وقتی دم خروس خاندان فتنه گر کاملا بیرون میزند...
الف: «... بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها، این وضع را بیش از این برنمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت... آتشی که هماکنون دودش در فضا قابل مشاهده است... شعلهورتر شدن این آتش... بنزین بر آتش افروخته...».
[جملات و کلماتی از نامهسرگشاده حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی به رهبر انقلاب]
ب: «... اگر انتخابات سالم برگزار شود و تقلبی انجام نشود، میرحسین موسوی، رئیسجمهور است و اگر غیر از این شد، مردم به خیابانها بریزند...».
[حرفهای خانم عفت مرعشی، همسر حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی به هنگام انداختن رأیش به صندوق آرا]
پ: «... اگر این بیتوجهی به حقوق مردم ادامه یابد، این احتمال وجود دارد که خواستهای مردم به تغییرات اساسی تبدیل شود... مردم در ابتدا رای خود را میخواستند ولی متاسفانه آنقدر رفتارهای غلط و خلاف قانون، اتفاق افتاد که روز به روز به خواستهها و انتظارات آنها که به حق هم هست، اضافه شد...».
[حرفهای فائزه هاشمیرفسنجانی، دخترحجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی در گفتوگو با یک ماهنامه آمریکایی]
ت: «... اگر پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، مترو قادر به پاسخگویی به نیاز مسافران نباشد، شاهد بروز اغتشاشات و شورشهای اجتماعی خواهیم بود...».
[حرفهای اخیر محسن هاشمی رفسنجانی، پسر حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی]
یک:
سخنان و پیشگوییهای دقیق(!) خاندان هاشمی، چندی است مورد توجه و نظر تحلیلگران سیاسی قرار گرفته است. 3 روز پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، نامهای از سوی رئیس محترم مجمع تشخیص نگاشته شد که از فردای انتخابات، عملا بخش تهدیدآمیز آن – که در ابتدای مطلب آمد- محقق شد. 8 ماه، کشور گرفتار «فتنه»ای بیسابقه در حیات جمهوری اسلامی شد که اگر نبود لطف الهی، توجهات حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجهالشریف، بصیرت و تدابیر پیامبرگونه رهبر حکیم انقلاب، دعای روح مطهر امام راحل عظیمالشأن و ارواح پاک شهدای انقلاب اسلامی و پیروی تام و تمام ملت عزیز ایران از ولایت مطلقه فقیه، معلوم نبود بر سر نظامی که با گذشت 1359 سال از حکومت پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و سلم و حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام، بار دیگر اسلام را شعار خویش قرار داده بود، چه میآمد.
آتشفشان مورد نظر، البته از سینههایی سوزان تغذیه شد ولی این سینهها، سوزانِ از کف دادن دوباره جاه و مقام و زندگی اشرافی برخی افراد بود که آتش آن توسط عدهای از اراذل، اوباش و الوات به نمایندگی از جریانهای پیوندخورده با «قدرت» و «ثروت» فوران کرد. در این بین، خون تعدادی جوان سادهلوح و فریبخورده که تصور میکردند رأیشان خوانده نشده و نظام در انتخابات ریاستجمهوری تقلب کرده، ریخته شد، جان پاک آن زن جوان و مظلوم و دختربچه معصومش در کودکستان توسط شیاطین پستفطرتِ اجیر گرفته شد، «حسین غلامکبیری» جوان بسیجی مخلص به شهادت رسید، خودروهای عمومی و خصوصی، مغازه و خانه و بانک و اموال شخصی و بیتالمال، خسارات بسیار دیدند و در یک کلام، مواد مذاب این آتشفشان، «امنیت» و حتی «احساس امنیت» را بر سر راه خود، ذوب کرد.
دو:
انتخابات
سالم برگزار شد ولی آنکه باند متبختر و متفرعن اشرافیت کوهنشین،
«رئیسجمهور»ش میخواست، با اختلافی 11 میلیونی، ناکام شد؛ مردم نه؛ عدهای
خودفروخته که معلوم بود سازماندهی شدهاند به خیابانها آمدند و
اغتشاشاتی را رقم زدند تا شیرینی پیروزی «مردمسالاری دینی» و «تثبیت نظام
مقدس» در سیامین سال استقرارش و پس از پشت سر گذاشتن این همه موانع،
اقدامات، تحریمها و نیز نیرنگهای دشمنان مستکبر، به کام بهوجود
آورندگانش – 40 میلیون ایرانی سربلند-
به تلخی گراید.
سه:
چه بیتوجهیای به حقوق مردم شده است؟ اگر شده، آیا در آن 16 سال – و بلکه 24 سال- نبوده است؟ آیا کسی که به نوکری ملت مفتخر است، به مردم بیتوجه بوده که رنج سفر به دورترین روستاها و بخشهای کشور را به جان خریده و شبانهروز برای رفاه همه ایرانیان – و نه چند خانواده و فامیل خاص شمال تهراننشین- تلاش مجدانه دارد و معتقد است، آن پیرزن ساکن دِه با افرادی که خود را سفیدپوست(!) میدانند، برایش هیچ تفاوتی ندارد یا افرادی که شهروندان کشور را در دوره صدارتشان به درجات «وزیر، معاون، مشاور، وکیل، مدیرکل، شهردار این شهر، فرماندار آن شهر، مدنی، غیرمتمدن، شهری، روستایی و...» تقسیم میکردند؟
کدام رفتار غلط و خلاف قانون در این 5 سال سر زده که خواست مردم به تغییرات اساسی – قطعا با چاشنی خشونت و به وسیله اختلال و اغتشاش و شورش- مبدل شده باشد؟!
چهار:
پرده آخر نمایش – تا اینجای کار- تهدید به اغتشاش و شورش اجتماعی است.
یک سؤال: با 21 میلیون سفر که به اذعان مدیرعامل مادامالعمر شرکت متروی تهران به وسیله قطارهای این شرکت انجام میشود، درآمد روزانه مترو چه قدر است؟ اینک بلیت تکسفره مترو 250 و دوسفره 450 تومان است. اگر هر سفر را ،حتی 200 تومان در نظر بگیریم و یک میلیون نفر/ سفر هم به آقای محسن هاشمی تخفیف بدهیم، پول دریافتی مترو در هر روز 4 میلیارد تومان میشود. هر وقت هم مدیران مترو اراده میکنند، شورای شهر با تصویب خود، قیمت را افزایش میدهد – افزایش ناگهانی قیمت بلیت 150 به 250 تومانی و 250 به 450 تومانی که یادتان هست؟- دیگر چه مشکلی برای تامین بودجه این شرکت وجود دارد که نظام و دولت را به ایجاد اغتشاش اجتماعی تهدید میکند؟ البته به عنوان یک فرد منصف باید گفت، در صورتی که حق قانونی مترو دریافت بودجه است، باید با بررسیهای لازم به این شرکت پرداخت شود اما باید این هم در نظر بگیریم که عملا مدتهاست یارانهها در مترو و حمل و نقل ریلی هدفمند شده است.
پنج:
راستی! از مهدی هاشمی چه خبر؟!
پ.ن:این روزها گه گاه به این فکر میکنم که تاریخ در مورد خاندان فتنه گر در آینده چه قضاوتی خواهد داشت؟خاندانی که همیشه سعی میکند نان به نرخ روز خور باشد و انتقامش را با تهدید و زور بگیرد...