ممد خاتمی

محمد خاتمی با بیان اینکه تا به حال یک ریال از کسی پول نگرفتم گفت:آنچه بنده گرفته بودم دلار بود!

وی در ادامه فرمایشات نیمه گهربارش! عرضه کرد : 2 کار نیمه تمام از دوران ریاست جمهوری دارم که باید آنرا تمام کنم.


به گزارش "ننجون پرس" این 2 کار که خاتمی گفته است یکی تحویل سند رسمی ایران به ایالات متحده و دیگری ترویج آزادی مورد پسند کشور خیلی دوست و همسایه جناب اسرائیل است!





خاتمی‌ بابیان اینکه یک موسسه گفت وگوی تمدنها در خارج از کشور داریم اظهار داشت: موسسه بین المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها در خارج از کشور تاسیس شده که دارای پشتوانه قوی صهیونیستی است، البته از نظر امکانات معنوی در حالت مرگ هستیم،‌ از این جهت که نخواستیم از نصایح بزرگان دینی و اسلامی استفاده کنیم. 

وی با اشاره به همکاری اش با برخی موسسات خارجی از جمله بنیاد مخملی سوروس و سیاست مداران اروپائی افزود: با همین وضع خیلی ابتدایی، بصورت همکاری با بعضی موسسات مشابه بود که مشترکا کار کردیم که نمونه آن را در آشوبگری های خیابانی بعد از انتخابات و آشغال سوزی هایی که به راه انداختیم و دیدید که چه اجتماع صهیون شادکنی ‌برپا شده بود که کار مشترکی بود بین ما و موسسه آقای سوروس، رئیس بنیادسوروس که موسسه خیلی ولخرج و خوبی دارد همکاری کردیم و قبل از آن هم همکاری‌هایی داشتیم که از نتایج آن می توان به قطعنامه پرغرورانه سعد آباد اشاره نمود که رسما تمام مراکز تحقیقاتی در کشور را سه قفله کرده و کلیدش را در اختیار عالیجنابان غرب قرار دادیم تا خیالشان راحت باشد بچه خوبی هستیم! . و البته اگر عمر ریاست جمهوری ما چند ماهی هم دوام می آورد رسما درب دانشگاهها را هم سه تخته می کردیم و آنموقع خیلی خیلی بچه مثبت می شدیم!

 خاتمی‌ به دو طرحی که برای گفت‌وگوی تمدن‌ها در نظر داشت، اشاره کرد و گفت: عمرعزت سوزی ما بسیار اندک بود. ما دو طرح مهم داشتیم که بخاطر نداشتن فرصت نمی‌خواهم بگویم بطور کلی منتفی شد اما در محاق بسر می‌برد. یکی طرحی است که در دوران ریاست جمهوری ام می‌خواستم در ایران انجام دهم که قانون آتاتورک بزرگوار را در ایران پیاده کرده و آموزه های غرب را جایگزین آموزه های دینی نمایم . طرح دیگر صدایی بود که گفت‌وگوی تمدن‌ها داشته باشد که مهمترینش این بود که بتوانیم ایستگاه تلویزیونی بین المللی تاسیس کنیم و دوشادوش رادیو اسرائیل ، صدای آمریکا و العربیه و بی بی سی، بر علیه آرمانهای انقلاب اسلامی فعالیت نموده و دین خود را به شرکای محترم آنور آبی ادا نماییم .

حامی موسوی ، حامی موسوی را به سخره گرفت

طنزپرداز سابق نشریات اصلاح‌طلب و از حامیان موسوی در مطلبی اکبر گنجی را که پیش از این «قهرمان، مبارز شجاع، ابوذر، و عضو اتاق فکر پنج نفره جنبش سبز در خارج کشور» معرفی شده بود، به سخره گرفت.

به گزارش شبکه ایران، با گذشته چند روز از اظهارات اکبر گنجی در رد تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم (به استناد سخنان بهزاد نبوی، رمضان زاده، تاج زاده، عباس عبدی، خاتمی و...) و تأکید بر پیروزی احمدی نژاد، محافل ضدانقلاب که سندی در رد شکست میرحسین موسوی ندارند، همچنان خشمگین اند و علیه وی موضع گیری های سخره آمیز می کنند.

