اگر موسوی رییس جمهور شده بود چه میکرد؟..


انقلاب مردم مصر و تونس اولین حرکت سیاسی در خاورمیانه اسلامی نیست، خاورمیانه سال‌هاست که در التهاب و درد و رنج و تلخی و شیرینی است. خاورمیانه مرکز فجایع بشری در قرن اخیر است. در سرزمین فلسطین نه تنها به کودک و زن رحم نمی‌شود،‌بلکه به درختان زیتون و احشام و حتی طیور مردم فلسطین رحم نمی‌کنند. بعد از خروج موسوی از قدرت در سال 1368 تاکنون به مدت 20 سال اتفاقاتی در خاورمیانه افتاد.

در این سال‌ها، فاجعه قانا و قتل‌عام کودکان در کودکستان این شهر در جنوب لبنان اتفاق افتاد. در جنگ 33 روزه بیش از 1100 نفر از شیعیان لبنان به شهادت رسیدند، در جنگ 22 روزه غزه بیش از 1200 نفر که اکثراً کودک و زن بودند به شهادت رسیدند، در مقابل چشم مردم جهان محمد الدوره در دامان پدر جان داد. 

در ساحل غزه دختر بچه‌ای در میان ماسه‌ها در بین جنازه مادر و پدرخود سرگردان بود، مردم مسلمان بوسنی و هرزگوین قتل عام نژادی و قومی شدند. ده‌ها کاروان عروسی در افغانستان توسط ارتش امریکا بمباران شد.

آیا کسی درایران و جهان دیده است که موسوی یک بیانیه یا یک مصاحبه در این باره انجام داده باشد؟

آیاادوار وزارت کشور جمهوری اسلامی درخواستی از موسوی دریافت کرده‌اند که بخواهد برای حمایت از مظلومان فلان نقطه از جهان اسلام یا عالم مستضعفان درخواست تجمع و راهپیمایی نمایند؟

آیا نخست وزیر خودخوانده امام‌(ره) که بارها از امام شنیده است که همه بدبختی‌های ما از امریکاست، تاکنون از گل کمتر به امریکا گفته است؟

آیا حافظه ایرانیان به یاد می‌آورد که موسوی در حوادث داخلی کشور مانند قیام معیشتی مردم در اسلامشهر و چند شهر دیگر در زمان هاشمی، سخنی، نقدی یا پیشنهادی داشته باشد؟

آیا کسی شنیده است که موسوی به کنفرانس برلین اعتراض کرده باشد؟

آیا کسی شنیده است که موسوی متناسب با فهم خود نسبت به حادثه کوی دانشگاه تهران در سال 1378 موضعی اعلام کرده باشد. کشور بارها در التهاب بود. دشمن تا مرز حمله نظامی پیش می‌رفت، طالبان چنگ و دندان نشان می‌داد اما مرد هنر همچنان در پستو هنرنمایی می‌کرد. اما چرا امروز اینقدر نگران ملک و مملکت شده است؟

چرا نگرانی وی توسط غرب باز تولید می‌شود. چرا غریبه‌وار به اصل 27 قانون اساسی می‌نگرد؟

چرا در 20 سال منتهی به انتخابات 1388، اصلی به نام اصل 27 قانون اساسی را به یاد نمی‌آورد و‌...

از همه مطالب فوق فقط یک نتیجه می‌توان گرفت که این شیر خفته، بی‌یال و کوپال بوده است اما خود فکر می‌کرده که همه سینه چاک وی هستند. آنقدر تصویر خود را کاریکاتوری می‌دید که احتمال شکست را به مخیله خود نیز راه نمی‌داد و انتخابات برای وی به منزله دیگی بود که اگر برای وی نجوشد مهم نیست که برای چه کسی می‌جوشد.

بنابراین شیر خفته سریعاً به ماری زخمی تبدیل شد که هر کس از مقابل لانه‌اش عبور کند نیشی به سوی او می‌اندازد و‌...

خلاصه کلام این است که خاستگاه همه این حرکت‌های شیطانی و پرخاشگرانه شکست است.

تجربه انتخابات سال گذشته نشان داد:

کسی که طاقت شکست ندارد، ظرفیت مملکت‌داری هم نخواهد داشت.

بنابراین نباید فقط از اقدامات دشمن شادکن موسوی ناراحت بود باید نیمه پر لیوان انتخابات که شکست وی بود را نیز دید و از هوشیاری ملت هزاران بار سجده شکر الهی را به جا آورد که اگر او منتخب بود اکنون از مبارک حمایت می‌کرد
نظرات 1 + ارسال نظر
علی رضا پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:59 ب.ظ

حالا دیدی وقتی به بهانه ی حمایت از مردم مصر ، درخواست مجوّز راهپیمایی کرد ، باز چه انگی به او بستین ؟ شماها همین طوری هستین ، طرف هر کاری بکنه ، یه انگی بهش می زنین .

کاش یادت نمی رفت میوسوی اومده بود تا پشت فلسطین و لبنان رو خالی کنه تو که طرفدار اون هستی باید بدونی
از تو سوال دارم. مصری ها مظلوم ترند یا فلسطین و لبنان
تازه مصر و تونس که رهبراشون سقوط کرده اند
بعدش همینی که می خواید ضدش راهپیمایی کنید که طرفدار موسوی بود
اگر میدونی یا می تونی حدس بزنی چرا موسوی این درخواست تو داشت ازت می خوام خودت رو گول نزنی ولی اگر هنوز هم نمی تونی تشخیص بدی از خدا می خوام یک مقدار بهت آی کیوی اضافی بده :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد