یهودیها هم زندگی می کنن و مطابق اعتقادات خودشون محرم و نامحرم ندارن . به نظر شما این باعث میشه که ما از جنگ ریشه ای خودمون با اسرائیل و کمک به سربازای خودمون برای جنگ با این غده سرطانی دست برداریم .


قبل از هر کاری کمی فکر کنید
خداوند جل جلاله این مغز رو به شما نداده که فابریک پس بدید . کمی هم ازش کار بکشید . مشما ی  فابریکیشو باز کنید و استفاده کنید از مغزتون .
دور از جون عین بهایم ها افسار دست دیگران ندید .

تراب

فرق ندا سلطان و بحرنی 14 سال چیست

 قابل توجه ساده لوحانی که در وقایع سال 88 آلت دست بی بی سی و VOA  شدند و خودشون فکر می کردند که برای نجات بشریت از دست ظلم قیام می کنند. کسایی که عوعو یشان براه بود و کمتر فکر می کردند باید بگویم

  • آیا کشتن در ایران مشکل دارد یا کشتن در همه جای جهان، وقایع منطقه نشان داد که اینطور نیست
  • شاید کشتن ایرانی مهم است و کشتن دیگران خیر، این هم معلوم است غلط است چون همین اربابانتان یک هواپیمای مسافربری ایرانی را زدند و شما لال بودید
  • تنها چیزی می ماند اینکه این کشته ها به نفع غربی ها هست یا نه و شما ساده لوحان که با یک اشاره سینه چاک می کنید برای این استعمارگران لعنت به بی بی سی و Voa

سرویس سیاسی جهان- گلوله "ضارب گمنام" که باعث مرگ ندا آقاسلطان شد انگار جنس متفاوتی داشت زیرا در کمتر از چند روز آوازه ندا را جهانگیر کرد و به مدد تریبون های غربی حتی اشک محروم ترین مردمان آفریقا و آمریکای جنوبی را هم برای روزگار طاقت فرسای جریان فتنه در ایران درآورد!

آنچنان که بعدا و با کنار رفتن بخشی از پرده های تبلیغاتی روشن شد "ندا" تنها بنزینی برای افروختن آتش آشوب ها بوده است.

این موضوع برای مقامات و رسانه‌های غربی و صهیونیستی فرقی نکرد و آنان همچنان ندا را از صدر رسانه های خود پایین نکشیدند و برای نقض حقوق یک جوان بیگناه اشک تمساح ریختند.

در همین فاصله، سران و رسانه های غربی ندا را در خارج از ایران به‌عنوان نماد "ندای اعتراض ایرانیان"، "ندای آزادی خواهی ایرانیان" و "صدای اعتراض دموکراسی خواهان" معرفی و حتی برخی از عنوان "فرشته آزادی" برای او استفاده کردند. 

مجله آمریکایی "تایم" تصویر ندا را به عنوان یکی از ۱۰ نماد اعتراضی برتر دنیا منتشر کرد. باراک اوباما با دیدن فیلم قتل او در کاخ سفید، به خبرنگاران گفت که دیدن این فیلم "مایه دل‌شکستگی" است. مقامات ایتالیایی، خیابانی را در رم به نام ندا نامگذاری کردند. نشریه انگلیسی "تایمز" ندا آقاسلطان را به‌عنوان فرد سال ۲۰۰۹ برگزید. دانشگاهی در انگلستان دوره بورس تحصیلی ندا آقاسلطان را تاسیس کرد و همه این ها تنها گوشه ای از ابراز حزن و اندوه غرب برای نقض حقوق بشر و ندایی بود که با شلیک خودشان خاموش شده بود!

در این ایام نیز، نظام جمهوری اسلامی(به عنوان دشمن شماره یک آمریکا و صهیونیسم) در هزاران گزارش، تحلیل، خبر، کنفرانس، بیانیه، موضع گیری سیاسی و ... رسانه ها و مقامات غربی، همواره بر کرسی متهم نشانده و ناقض حقوق مردمش خوانده شد. 

فریب دادن ندا و گرفتن زندگی شیرین او ظلم و از هر نظر محکوم است و قاتلان فراری او هرگز از زیر بار این اقدام ننگین رهایی ندارند هرچند آزادانه در خیابان های لندن هم در حال قدم زدن باشند اما ماجرای این روزهای نوجوان مظلوم بحرینی بیش از همه یادآور آن روزهای مرگ نداست.