در جدیدترین مورد آن، طنزپرداز سابق نشریات اصلاح‌طلب در مطلبی اکبر گنجی را که پیش از این «قهرمان، مبارز شجاع، ابوذر، و عضو اتاق فکر پنج نفره جنبش سبز در خارج کشور» معرفی شده بود، به سخره گرفت.

"ا.ن" که چند سالی است به خارج از کشور پناهنده شده و با سایت‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران همکاری می‌کند، با اشاره به هجمه گنجی علیه آقای هاشمی در دوران اصلاحات عنوان کرده است که گنجی "تازه رسید به زندان یادش افتاد که باید از جنبش اصلاحات دفاع کند. پدر آمرزیده، برای چی زدی نابودش کردی که حالا از توی زندان می خواهی دفاع کنی. پنج سال و نیم زندان کشید، تازه یادش افتاد که باید اعتصاب غذا کند. خوب، مرد حسابی! اگر می خواستی اعتصاب غذا کنی که آزادت کنند، باید اولش اعتصاب غذا می کردی، نه بعد از پنج سال و نیم. آخرش به او می گفتند بیا برو بیرون، هنوز دست از اعتصاب غذا نمی خواست بردارد. در زندان هم یک هفته آزادش کردند و از قضای اتفاق همان هفته ای بود که همه اصلاح طلبان به هم نزدیک شده بودند و می خواستند در انتخابات پیروز بشوند. زرتی آمد بیرون و انتخابات را تحریم کرد و رفت دوباره توی زندان. همان موقع که برای یک هفته حساس از زندان بیرونش کرده  بودند یادم هست یک مناظره کرد با مسعود بهنود که عنایت فانی اجرایش می کرد در رادیو بی بی سی، هی این بهنود جز زد که بابا تحریم انتخابات در این موقعیت خطرناک است، اکبرآقای ما  سم زمین کوبید که نخیر ما قله ها داریم که فتح کنیم و وقتی فتح کردیم مجلس خوب خودمان را می سازیم. دیگه مانده بود بهنود با همان ادبش گریه کند و از مردم بخواهد که حرف این قهرمان را گوش نکنید."

این همراه و حامی سابق گنجی در ادامه درباره موضوع تحریم انتخابات از سوی گنجی نوشته است: "شنیده بود که در این سالها تحریم انتخابات کار خوبی است، گفته بود ما هم بکنیم، بابا جان، آن کار مال پارسال بود، نه امسال. بعد هم که از ایران بیرون آمد، وسط لندن و پاریس و نیویورک مگر کسی از دست اکبر می توانست غذا بخورد؟ فرمان اعتصاب غذای جهانی صادر کرد. آن هم توی لندن. برای چی؟ برای اینکه اگر زندانی ها را آزاد نکنید ما غذا نمی خوریم تا بمیریم. حکومت هم اعلام کرد، خوب بمیرید. بهتر ما."

ا.ن با اشاره به پول های که کشورهای غربی به گنجی و دیگر مخالفان جمهوری اسلامی می دهند، پیشنهاد کرده است: "این پانصد هزار دلار را از اکبر گنجی بگیرند، به جای یکی از این جایزه هائی که حقش هست و به او می دهند این دفعه  یک تقویم بدهند که سال و ماه و قرن را نشان بدهد، یک نقشه نیویورک هم به او بدهند که بفهمد کجا زندگی می کند، یک ساعت هم به او بدهند که حداقل بفهمد که در چه زمانی زندگی می کند."

گفتنی است، اکبر گنجی، از سردمداران مطرح جریان فتنه؛ تا پیش از اینکه به شکست میرحسین موسوی در انتخابات اذعان کند، از سوی محافل ضد انقلاب به عنوان قهرمان، تئوری پرداز جریان فتنه و از جمله ابوذرهای میرحسین معرفی شده بود.
 

جذب حداکثری مُرده‌ها!

