خدمات متقابل دانشگاه آزاد و مسئولان

منبع: رجا نیوز

تسهیلات دانشگاه آزاد برای نمایندگان و انتظار خدمات متقابل

جاسبی در جمع مدیران سازمان مرکزی و رؤسای واحدهای دانشگاه آزاد در چهل و پنجمین اجلاس شورای مرکزی دانشگاه آزاد- اردیبهشت 1381، هدف خود را از اعطاء تسهیلات به صاحب منصبان اینگونه توصیف می‌کند: «این همه به نمایندگان سرویس می‌دهیم و متقابلاً ما باید از حمایت نمایندگان برخوردار باشیم و مستلزم این است که شما ارتباطتان را با نمایندگان بیشتر کنید و به طور کلی در سطح استان، در سطح شهر ما بتوانیم با همه مسئولین از جمله نمایندگان ارتباط داشته باشیم تا کارهای دانشگاه آزاد اسلامی را بتوانیم به خوبی پیش ببریم. این طور نباشد که جاده یک طرفه باشد و سرویس بدهیم اما از آن طرف ما چیزی نخواهیم.»

ولایت فقیه از نگاه اشپیگل؛ مستحکم از جنس بتن

محمد مهدی حائری شیرازی
مدتی پیش مجله ی مهم و تاثیر گذار آلمانی زبان اشپیگل آنلاین مقاله ای تحت عنوان ( آیت الله از جنس بتون) به قلم اولریکه پوتز منتشر نمود. 1

همانطور که از نام مقاله پیداست، نویسنده ی مذکور با زیرکی و با نگاه تا حدودی منفی و جهت دار به تحلیل جایگاه برتر و قدرتمند ولی فقیه در نظام جمهوری اسلامی پرداخته بود ، به نحوی که به درستی تصمیم گیری نهایی در خصوص مسائل مهم و اساسی مثل انرژی هسته ای و چگونگی بر خورد با اپوزیسیون داخلی و فتنه ی پس از انتخابات و ... را موکول به نظر رهبری و ولی فقیه دانسته  و در قسمتی دیگر ازنوشتارخود ضمن برشمردن برخی ازوظایف واختیارات مقام رهبری درقانون اساسی بدون اشاره به شرایط رهبری مثل عدالت وفقاهت ودوری از دنیاطلبی و... همچنین نظارت مجلس خبرگان بر احراز این شرایطَ ، ولی فقیه وشخص آیت ا... خامنه ای را از جمله قدرتمندترین افراد درجهان کنونی برمی شمرد.

این نویسنده اگر چه با نگاه مادی و معطوف به قدرت و دموکراسی محور به دنبال به چالش کشیدن قدرت جایگاه ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران بود ، ولی از باب «الفضل ما شهد به العدو» (فضل و برتری آن است که دشمن به آن شهادت و گواهی دهد ) تحلیل وی نکات در خور تامل و جالب  توجهی نیز برای دوستان و علاقه مندان به انقلاب اسلامی در بر داشت .
ادامه مطلب ...

سهمگین‏ترین کلمات امام(ره) علیه انواع اسلام‏هاست

گروه فرهنگی: ششمین جسله از جلسات هفتگی هیئت محبین اهل بیت(ع) هنر نیز به همان بحث انسان انقلابی اختصاص داشت تاتفکیک چهار اسلام متظاهرانه، منافقانه، عافیت‌طلبانه،و صوفی مئابانه از اسلام انقلابی میسر شود.

به گزارش رجانیوز اگر چه بحث ها حول یک مفهوم کلی که همان انسان انقلابی است، پیش می رود، اما در حواشی بحث و آنجا که سخن از انحرافات و اسلام های غیرانقلابی می شود، می توان رگه هایی از نقد را نسبت به انقلابیون شرمنده یا کسانی که از خط امام فاصله گرفتند، دید.

جلسات سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان چند وقتی است کهدر میدان آرژانتین، ابتدای خ احمد قصیر، کوچه 19، پ4، دفتر هنر و ادبیات دانشجویی برگزار می‌شود. گزیده و متن کامل سخنرانی جلسه ششم در پی می آید:

ادامه مطلب ...

