چرا جنبش سبز ایران مانند انقلاب مردم مصر نیست
زیرا
مانند این سخنگوی شجاع:
نقل از رادیو فردا
اردشیر امیرارجمند که به عنوان سخنگوی میرحسین موسوی در خارج از ایران اقامت دارددرباره حرکتهای بعدی به دویچهوله گفت که به زودی و پس از مشورت و نظرخواهی جمعی، گامهای بعدی اعلام خواهد شد
خاک بر سر اون احمق های سبز که توایران گول این خارج نشین ها رو می خورند
چرا امثال امیر ارجمندی جرئت ندارند کنار شما سبزهای ساده باشند ؟؟؟؟؟؟؟
حالا به نظر شما کدم مردم حق پیروزی دارند؟
مردم ایران خیلی زودتر این دیکتاتور را در زباله دان انداخته اند دم مردم ایران مصر لیبی تونس بحرین مبارک
مصر
تجمع چند میلیونی در میدان تحریر وکشته وزخمی شدن معترضین
بحرین
مردم میدان لو لو را تصرف کردند ارتش عقب نشینی کرد
لیبی
ده ها کشته وزخمی در درگیری مردم مسلمان با ارتش لیبی
تونس
مردم تا سقوط دیکتاتوری بن علی و مزدورانش درخیابان ها می مانند
ایران
مردم یک پارچه به پا خواسته اند البته تو لوس آنجلس نیویورک و سایت های اینترنتی نشسته اند
رجز می خوانند
حالا کدام یک واقعا مردم هستند
مبارزین مسلمان مصر لیبی وتونس که از انقلاب ایران الگو گرفته اند یا بازماندگان معدومین منافقین سلطنت طلبها که بعد از انقلاب ایران از دست مردم فرار کردند حالا تخم و ترکشون شدن جنبش سبز
یا چند تا سرکرده عقب مونده متوهم وآلزایمری مثل میر حسین موسوی( لعنت ا..)
مهدی کروبی ( لعنت ا....)
میرحسین موسوی از حصر گریخت
البته بدون رهنورد
منو کمک
منو کمک
منو حصر کردن
منو می خوان ببرن کهریزک
کیک تولد میرحسین موسوی
این هم هدیه دانشکده یونجه زار سبز
جمعیت میلیونی
این خارج نشین ها چقدر دوستان سبز ما خر فرض کرده اند راستش به من برخورد
این خبر را بخوانید:
با توجه به اینکه از هفته پیش برای امروز برنامه ریزی کردیم و حالا که خبر دستگیری رهبرانمون مصادف شد با این روز و از طرفی جمعیتی برای تماشای فوتبال به میدان آزادی می آیند همه چیز برای تشکیل جمعیت میلیونی مساعد است......
آخه یه چیزی بگید با عقل جور در بیاد
نوشته جمعیت میلیونی بعد از بازی فوتبال
آخه کل ورزشگاه با خدم وحشم پر باشه میشه صد هزار نفر
تازه اگه بر فرض محال اون صد هزار نفر هم بیان تو خیابون باز میشه
جمعیت میلیونی؟
پس معلوم همه آمار وارقام اینها همینطوریه دیگه عزیز
گول نخورید
هدیده به میر حسین موسوی دربند
خداوند باریتعالی: بله می شنوم بنده عزیزمن
اما وقتی می خواهی الله واکبر بگوئی:
1- دهانت را بشوی تا بوی مشروب آن پاک شود
2- با لبی الله واکبر بگو که چند لحظه قبل نامحرم رانبوسیده باشی
3- با آن دهان برعلیه دین من اسلام سخنرانی نکرده باشی
4- حداقل یکبار با آن دهان ذکر نماز گفته باشی
5- حداقل یک روز برای روزه در ماه مبارک رمضان آن دهان رابسته باشی
6- برای رضای من الله واکبر بگوئی نه برای رضای دشمنان من
7- همیشه الله واکبر بگوئی نه اینکه اگر در گذشته مردم الله واکبر می گفتند آنها رامسخره کرده ودشنام دهی
درغیر این صورت شیطان هم شاید بگوید الله واکبر
سبزها کوشن
تو سوراخ موشن
قلاده
بندازم گردنت بری دنبال شکار
سبزها بشتابید
یکی از جنس شما فراخوان داده
به ندای هم جنس خودتان سرهنگ
قذافی جنایتکارکه خواسته است با نماد رنگ
سبزبه طرفداری از او راهپیمائی کنیدلبیک گوئید
همه جنایتکارها آمریکا اسرائیل انگلیس که
حامی شما هستند
این هم روش
برکات انتخابات
سالها خبری هائی در باره جمهوری اسلامی از رادیو تلویزیون های آن
طرف شنیده می شد که بعضی را به شک می انداخت راست می گویند
یا دروغ ؟
این روزها می فهمیم چه خبر است
وقتی در خیابان های تهران راه می رویم وزندگی عادی مردم را می بیینم
ود ر خبر های سایت ها وتلویزیون های آنها می شنویم همه تهران
به خیابانها ریخته اند.
وقتی شبها در تهران می گردیم وجز صدای عادی مردم چیزی
نمی شنویم ودر خبر های آنان می آید که شب تا صبح صدای اعتراض
والله واکبر سبزها شنیده شد.
وقتی خودمان در روز بیست ودو بهمن ملیونها نفر از مردم را درر اهپیمائی
می بینیم وآن وقت آنها می گویند کسی برای راهپیمائی نیامده بود
وصدها مدل از این اخبار
یادش بخیر وقتی فاو را گرفته بودیم ودر جاده فاو ام القصر کنار جزیره
بوبیان در سنگر های نیروی دریائی عراقی ها نان سنگگ اهدائی
مشهدی ها را باکنسروگوشت گاو عراقی ها می خوردیم باز
بی بی سی ورادیو های آنها از رادیوی غنیمتی کوچک ما خودشان
را کشته بودندکه لشگرهای صدام نزدیک آبادان هستند
چقدر دلم می سوزد برای جوانان معصوم وفریب خورده سبز که با شنیدن
این اخبار سراسر دروغ احساساتی می شوند وتصمصم می گیرند .
حالا بخوانید یکی از این خبرها را وبخندید:
اولین گزارش از تهران در دهم اسفند:اصلا امروز حال و هوای شهر فرق داره ـ۱۵۹۶ کلیک
تهران، سه شنبه ۱۰ بهمن، ۹:۱۶ صبح. اصلا حال و هوای شهر فرق داره، تو مترو چشمهای مردم برق میزد،.........
زن ها ساک به دست داشتند .بعضی بچه ها می دویدند تهران خیلی فرق داشت.یک هو قطار راه افتاد دوباره چشم مردم برق می زد.یه دفعه یه پیرمرد با صدای بلند گفت صلوات مردم دیگه کنترل خودشون رو از دست دادن همهمه ای بلند شد. دوباره چشم مردم برق زد.یه دفعه گوش مردم سوت کشید .همه مشتاق منتظر بودند. از چشمهاشون می شد فهمید منتظر بودن. داخل مترو دیگه تاریک نبود ازبس چشم مردم برق می زد.بلاخره انتظار مردم سر رسید یک دفعه رسیدیم به ایستگاه آخر مردم بلند شدند به طرف در قطار ولی چشمشون برق می زد.وقتی از پله ها رفتیم بالا فهمیدیم برق نبود .چشم مردم برق نمی زد نور چراغ قطار بود که چشم مردم برق میزد
چشم مردم برق میزد
چشم مردم برق میزد
چشم مردم برق میزد