گلوله گاز اشک آور نیروهای امنیتی بحرین زمانی به سر ‌"علی جواد الشیخ" نشست که این نوجوان ۱۴ ساله بحرینی در روز عید فطر برای خواندن فاتحه بر سر مزار یکی از شهدای قیام بحرین حاضر شده بود.
پیکر کوفته و نحیف علی جواد چند ساعتی بیشتر تاب تحمل گلوله را نداشت و خیلی زود عنوان "دومین شهید نوجوان انقلاب بحرین" به نام او ثبت شد.

نیروهای رژیم آل خلیفه پیکر علی جواد الشیخ را پس از تهدید پزشکانی که قصد نجات او را داشتند، ربوده و شکافتند سپس، به خانواده‌اش تحویل دادند.

تنها شباهت این واقعه تلخ با آنچه غروب ۳۰ خرداد ۸۸ روی داد و تا هفته ها خبر اول دنیا شد، فقط "در میان بودن پای یک گلوله" بود. همه چیز غیر از این متفاوت است.

تبلیغات عالمگیر درباره قتل برنامه ریزی شده ندا، اکنون به سیاست سکوت و گم کردن خبر شهادت علی جواد در میان ده ها خبر کم ارزش تبدیل شده است. اظهار دل‌شکستگی‌ها و بیانیه های شدیدالحن دیروز در حمایت از ندا جایش را به تبلیغات ضدمردمی و تشویق پنهان قاتلان علی جواد داده است. به جای چماق حقوق بشر، غرب و صهیونیسم جهانی دست ناز بر سر رژیم آل خلیفه می کشند. 

لوله تفنگ های نیروهای رژیم آل‌خلیفه داغ داغ است و در عوض پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین همچنان در امن و امان است و شیعیان منامه دستشان بسته.

آیا هنوز زود است که به راحتی باور کرد آمریکا و صهیونیسم جهانی از موضوع حقوق بشر به‌عنوان ابزاری برای "سرکوب ملت‌ها" استفاده می‌کنند؟

آیا ملت های بحرین، یمن، مصر، لیبی، تونس، اردن، عراق، افغانستان، پاکستان و دهها مردم دیگر جز تناقض و منفعت طلبی از رفتار آمریکا و صهیونیسم جهانی در قبال خود، چیز دیگری می بینند.

آیا می توان دولتی یا دولت هایی که حقوق بشر را به چماقی برای کسب منافع خود تبدیل کرده اند، ملاک و معیار حقوق بشر و رعایت آن دانست.

بر این اساس عجیب نیست که این روزها تیغ نفوذ کاخ سفید بویژه در منطقه خاور میانه و میان ملت ها کند شده است.

به نظر می رسد انتظار برخورد درست از آمریکا و صهیونیسم جهانی هیچگاه جامه عمل نخواهد پوشید؛ عرب‌ها ضرب المثل زیبایی دارد: «فاقد الشیء لایعطی». آن کسی که فاقد عزت است نمی‌تواند عزت بدهد.

منبع : جهان نیوز


بخشی از اظهارات ضد انقلابی نفر پشت پرده جریان فتنه+ چهار فیلم

محمد موسوی خویینی‌ها دبیرکل مجمع غیرقانونی روحانیون که به‌تازگی با راه‌اندازی سایت شخصی‌اش می کوشد تا چهره امنیتی و پر ابهامش را تصحیح کند، چند روز پیش در یادداشتی به بیان نظریاتش درباره برخی شعارهای جریان فتنه پرداخت.

به گزارش رجانیوز، موسی خویینی‌ها در این یادداشت به‌عنوان سخنگوی 14 میلیون نفری که به موسوی و کروبی رای داده بودند، نوشت: مخالف شعار جمهوری ایرانی در برابر جمهوری اسلامی هستیم و نیز مخالف شعار علیه رهبری هستیم ولی چرا این شعارها و یا آتش زدن عکس امام و امثال این امور را به پای جریان اصیل اصلاح طلب می گذارند و چرا امکان هرگونه تکذیب و دفاع را از اصلاح طلبان سلب می کنند؟

ادامه مطلب ...