انحراف بزرگ

دکتر محمد جواد لاریجانی
1- علامه مازندارنی(ره) - که از شاگردان برجسته شیخ شهید فضل‎ا... نوری(قدس سره) و مرحوم آخوند(ره) بود - نمونه کم‎نظیری از دانش وسیع در معارف اسلامی از فقه و اصول و حدیث گرفته تا فلسفه و عرفان و پایبندی علمی به آموزه‎های مکتب بود و با شجاعت در مقابل انحرافات می‎ایستاد. در محضر درس این عالم بزرگوار، بزرگانی همانند حضرت امام خمینی(ره)، شهید مطهری، آیت‎ا... موسوی اردبیلی، آیت‎ا... سید جعفر کریمی و بسیاری دیگر شرکت می‎کردند و بهره‎های فراوان از دانش و سلوک ایشان می‎بردند. ما در این بحث، مسئله مقابله با انحرافات در فکر اسلامی در شرایط امروز را با تأسی از صراحت و دقت ایشان مطرح می‎کنیم بمنه و عونه.
2- انقلاب اسلامی حادثه شگفت‎انگیز آخر قرن بیستم، دو محصول و دستاورد مهم داشت:  یکی بنای نظامی مدنی - سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی در فضای ایران اسلامی بود و دیگری «بیداری اسلامی» در دنیای اسلام که مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین نمونه‎هایی از آن است. بنای نظام مدنی - سیاسی براساس عقلانیت اسلامی، تجربه‎ای مهم و منحصر به‎فرد در دنیای امروزاست. دنیای امروز زیر فشار و تحمیل نظام لیبرالیسم سکولار است و اجازه نمی‎دهد در جایی تجربه زندگی مدنی دیگری تحقق یابد. لذا عجیب نیست که از بدو آغاز این تجربه مبارک، غرب صهیونی با تمام توان و با روش‎های گوناگون بدان حمله‎ور شده و این تهاجم همچنان ادامه دارد؛ و البته مقاومت و پایداری جمهوری اسلامی هم بسیار شگفت‎انگیز است.
3- شاید در ابتدای تجربه اسلامی ملت ما، غرب فکر نمی‎کرد مسئله جدی باشد و روی توان مدیریتی و رهبری حضرت امام(ره) و انقلابیون تردید داشت. اما به‎زودی متوجه شد ملت بسیار مصمم و رهبری آگاه و شجاع است. به‎نظر من، امروز آن‎چه غرب از آن نگران است، توان هسته‎ای و یا موشکی ایران نیست و یا در درجه اول آن نیست؛ بلکه توفیق همین تجربه بزرگ اسلامی است. به‎خصوص غرب در یکصد سال گذشته در تمام پروژه‎های تحمیل دموکراسی لیبرال به دنیای اسلام شکست خورده است. نمونه عبرت‎آموز ترکیه است که مردم آن پس از 70 سال اسلام‎زدایی خشن، به محض باز شدن کمترین فضای مشارکت، گرایش اسلامی را انتخاب کرده‎اند! لذا غرب از این می‎ترسد که در ادامه حرکت این تجربه و توفیقات آن در ایران، دنیای اسلام به‎جای انتخاب حکومت‎هایی بر مبنای دموکراسی سکولار - لیبرال، مدل حکومت اسلامی ایران را ترجیح دهد که هم به تمام و کمال بر عقلانیت اسلامی در تمام شئون متکی است و هم ایران را در ظرف سه دهه به بزرگترین دموکراسی و قوی‎ترین عنصر مؤثر منطقه تبدیل کرده است. براساس چنین جهاتی است که غرب از دهه 70 شمسی، استراتژی اولویت دادن به تهاجم نرم یعنی همان تأسیس و رشد خط انحرافی و عملا متوقف کردن تجربه مهم مدنی - سیاسی ملت ما از درون را پیشه کرده است.