منبع: زهرا

درسته که همه شهدا عضو جنبش شما بودند و درسته که ما توی وصایای شهدا میخونیم که با مچ بند سبز در جبهه های حق علیه باطل می جنگیدند و سربندهای سبز رنگی داشتند که روشون نوشته بود: where is my vote? و اینم درسته که از بعد از انتخابات (و کلا زین پس) هر روحانی ای (قبلا بسیجی خوب، بسیجی مرده بود، الان آخوند خوب، آخوند مرده است)، دانشمندی، استادی چیزی در ایران یا اقصی نقاط عالم (قم، بیروت، نجف و امثالهم) فوت شده، یه مصاحبه منتشر نشده ای با اصلاح طلبان داشته که به دلایل نامعلومی درست ۱-۲ روز بعد فوتش در سایتهای جرس یا کلمه یا بالاترین منتشر میشه و توش روی تمامی مواضع اصلاح طلبان تاکید داشته و گفته اونها خیلی شفاف ساز و کول هستند (همانند علامه فضل الله که هرچند فتوا به عملیات انتحاری حزب الله لبنان دادن و انشاءالله که از نظر شما اینها عملیات تروریستی نیست و جهاد هست؟ و این مصاحبه یه ۲ سالی توسط چاپارها توی راه بود تا درست بعد فوت ایشون بدست اتاق فکر لندن برسه و فقط هم در جرس منتشر بشه و توش دیگه فقط مستقیم نگفتن علامه تو ستاد موسوی هم بوده!) و درسته که همه شون بلا استثناء ولایت فقیه رو زیر سوال بردند، حالا درسته که زمان شهدا و جنگ آیت الله خامنه ای ولی فقیه نبودند، اما اصل ولایت فقیه که وجود داشت و اونها به کرات زیر سوال بردند و تو وصیتنامه شهدا می بینیم که اون رو متهم به تقلب در انتخابات کردند. ما قول میدیم ازین به بعد تمامی فیدهای اینطوری رو براتون شر کنیم و لایک بزنیم و بپذیریم که تمامی بزرگانی که فوت می کنن، جز اردوگاه اصلاح طلبان عزیز بوده اند.


* اما دوستان عزیز، متاسفانه از مرده ها چیزی بر نمیاد. یعنی درسته که در کتابهای دینی ما نوشته شده که شهدا و صالحان زنده اند، اما این بیشتر یک مفهوم معنوی هست و فیزیکالی اونها زنده نیستند و منطقا در انتخابات آینده نمی تونن شرکت کنند. همونطوری که تو این بازار مرده خواری سیاسی نمیتونن از خودشون دفاع کنن، حتما میدونین که انتخابات مجلس نزدیکه و ۳ سال دیگه باز هم انتخابات ریاست جمهوری داریم، بنابراین بهتره از الان به فکر برنامه ریزی برای اونها باشید و کاندیدهاتون رو معرفی و براش تبلیغ کنید نه اینکه مثل انتخابات قبلی ۲ ماه مونده به انتخابات هی کاندید عوض کنید و یکی رو اولش تا جایی که میخوره بکوبید و بعدا در رساش شعرها بسرائید.

* برای موفقیت غر زدن و بهانه گیری کافی نیست. همونطور که مبارزه اینترنتی کافی نیست. همه ما میدونیم که زیر باد کولر نشستن و فشردن دگمه لایک و یا شر در شبکه های اجتماعی چه انرژی ای از انسان میبره. حالا دیگه تصور کنید وبلاگ نوشتن و تایپ و شمردن تعداد لایکها در گوگل ریدر چقدر کالری میخواد. برای رفع خستگی اینگونه مبارزات بنده به شما سفرهای درون شهری رو توصیه می کنم. هرزچندگاهی تمام وسایل ارتباط جمعی تون رو بذارین کنار (منجمله موبایل و لپتاپ که وسوسه نشید برین گوگل ریدر و فیس بوک و فرندفید و امثالهم) و تشریف ببرید بین اینهایی که “مردم” می نامیدشون. برای اینکه نتیجه بهتری بگیرید من توصیه میکنم سوار متروی میرداماد به سمت حرم مطهر بشید، نگران نباشید مترو کولر داره! هرچند شلوغه. اما این شلوغی کمک میکنه با گوشه ای از مردم آشنا بشید و از دغدغه های اونها مطلع و کلا بفهمید چطوری زندگی می کنن و راجع به چیا حرف میزنن. رفتن  پائین شهر و منجمله شهرکهای اطراف تهران هم بسیار توصیه میشه.

