چند سال پیش یکی از نوادگان حضرت امام گفته بود که:بایدامام را معادل یک مکتب بگیریم تا قابل نقد گردد و امروز زهرای اشراقی با تفسیری توهینآمیز از امام درصدد توجیه رفتار خویش و ارجاع اسناد آن به دیدگاههای حضرت امام است.
چند روز پیش وی در مصاحبهای با سایت جماران (که امروزه در
اختیار سران فتنه قرار دارد و ملاقات نوادههای امام یا سران فتنه را پوشش
میدهد) مطالبی را بر زبان آورده است که نشان میدهد امام در درون خانواده
هم مظلوم بوده است و اگر اینگونه که وی تفسیر میکند، نبوده است از دختران
بزرگوار امام خصوصاً سرکار زهرا مصطفوی که همواره در صراط امام (ره)
بودهاند توقع میرود «همزیستی مسالمتآمیز»ی که زهرا اشراقی از آن نام
میبرد را به هم بریزد و تفسیری صحیح از بیت امام (ره) در تاریخ ثبت نماید.
وی در بخشی از مصاحبه میگوید: «امام (ره) همان گونه که از دهه 50 تا
60، 180 درجه تغییر کرد، قطعاً اگر در دهه 80 هم بود تغییر خیلی زیادی
میکرد». آیا این جمله ناشیانه برای توجیه گردش 180 درجهای ایشان و همسرش
(محمدرضا خاتمی) نیست؟ 180 درجه تغییر زمانی به کار برده میشود که فرد
تغییر ماهوی کرده باشد و در نقطه مقابل دیروز قرار گرفته باشد. یعنی باید
حضرت امام در دهه 50 عاشق شاه و خاندان پهلوی بوده است و در دهه 60 دشمن
خونی آن شده باشد. آیا تفسیری غیر از این، معنی 180 درجهای میدهد؟
امام
دارای اصول ثابت و متغیری است که فرد کمسوادی چون زهرا اشراقی توان
پرداختن به آن را ندارد. عناصر کلیدی اندیشه امام همچون عدم جدایی دین از
سیاست، استکبارستیزی، جایگاه مردم در نظام اسلامی، سادهزیستی، مبارزه با
اشرافیگری (جالب است که زهرا اشراقی در همین مصاحبه امام (ره) را به
ازدواج با یک خانواده اشرافی متهم میکند) حمایت از مظلومان و مستضعفان و
... همیشه ثابت بودهاند.
در جایی دیگر با توهین به تشخیص امام آورده
است: «اگر امام از روحانیون دیگر کمی روشنفکرتر بود به خاطر تأثیر خانواده
بوده است» اولاً امام روشنفکر به معنیای که شما هستید نبود امام یک فرد
مکتبی بود و همه چیز را در درون میجست. ثانیاً روشنفکری در ایران هیچ موقع
بر بال مکتب سوار نبوده است و روشنفکران هیچ موقع پیرو روحانیت نبودهاند.
در سراسر مصاحبه، امام را به بیخیالی در مقابل رفتار و مواضع خانواده
متهم میکند و تصویری از خانواده امام ارائه می دهد که اگر درست باشد باید
از اعتراض مردم در 14 خرداد تشکر کرد: «در خانواده امام، بنی صدری، طرفدار
حزب جمهوری اسلامی، لیبرال و ... همه بودند ... خانواده امام جمع اضداد
بود». آیا اگر هنوز هم اینگونه است، مردم حق ندارند که امام و خط امام را
از شما جدا کنند؟ و اگر این کار را انجام دهند شما مدعی انحصاری امام
نخواهید شد؟
البته در جای دیگر به کنایه امام مبنی بر عشق و علاقه
نوادگان به غرب صحه میگذارد و میگوید: «امام هم درباره لباسها، غذاهایی
که میخوردیم و ... میپرسیدند. مثلاً وقتی غذاهای فرنگی میخوردیم، شوخی
میکردند و میگفتند فقط به این خاطر که اسم این غذاها خارجی است آنها را
میخورید، نه اینکه واقعاً خوشمزه باشند». بنابراین امام از عشق و علاقه
زهرا اشراقی و برخی دیگر به غرب اطلاع داشته است و نسبت به لباس و غذای
غربی آنان تذکر میداده. اما گوش شنوایی نبوده است «البته یکی دو بار از
لباس ما ایراد گرفتند که ماهم گوش نکردیم».
کما اینکه وی مدعی است که
اندک اسلامی را که دارد از شریعتی گرفته است. بنابراین طبیعی است که اسلام
مدنظر امام با اسلام شریعتی متفاوت است و فاصله شما با امام به اندازه
فاصله شریعتی با امام (ره) است.
زهرا اشراقی درباره حجاب، مدعی میشود
که قانون خاصی نداریم و هنوز هم معلوم نیست منظور از حجاب چیست و امام را
متهم به متفاوت بودن نظراتش درباره صدای زن و موسیقی و... میکند. وی
درپاسخ به این سؤال که «ولی امام درسال 58 دستور داده بودند که در ادارات
همه باید حجاب داشته باشند درغیراینصورت باید اخراج شوند»، میگوید: «آن
یک دستور بود ولی تبدیل به قانون نشد و تعریفی از حجاب نداریم.» نوع مواجهه
وی نشان میدهد که دستور ولی امر مسلمین را درحد قانون قبول ندارد و اصلاً
ارزشی برای فرمان و حکم امام قائل نیست. او نمیفهمد که قانون امام، قانون
الهی است و حجاب جزو مسلمات اسلام است.
امام درمتن ملت ما بوده است و
حضور رسانهای و سخنانش درمعرض چشم و دل همه ایرانیان موجود است. اما برخی
از نزدیکان تفسیری از سیره و منش امام ارائه میدهند که نسل امروز گمان
نمایند که حضرت امام دریک پستو زندگی میکرده و مردم هیچ اطلاعی از اندیشه و
سیره وی ندارند.
سخنان خانم اشراقی خیلی به شفافیت فضا کمک میکند و
زبان حزبالله را درمقابل این سؤال که چرا برخی نوادگان امام همراه انقلاب
نیستند، گویاتر میکند و سند حقانیت مسیر فعلی انقلاب را محکمتر مینماید.
بنابراین از کمک خانم اشراقی به قضاوتکنندگان عرصه سیاسی ـ اجتماعی کشور
باید تشکر کرد. اما آنچه قطعی است، این است که شخصیت امام یکپارچه عمل
میکرد و بین حرف و عمل امام تناقض وجود نداشت. مردم طی سالیان گذشته شما
را شناختهاند، سنجاق و چسب کردن خود به امام سودی در بر ندارد. خط امام خط
ولایت است. شما به خوردن غذاهای فرنگی و مدگرایی خویش مشغول باشید و هر
روز پردهای فرواندازید.
بگذارید وبگذرید ببینید ودل مبندید چشم بیندازید ودل مبازید که دیر یازود باید گذاشت وگذشت(مولا امیرالمومنین علی علیه السلام)
روزی بهلول درقبرستان کنار قبری نشسته بود
شخصی از اوپرسید: اینجا چه کار میکنی؟
گفت: درمیان جمعی نشسته ام که همسایگان خود را اذیت نمی کنندواز این وآن نیزغیبت وبدگوئی نمی کنند..............
عرض ادب واحترام به شما بزرگوار