4- «جریان اصلاحات» که در فضای سیاسی ایران رسما در دوران انتخابات دوم خرداد 1376 رونمایی شد - اگرچه سابقه داشت - و در انتخابات خرداد 1388 دست به کودتای رسوایی علیه نظام اسلامی زد، در واقع محمل تهاجم غرب علیه نظام جمهوری اسلامی است. این جریان دارای دو اشکال مهم است: اشکال اول، انحراف در تلقی دینی و اسلامی و اشکال دوم، آلودگی به نفاق در عمل سیاسی؛ که در واقع به‎نوعی نتیجه همان انحراف است.
5- جریان اصلاحات در کشور ما، از لحاظ نظری، مبتنی است بر جدایی اسلام از حکومت و ادعای این‎که اسلام به حوزه خصوصی ربط دارد و حکومت که در سپهر عمومی است، باید «سکولار» باشد. ممکن است برخی از مریدان اصلاح‎طلبی بگویند ما به این مبنا قائل نیستیم، اما کافی است که شما با توجه به سرتاسر ادبیات و رسانه‎های اصلاح‎طلب در زمان آقای خاتمی تاکنون، قلم‎به‎دستان این نحله را رصد و متفلسفان سیاس آنان را نگاه کنید تا کاملا ادعای ما روشن شود.
6- از این فراتر، برای توجیه «اسلامی» این انحراف بزرگ در تلقی اسلامی و مکتب اهل‎بیت انواع ترفندها را به‎کار برده‎اند: یک‎‎بار بحث از نسبیت درک اسلام و عدم امکان دسترسی به مبانی متقن و غیرشخصی را مطرح کردند و لذا ناموجه بودن مفهوم احکام اسلامی را برای اقامه نتیجه گرفتند. بار دیگر برای تسامح و تساهل سینه‎چاک کردند و لزوم بازبودن فضای فعالیت تبلیغی و سیاسی جهت «دگراندیشان» را - یعنی آنان که اصلا به اسلام اعتقادی ندارند مانند کمونیست‎ها، لائیک‎ها، بهائی‎ها، صهیونیست‎ها و... - خواستار شدند. در فرازی دیگر اندراس و کهنگی اسلام را مطرح کردند و نتیجه گرفتند که احکام اسلام خشن و داستان کربلا و شهادت حسین‎بن علی(ع) محصول خشونت‎طلبی‎های - نعوذبا... -، پیامبر(ص) و علی(ع) بوده است و تازه چیزی هم به معاویه و یزید بدهکار شدیم! و آخرین ترفندی که امروز مطرح می‎کنند «قرائت رحمانی از اسلام» و با وسیع‎ترین میدان جذب است. البته کاملا قابل‎ پیش‎بینی بود که این کالای سفارشی می‎بایست عرضه شود، زیرا چگونه می‎توان «جنبش سبزی» را تأسیس کرد که در آن از مدعی خط امام فعال باشد تا منافق مسئول جنایات وسیع و فجیع و غلتیده در دامان صدام، گروهک‎های سلطنت‎طلب و عوامل سیا، موساد، بهائی‎ها و... و در عین‎حال ادعای اسلامی بودن و مسلمان بودن و امثال این‎ها را هم داشت!
7- بد نیست تأملی داشته باشیم و ببینیم این «قرائت رحمانی» که هم آقای موسوی در حرف‎های خود آن را مبنای کارش اعلام می‎کند و هم افراد دیگری از آن در نامه‎ها و بیانیه‎های خود از آن اسم می‎برند، چیست و چه نسبتی با اسلام و مکتب اهل‎بیت دارد.