* حالا فکر نکنید خدای نکرده اینها رو میگیم که مردم روی شما تاثیر بذارن ها نه! مگه میشه یکسری بیسواد عامی و فقیر که با اتوبوسهای سپاه و به عشق ساندیس در تظاهراتهای دولتی تردد میکنن (و همه ما خاطرات شما رو میخونیم که به طور اتفاقی در این جمعها قرار گرفتید و یا بهتون دستبرد زدن یا متلک گفتن و خلاصه یه بیکلاس بازی ای در آوردن)، روی شما نوابغ و نخبگان و روشنفکران ایران بزرگ تاثیر بذارن؟ حالیا مباد چنین روزی. منظور ما کاملا برعکسه. یعنی میگیم شاید شما تونستید روی اونها تاثیر بذارید و به خیل بیشمارها اضافه کنید و نخبه ای به نخبگان کشور بیفزائید.
اگه خدای نکرده توی ایران یکی رو دیدین که باهاتون مخالف بود (هرچند که در عالم واقعیت محاله چنین چیزی داشته باشیم، مگه اینکه دولت کودتا به زور بخشنامه و عرض کردم که اتوبوسهای سپاه پاسداران و با پذیرایی ساندیس و نظایر اون) مجبورشون کرده باشه، خلاصه بشینید باهاش حرف بزنید. به طور حتم میتونید نظرش رو عوض کنید. درسته که شما بیشمارید ولی اشکالی نداره که بیشمار+۱ بشید؟

* ببخشید که وقت شما رو گرفتیم. من واقعا هروقت وارد شبکه های اجتماعی میشم، خیلی تحت تاثیر شما قرار میگیرم. وقتی آیتم های اشتراکی شما رو میبینم که هر نیم ساعت یک ساعت یه بار تعدادی خبر جنبشی مبارزاتی شر کردید، یا لایک زدید و کامنت نگاشتید، و یا یکی از مزدوران رو شناسایی و به درک بلاک فرستادید، مشخصه سختترین شیوه های مبارزاتی رو انتخاب کردید و به جای کارهای تن پرورانه و چیپی مثل رفتن به مساجد و جمعها و شهرها و روستاها و حرف زدن و متقاعد کردن مردم، شیوه ای بسیار سخت “شر کردن” و “لایک زدن” رو انتخاب کردید که هرکسی قادر به انجامش نیست و طیف بسیار بیشماری از فالورهاتون (که میدونیم جمع های میلیونی هست) رو مطلع می کنید.

* انشاءالله که فیدهایتان پر مشترک، مطالب وبلاگی تان پر شر، و پرلایک و در صفحات داغ بالاترین دارای رای بالا، قربان یکدیگر روندگیهایتان فزون و خود-نخبه بینی تان، روز افزون باد. و از همه اینها مهمتر انشاءالله لیست بلاک و ایگنورتان پر از ارزشی و بسیجی های ساندیس خور مزدور باشد.

قابل ذکر است نویسنده‌ی وبلاگ زهرا، مدتی اندک پس از انتشار این مطلب، مورد اهانت‌های زیاد و رفتارهای ناپسند طرفدارن فرقه سبز قرار گرفت و در واکنش به این اتفاق مطلب دیگری با عنوان «بالاخره کی زمان انتقاد کردن فرا می رسد؟ » را روی وبلاگ خود قرار داد که به عنوان تکمله‌ی بحث خواندنی است.

جلسه سران فتنه در حمام عمومی!

تنی چند از سران فتنه به همراه خواص بی بصیرت با حضور در حمام عمومی ضمن استحمام به بررسی جدیدترین راهکارهای برون رفت فتنه سبز از بحران پرداختند.