توجه کنید که ما انسان‎ها غرق در نعم الهی هستیم، خدای سبحان فرمود: «و أسبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه» خداوند نعمت‎های خود را «فله‎ای» داده است که معنای «اسباغ» است. حتی بسیاری از نعمات - که احیانا مهمترین آن‎ها نیز هست - آشکار نیست و باید با تأمل معلوم شود؛ مانند نعمت وجود که از فرط روشنی مخفی است و نعمت انسانیت و از همه مهمتر نعمت هدایت. این‎ها نعمت‎های بزرگ و البته متأسفانه مغفول و پنهان هستند. اما نعمت‎های الهی از چه بابی به انسان داده شده است؟ آیا طلب خود را وصول کرده‎ایم؟ نه! همه از باب مهربانی و رحمت و رحمانیت الهی است. فرمود - (جل و علی) - «و کتب علی نفسه الرحمه» و این تعبیر بی‎نظیر است و در قرآن! او خود رحمت را ویژگی خود قرار داده است. اما این رحمانیت ماهیتا چیست؟ فرمود (جل و علی): «الرحمن، علم القرآن». آری او بسیار مهربان و رحمان است؛ اما چرا؟
علامت و نشانه این رحمانیت چیست؟ فرمود «علم القرآن» یعنی از بین اقیانوسی از علایم رحمانیت، برترین آن‎ها - سمو آن‎ها - تعلیم قرآن است. نفرمود نزول، نفرمود قرائت، بلکه فرمود آموختن قرآن. خوب حالا ملاک رحمانیت را به‎دست آورده‎ایم: «رحمانیت» یعنی قرآنی بودن. فهم رحمانی از اسلام، یعنی فهم متکی بر قرآن از اسلام و از آن‎جا که پیامبر و اهل‎بیت او مفسرین حقیقی قرآن بوده‎اند و مسئله، مسئله دانستن قرآن و فهم آن است، لذا فهم رحمانی از اسلام، فهم متکی به قرآن و تعالیم پیامبر(ص) و اهل‎‎بیت اوست.
حال این پایه که فهم شد، می‎دانیم که قرآن مشحون از حسسایت نسب به کفار، منافقین و منحرفین است که به اسم دین به خدا و پیامبر او دروغ نسبت می‎دهند و از مجموع روایاتی که از ائمه اطهار در باب معانی آیات قرآنی به دست ما رسیده، بیش از 90 درصد در باب ولایت و تطبیق به مسئله روز در باب حکومت است! این از عجایب مکتب اهل بیت است. براساس این آموزه‌ها، شیعه طرف‌دار اسلام رحمانی، اولا همواره دغدغه مشروعیت حاکمیت را دارد و از خود می‌پرسد: آیا زیر بیرق رسول اکرم(ص) هستیم؟ آیا امر در دست فقیهی عارف به احکام و خویشتن‌دار و شجاع است؟ ثانیا، همواره مرز خود را با آن که قائل به ولایت نیست، نگه می‌دارد. به‌خصوص کسانی که به حق ولی مشروع تجاوز می‌کنند، مورد مخالفت دایم (تبری) و نفرین مکرر در فرایض و نوافل هستند. مثلا درباره تفسیر و تطبیق آیه مبارکه «وَیل یومَئذ لِلمُکَذبِین» (المرسلات - 19) معصوم (علیه‌السلام) می‌فرماید بزرگترین تکذیب، تکذیب امر ولایت است و در مفهوم «جرم» در آیات 18 و 46 از همان سوره می‌فرماید: که بزرگترین جرم این است که قائل به حق ولایت نشویم و در مقابل دشمنان ولایت نایستیم و با دشمنان ولایت نرد محبت ببازیم! و از این نمونه بسیار است.