در ابتدای این مراسم شیخ بی سواد که به اشتباه حمام نمره رفته بود توجیه شد و  در عین حال گفت: من حضور خود را در حمام عمومی یک فداکاری بزرگ می دانم! آنگاه مهندس پشت ممد تمدن را کیسه کشید. در همین حین هادی غفاری که با تفنگ بادی به حمام آمده بود هدف خود از آوردن تفنگ بادی به حمام را تخلیه چاه در اثر آبگرفتگی خواند. وی که داشت لیف می کشید از علی مطهری خواست روی سرش آب بریزد که پنجمین فرزند هاشمی با اشاره به بند بودن دستش به لنگ حمام از این کار خودداری کرد. نامبرده گفت: ریش ریش شدن بخشهایی از لنگ حمام به خاطر حرفهای احمدی نژاد در مناظره است! وی با اشاره به قیافه صاحب حمام وی را از لشکریان عمر سعد خواند و در عین حال دلاک حمام را از عناصر سپاه معاویه دانست!


به گزارش خبرنگار حوزه حمام “قطعه ۲۶″ در ادامه ممد تمدن با اشاره به نقش سنگ پا در توسعه فضای سیاسی کشور از مهندس خواست آرام تر کیسه بکشد، که مهندس گفت: من اسیر این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد.

ممد تمدن استفاده از روشور در حین کیسه کشیدن را اقدامی در چهار چوب قانون اساسی خواند و گفت: با بگیر و ببند و ارعاب، چرک بدن از تن آدم در نمی آید. وی افزود: عده ای به اسم کیسه کشیدن با شامپو زدن مخالفت می کنند و عده ای هم به نام دفاع از سنگ پا به جنگ شامپو صدر صحت رفته اند که هر دوی این دیدگاهها افراطی و مخالف با جامعه ای عاری از خشونت است. مهندس هم چرکهای بیرون آمده از پشت ممد تمدن را “چرکهای خداجو” خواند و با انتقاد از مقایسه سران فتنه با طلحه و زبیر از ممد تمدن خواست با تشت روی سرش آب بریزد.

مهندس نحوه لیف کشیدن ممد تمدن را ناشیانه خواند و با اشاره به رفتن چیز در چشمش، به نقش لباس شخصی ها در این حادثه پرداخت. مهندس در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: خشک!


این گزارش می افزاید؛ آنگاه شیخ از “نمره” به حمام عمومی آمد و رفت زیر دوش اما به دلیل جوش بودن آب شیر، شیخ سوخت و در حالی که عصبانی به نظر می رسید گفت: به شما که عرض می کنم من کلا غلط کنم با شما حمام بیایم. در همین لحظه و در حالی که کل حمام عمومی را بخار گرفته بود، آقای پرسه در مه از دلاک خواست که او را یک مشت و مال حسابی بدهد اما دلاک با انتقاد از مواضع دوگانه آقای پرسه در مه، کلید کمد وی را کف رفت!

که همین اتفاق باعث شد فضای حمام تا ساعتی متشنج شود. گفتنی است صاحب حمام با اخراج خواص بی بصیرت از حمام عمومی از ایشان خواست به “نمره” بروند تا در فتنه بعدی نمره بهتری بگیرند!


لازم به ذکر است تا لحظه تنظیم این خبر هنوز شیخ  در حمام عمومی مانده است

به دلیل کشته شدن رئیس جمهور لهستان بیانیه شماره یک موسوی صادر شد


بیانیه شماره1 موسوی:

بسم الرحیم!

ملت شریف لهستان!

اکنون که در سوگ عزیزانمان،جای دارد خون گریه کنیم،بر خود فرض می بینم که مطالبی به سمع و نظرتان برسانم.

بنده احساس خطر کرده ام، نه از الآن،از همان وقتی که هواپیما تیکاف کرد.من میدیدم هاله از نور را که دور هواپیمای رئیس جمهورتان حلقه زده(بماند که دو سه باری هم قطع و وصل شد....آخرشم بارون گرفت!) همین رئیس جمهور خدومتان بود که این بنده کمترین را به بر آن داشت تا این بار سترگ را بر کمر همت بنشانم و شمارا از منجلاب فعلی رهایی بخشم والا مرا چه به ریاست جمهوریه لهستان؟ در کل، ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت! من برای شما خواهم آمد،برای آزادی،عدالت،دموکراسی و از این جور حرفا!