8-  امر ولایت یک واقعه تاریخی و مندرس نیست: امر ولایت هم بعد «اصولی» در دین دارد که از فروعات اصل نبوت است و هم بعد عملی (PRAXIS). کلینی(ره) در حدیث مشهوری از امام رضا(ع) نقل می‌کند که فرمود: «أثافی الاسلام خمسه: الصَلوه و الصوم و الزکات و الحَج و الوِلایه» و البته فرمودند که بدون پایه پنجم بقیه کارها مقبول نیست. مرحوم مجلسی(ره) در «بحار» وقتی به این حدیث می‌رسند، تأملی دارند. می‌گویند که فهم عمومی و رایج این بود که عمدتا ولایت بحثی در اصول دین محسوب می‌شود، در حالی‌که در عداد «کارها» و «اعمال ضروری» قرار گرفته است. این بعد عملی ولایت چیست؟ از مجموع روایات و آیات (و به‌خصوص ذیل همین حدیث) به‌‎نحو خلاصه کارهای چهارگانه زیر را شامل است:
الف) باید همواره دغدغه مشروعیت سیطره را داشته باشیم. اگر سیطره سیاسی (ولایت) مشروع باشد، حمایت از او واجب و اگر نامشروع باشد، تعاون به اثم و حرام است.
ب) باید ملاک‌های مشروعیت سیطره را بدانیم: سیطره مشروع از قماش سیطره نبی اکرم(ص) و از همان خط سیطره الهی است که در زبان فقهای مکتب اهل بیت به «ولایت فقیه» مشهور شده. لذا مسلمان پیرو ولایت دنبال هر کسی که مدعی اصلاح و یا مبارزه و عدالت است به راه نمی‌افتد. چنین مسلمانی باید با ملاک حرکت کند.
ج) باید مصداق ولی را در هر زمان بداند. در زمان حیات معصوم(ع) و در زمان غیبت معصوم(ع) و ولایت عامه فقها. یعنی اگر کسی دنبال مصداق نگردد و مصداق را نشناسد، نماز، روزه، حج و زکات وی مقبول نیست.
د) وقتی مصداق را یافت باید، تولی و تبری داشته باشد. بی‌تفاوتی نسبت به ولایت ولی، خلاف وظیفه ولایی است و از وظایف ضروری هر مسلمان به شمار می‌رود، ملاحظه کند، مکتب اهل بیت، مکتب بیداری سیاسی و بسیار پیشرفته در مسئله پایه‌های مشروعیت و عمل سیاسی است.
9- مقصود من از این تفصیل این بود که نشان دهم قرائت رحمانی از اسلام در مکتب اهل بیت هیچ تناسبی با ادعای حضرات ندارد که خواستار تعطیل اسلام در بعد اجتماعی و سیاسی - یعنی حذف ولایت - و بی‌تفاوتی نسبت به این امر هستند. «قرائت رحمانی» آقای موسوی همان نسخه «اسلام مالی» شده سکولارهاست که بیشترین شباهت را به حرف‌های فرق بهائیت دارد تا مکتب اهل بیت و اسلام ناب محمدی(ص)! این هم مانند سایر ادعاهای دینی حضرات است که سوء استفاده از نمادهای دینی را پیشه کرده‌اند. با یک «شال سبز» تمام مبانی اهل بیت عصمت را زیر پا گذاشته‌اند؛ و یا با حرف‌های عرفانی‌مزاج و درویش‌مآبانه مدعی رحمانیت می‌شوند. رحمانیت قرآنی کجا این انحراف آشکار کجا؟!
10- البته باید از ظهور جریانات منحرف هم عبرت گرفت و هم ریشه‌یابی کرد: عبرت از این جهت که خسارات زیادی به این ملت از باب انحرافات تحمیل شده است. نزدیکترین نمونه آن منافقین بودند. این‌ها در دوران رژیم طاغوت با عرق اسلامی، ولی تحت تأثیر مارکسیسم به مبارزه پرداختند. مبارزه‌ای که با معیار ولایت همراه نبود و عاقبت به نفاق کشیده شدند و جمع کثیری از بی‌گناهان را جنایتکارانه به شهادت رساندند و نهایتا به دامان صدام و اجانب پناه بردند و البته از جوانان این مرز و بوم هم جمعی را منحرف کردند و به فلاکت و هلاکت کشاندند. امروز هم جریان اصلاح‌طلبی لنگه همان قضیه است و همان عاقبت نفاق‌آلود را مبتلا شده و همان خسارات را بر ملت تحمیل کرده است. منتها در وجه جدید تلقی انحرافی از اسلام، گرایشی به سوی لیبرالیسم سکولار به جای مارکسیسم مطرح است!