البته این را هم بگم که من یک فرد انقلابیم،تمنی 100 تمن با رئیس جمهور قبلیتون فرق دارم،تازه نقاشی هم بلدم! خانمم هم تیر و تخته سر هم می کنه و یه چیزایی می سازه که البته گفتن نداره!.....راستی چیز یادم اومد،چیز!!!!

مردان خداجویی هم در تهران سراغ دارم که تو یک روز کلی سطل به آتیش می کشن،اونها رو هم برای خدمت در شهرداری ورشو با خودم میارم،البته بعید میدونم از این مرکز های موتوری و زیباسازی شهر چیزی سر در بیارن،ولی عیب نداره،همه اینا یه روزی خاطره میشه!

کروبی هم اینجاست و سلام میرسونه و میگه که برای تغییر خواهد آمد! اگه سیرکی،تئاتری چیزی دارین،بدین بهش واستون مدیریت می کنه و کلی پول و پله گیرتون میاد....تو ایران که اینجوری بود و انصافا جواب هم داد!

این همه هنر را در خفا نپندارید،پس ای ملت لهستان! بپاخیزید که امروز روز شماست.استقامت های بزرگ خود را در مقابل مطالبات حداقلی خویش به منصه ظهور بگذارید و نگذارید که روح قانون طلبی مرده بماند و برای همیشه پیوست موزه های تاریخی شود.....(تکبیر!)

ملت غیور لهستان!

ید الله مع الجماعه(!).....از هم اکنون با هم باشیم برای لهستانی آباد...

بیانیه شونصد و یکم آقای چیز

علی‌اکبر بهشتی

بسم‌الرحیم. سلام بر معاندین مظلوم و منافقین بااخلاص و درود بر محاربین فی‌سبیل‌الله، همان نمک به حرام‌های خداجو که سنگ یزید را صاف به سینه ملت کوبیدند و آن‌ را انداختند گردن لباس‌شخصی‌ها. و سلام بر آشوبگران عزادار که در روز عاشورا مغازه‌های ملت را به آتش کشیدند تا ثابت کنند بعد از یزید، هستند دلسوزانی که راه حرمله و آن پست‌فطرت را ادامه دهند.

و درود بر نالوطی‌هایی که به بانک‌ها حمله کردند، بدان امید که اقساط عقب‌مانده مردم را از جیب خود بپردازند و در این راه مقدس از هیچ جنایتی دریغ نکردند و درود بر حرام‌لقمه‌هایی که خیمه عزاداری را بی‌هیچ چشم‌داشتی آتش زدند تا ملت بفهمد که در شام ‌غریبان کربلا، وقتی خیمه‌ها را آتش زدند، چه‌جوری بود! همواره به اینجانب و آن‌جانب (شیخ بی‌سواد) و آن یکی جانب (مزدور اجانب) گفته می‌شد که چی؟ که اگر شما لال‌مانی بگیرید و اطلاعیه ندهید، ملت به خیابان‌ها نمی‌آیند و ما اگر اطلاعیه هم بدهیم باز ملت به خیابان‌ها نمی‌آیند و نامرد‌ها وقتی هم که به خیابان می‌آیند، خواهان محاکمه ما هستند.

بنده به عنوان یک چیز کوچک از جنبش سبز با این نظر موافق نبودم و با نظر دیگری موافق بودم و با خودم همچین می‌اندیشیدم که ما اگر در چارچوب همین قانون اساسی نتوانیم براندازی کنیم، پس اصلا این زندگی به چه دردی می‌خورد و این در حالی است که نظام باید سعه‌صدر خود را بالا ببرد و اسرائیل را به آمریکا، آمریکا را به انگلیس، انگلیس را به معاند، معاند را به بدذات، بدذات را به بزغاله گوساله، بزغاله گوساله را به گوسفند شبیه‌سازی شده، گوسفند شبیه‌سازی شده را به اورانیوم غنی‌شده، اورانیوم غنی‌شده را به اورانیوم 20‌درصد، اورانیوم 20‌درصد را به منیزیم، منیزیم را به عناصر جدول مندلیف، عناصر جدول مندلیف را به عناصر دلسوز و عناصر دلسوز را به عناصر گازسوز تبدیل کند، نه اینکه حالا چون یک عده در روز عاشورا هتک‌حرمت کردند، اینها را بفرستد زندان، بلکه باید کار فرهنگی کرد و نباید از بلند‌گو‌های رسمی به اینها بگوید بزغاله گوساله، بلکه این‌ کار حتی‌المقدور از بلندگو‌های غیررسمی صورت بگیرد بهتر است.

چرا که طبق قرآن، کسانی که خر هستند و نمی‌فهمند، اینها از چارپایان هم بدترند و لامروت‌ها می‌توانند با شکل‌گیری شبکه وسیع اجتماعی که به صورت خودجوش، توسط منافقین سازماندهی می‌شود خطراتی را متوجه چیز بکنند که خدا از سر تقصیرات این خداجویان فتنه‌گر نگذرد. مشاهده فیلم‌های تکان‌دهنده عاشورا نشان می‌دهد که اولا دیدن این فیلم‌ها برای کودکان و کسانی که بیماری‌های قلبی دارند درست نیست و ثانیا اگر رسانه ملی یک جو انصاف داشت، برای تلطیف فضا «راز بقا» پخش می‌کرد نه اینکه این تصاویر را نشان بدهد.

گیرم که کروبی را دستگیر کردید، لااقل شهرام جزایری را آزاد کنید که 1- شیخ در زندان شهرام را نتیغد،

2- شهرام بتواند برای شیخ وثیقه جور کند، و من فکر می‌کنم به جای به زندان انداختن کروبی، بهتر است به امور زیربنایی و سخت‌افزاری فکر کرد.

بنده به صراحت می‌گویم که وقتی سخنران به خرهای الاغی که در عاشورا فتنه کردند، گفت بزغاله گوساله، نباید بخش عظیمی از ملت که در راهپیمایی بودند، می‌خندیدند و این اصلا درست نیست و سخنران به یک عده گفت، حزب‌الله و به یک عده گفت، حزب‌الشیطان. آیا چون آمریکا از ما حمایت می‌کند، ما آمریکایی هستیم؟!

و این در حالی است که اسرائیل هم از ما حمایت می‌کند و اتفاقا اسرائیل بیشتر از آمریکا از ما حمایت می‌کند و این اوج مظلومیت‌ ما را می‌رساند و نشان می‌دهد ما آمریکایی نیستیم بلکه ما دلسوزان نظام هستیم و اعتقادی هم به براندازی نداریم و این براندازان هستند که به ما لطف دارند و من اصلا ابایی ندارم که یکی از منافقین مظلوم و بی‌ریایی باشم که بعد از انتخابات بازداشت شده‌اند و در این باره البته کروبی، صفای بیشتری نسبت به من و دیگر سران فتنه دارد. ما معتقد به تفسیر BBC از قرآن هستیم که آیه «لفتنهًْ اشد من القتل» را خیلی خوشگل معنا کرد. جنبش سبز مخالف دروغ و موافق خالی‌بندی است. من علی‌ای‌حال چند راهکار دارم که در زیر می‌آید:

1- قبلا گفته بودم انتخابات باید ابطال شود، راستش چهارشنبه ملت را که دیدم، چیز شدم. لذا ما دولت را فعلا قبول داریم اما دولت هم باید ما را قبول داشته باشد و مجلس و قوه قضائیه باید دوتایی بیفتند به جان دولت. ما هم هستیم.

2- باید برای انتخابات یک قانون شفاف تدوین شود که از قبل پیروزی ما را در انتخابات تضمین کند. در این قانون هیچ وقت نباید تعداد آرای باطله از آرای کروبی بیشتر باشد.

3- زندانیان اعم از خفاش شب، پلنگ روز، زرافه دم غروب، بزغاله گوساله، قاتل دوچرخه‌سوار، منافق، آشوبگر و... .باید آزاد باشند و علاوه بر این نظام باید تضمین بدهد که اگر این ذلیل‌مرده‌های خداجو، بازهم دست به ارتکاب جنایت زدند با آنها در نهایت احترام و با رعایت حقوق شهروندی برخورد کند.