ریشه‌یابی هم لازم است: منافقین اسلام خود را از مرحوم بازرگان و مرحوم شریعتی گرفته بودند و هر دوی این اسلام‌ها علم‌زده - به معنای علوم مادی - مدعی مبارزه بدون توجه به رهبری و ضرورت حفظ مبنای ولایت بوده‌اند و همه این اشکال‌ها از یک جا حاصل می‌شود و آن ادعای فهم اسلام بدون توجه به نقش عالمان دینی و فقهای اسلام است.
از آن هم فراتر: این خط فکری مدعی بود که فقهای اسلام، تلقی مندرس از دین دارند، حرف‌های آنان ارسطویی است، به دنبال خرافات هستند، به آثار باقی از معصومین (علیهم السلام) با دید تردید نگاه می‌کردند و فقط «مبارزه» را ملاک می‌دانستند، آن هم مبارزه بی‌ملاک را! مرحوم شریعتی در این ضدیت با روحانیت و فهم فقیهانه از دین، کار را به جسارت و توهین به علما کشاند و لذا عجیب نیست کسانی که دین خود را از مرحوم شریعتی گرفته باشند، کارشان به نفاق مجاهدین و یا نفاق سبز کشیده شود. در اسلام این افراد گورویچ یهودی، به‎علت موضع‌گیری به نفع فلسطین، از مرحوم مجلسی که میراث شیعه را احیا کرد، برتر است و خواجه نصیرالدین طوسی با آن همه خدمات علمی - فکری - سیاسی چنین و چنان است! به هر صورت، مسئله حذف عالمان دین یعنی آنان که حلال و حرام را براساس مکتب اهل بیت می‌دانند و از روات احادیث اهل بیت و خویشتن‌دار هستند، همان‌ها که در لسان ائمه به «حصون» - یعنی برج و باروهای دین - معرفی شده‌اند، از جانب آنان به‌وضوح آشکار است. فارغ از این که دین بدون برج و بارو، دینی آسیب‌پذیر در مقابل انحرافات است. در زمان حضرت امام (ره) همین آقای موسوی مدعی قرائت رحمانی از اسلام و آلوده به ننگ بزرگ خروج بر علیه نظام اسلامی و هم‌آوایی با دشمنان قسم خورده اسلام و میهن، با شعار «فقه پویا» در مقابل احکام شرعی می‌ایستاد و حضرت امام (قدس سره الشریف) با فراست فرمودند: فقه ما، فقه سنتی و فقه جواهری است. البته اقتضائات زمان و مکان جزو مبادی اجتهادی است که خود جای ویژه دارد.
مرحوم علامه امامی مازندرانی (ره) نمونه کاملی از این حساسیت در مقابل انحرافات بودند. علمای ما و فقهای ما باید پرده‌های تزویر و اغوا و شبهه‌افکنی‌ها را با سرپنجه علم و شجاعت کنار بزنند و به مردم با زبان مورد استفاده و روان، نشان دهند که پشت ادعاهای به ظاهر اسلامی و دلسوزانه، چه توطئه‌های خطرناکی نهفته شده است؛ به‌خصوص باید بر علیه این خرافه معاصر که اسلام را به حوزه خصوصی می‌راند و آن را فاقد کارآمدی در حوزه عمومی معرفی می‌کند، قیام کنند و نشان دهند که این حرف معادل حذف اسلام و بزرگترین دروغی است که بر خدا و پیامبر او بسته شده است