4- آزادی مطبوعات توقیف شده‌ای که به قصد تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب کردند و بستن روزنامه‌هایی که شعارهای ملت در روز چهارشنبه را پوشش دادند.

5- به رسمیت شناختن حقوق منافقین و عناصر فرصت‌طلب و استفاده از تجربیات محاربین خداجو در اداره کشور و میدان دادن به نااهلان خداجو و نامحرمان عزادار در مدیریت‌‌های میانی.

تغییر برنده‌های سیمرغ

حسین قدیانی

بعد از آنکه حاجیه خانم گفت: «اگر به موسوی سیمرغ ندادند بریزید به خیابون»، هیات داوران، برنده‌های سیمرغ بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر را که قبلا اعلام کرده بود، بدین شرح اصلاح کرد:

هاشمی‌ رفسنجانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه برای فیلم «نصف مال من، نصف مال تو»

میرحسین موسوی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم «هیچ»

مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی؛‌ برنده دیپلم افتخار برای فیلم «خون‌بازی»

محمد خاتمی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی برای فیلم «حاجی واشنگتن»

مهدی کروبی؛ برنده تمشک طلایی بدترین بازیگر نقش مکمل پنجم برای فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید»

فائزه هاشمی؛ برنده سیمرغ طلایی نقش مکمل زن برای فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا»

محسن مخملباف؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل نامرد برای فیلم «سگ‌های ولگرد»

مهدی هاشمی‌رفسنجانی؛ برنده لوح سپاس داوران، برای فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر»

علی مطهری؛ برنده دیپلم افتخار برای فیلم «توجیه»

محمدباقر قالیباف؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش نگاه نو، برای فیلم «بگذار زندگی کنم»

ناطق نوری؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری برای فیلم «پاداش سکوت»

احمد توکلی؛ برنده بهترین کارگردانی اثر مستند نیمه‌بلند برای فیلم «یک الف ناقابل»

حسین شریعتمداری؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین برای فیلم «مردی که زیاد می‌دانست»

محسن رضایی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل سوم برای فیلم «شب به‌خیر فرمانده»

علی لاریجانی؛ برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «پرسه در مه»

حسن روحانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل برای فیلم «تشریفات»

عطاء‌الله مهاجرانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی برای فیلم «همیشه پای یک زن در
میان است»

جمیله کدیور؛ برنده دیپلم افتخار برای فیلم
«زن زیادی»

حسین مرعشی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه برای فیلم «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند»

بخند ولی مواظب باش نمیری

زهرا 
رهنورد

دکتر زهرا در نبرد ( رهنورد ) :

سخن را به نام پدید اورنده تفکر و آزادی و روشنفکری آغاز می کنم.

مطمئنم به جای حرف زدن از مشهورترین نظریه ام - معروف به داماد لرستان - بهتر است از فرصت استفاده و تنها جوابی را که در رد این نظریه مطرح شده مورد نقد قرار بدهم.

شنیده شده آقای کروبی بعد ماجرای مزبور٬در نامه ای اعتراض آمیز به BBC از بنده شکایت کرده و از آن ها خواسته که رای لرستان را به ایشان بدهند و گفته است«هیچ کس پسر آدم نمیشه،حتی داماد» وبه همراه نامه٬فتوکپی شناسنامه اش را هم فرستاده و از دادگاه لاهه درخواست کرده که به دادخواستش در سریعترین زمان رسیدگی شود.من با یک جواب ساده ایشون رو قانع می کنم. جناب کروبی٬همسر شما اهل کجاست؟آرای لرستان وقتی به شما تعلق می گیره که همسر شما مال آذربایجان باشه. اگر نبود٬شما باید طبق قوانین بین المللی رای استانی رو طلب کنید که اقوام همسرتون متعلق به اون جا هستند.مشخصه دیگه؟ نمی فهمم چیز به این روشنی چه ابهامی داشت؟

+ سخنان شهید دیالمه در مورد زهرا در نبرد (رهنورد )

+زهرا رهنورد هم‎چنان از "دولت نامشروع!" حقوق می‌گیرد