* این متن، بخشی از مقاله ارائه شده در کنگره بزرگداشت آیت‎ا... شیخ مهدی مازندارنی(ره) است.




هفته نامه پنجره

شاکری و نبویان: در برنامه دیروز امروز فردا

شاکری:‌ 20 سال پیش حلقه کیان را برای فتنه‌های اخیر راه‌اندازی کردند
نبویان: سروش همیشه از مناظره فراری بوده است

اشاره: دوشنبه شب گذشته برنامه پربیننده "دیروز، امروز، فردا" میزبان مجتبی شاکریاستاد دانشگاهو عضو شورای مرکزی جمیعت ایثارگران انقلاب اسلامی و همچنین حجت‌الاسلام نبویان استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیات علمی موسسه امام خمینی(ره) قم بود.

به گزارش رجانیوز، در این برنامه که موضوع آن "روشنفکری‌ دینی و ارتباط آن با جریان اصلاحات"‌ بود دو طرف به بیان دیدگاه‌های خود در این خصوص پرداختند.

نبویان با بیان اینکه از سالیان گذشته هربار که امثال بنده و حتی شخص آیت الله مصباح یزدی، سروش راهم به طور مستقیم و هم از طریق شاگردانش برای مناظره دعوت کرده‌اندوی امتناع می‌کرد، اظهار داشت: علاوه بر اینکه سران اصلاحات سروش را تنها "معلم فکری" خود خوانده بودند احزاب اصلاح طلبی چون حزب مشارکت نیز باید نسبت خود را با اندیشه دکتر سروش بیان کنند، زیرا این حزب اغلب جوانان را دعوت به گوش سپردن به راهنمایی‌های وی می‌کرد.

شاکری نیز بیان داشت: اگر سکولاریسم به صورت عریان در جامعه بروز کند، مردم به آن اعتنا نمی‌کنند اما امروز این اندیشه با پوشش دینی خود را ظاهر می‌سازد که بدین لحاظ مردم را اشتباه می اندازد همان طوری که در صدر اسلام این مساله شکل گرفت.

گزیده‌ای از برنامه دیشب "دیروز، امروز، فردا" در پی می‌آید:‌

مجتبی شاکری، عضو شورای مرکزی جمیعت ایثار گران انقلاب اسلامیدر پاسخ به این سئوال که آیا قرینه سازی وقایع امروز با دوران صدر اسلام صحیح است یا خیر، اظهار داشت: باتوجه به نام برنامه (دیروز، امروز، فردا) دیروز ما نقشی در امروز دارد و امروز نیز ما از فردا جدا نیستیم و این منطق بشری این موضوع را تصدیق می‌کند که مجموعه‌ای از انسان های پیش از ما در مسائل امروز ما نقش داشته‌اند.

وی افزود: ما موظفیم که سیر در تاریخ کنیم و وقتی ما قصص‏الانبیا را مطالعه می‌کنیم در واقع به دنبال امروز می‌گردیم و یا وقتی که زیارت وارث می‌خوانیم درواقع به دنبال ریشه خود می‌گردیم که سلسله وار امروز ما را بوجود آورده است.

این استاد دانشگاه با اشاره به وقایع پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام بیان کرد: در دوران صدر اسلام پس از پیامبر برخی از خواص با همه سختی‌ها و مبارزات و جان‌فشانی‌ها در راه اسلام با رفتاری که پس از پیامبر از خود نشان دادند رفوزه شدند و به تبع آنان مردم نیز به جهت ناآگاهی رفوزه شدند در سال 88 نیز همین اتفاق رخ داد و این فتنه به طور عمیق بود و توانست برخی از خواص ما را به رفوزگی بکشاند ولی مردم در این میان به سبب اینکه به پیشینه و عقبه تاریخی اسلام رجوع کردند به خوبی در گرد و غبار فتنه توانستند راه صحیح را انتخاب کنند و کسانی را که چهره‌شان دینی بود اما عمقشان سکولار بود را شناسایی کنند.

عمق نزاع‌های اخیر ایدئولوژیک بوده است

حجت الاسلام سید محمود نبویان، عضو هیات علمی موسسه امام خمینی(ره) قم نیز در پاسخ به این سئوال وحید یامین پور که آیا نزاعی که امروز و در زمان انتخابات با آن روبرو بودیم یک نزاع سیاسی بود یا نه، گفت: معمولا رفتار هایی که از انسان بروز می کند به دو صورت معرفتی و انگیزشی است و وقایعی که در جامعه رخ می دهد از این دو عامل در آن تاثیر می‌پذیرد.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: یک نزاع جدی در دو طیف جامعه بروز کرد که این نزاع تئوریک،ایدئولوژیک و عمیق است. به نظر می رسد یک طرف این نزاع علمای واقعی هستند که با تفکرات امام و انقلاب اسلامی در این طیف قرار دارند و طرف دیگر جهان بینی است که به سوی اندیشه سکولار سوق پیدا کرده است.

وی در تشریح اندیشه سکولار بیان کرد: کلمه سکولاریسم از دو واژه سکولار به معنی دنیا و یسم به معنی گرایش تشکیل شده است که بر روی هم دنیاگرایی معنا می شود.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: نزاعی که صورت گرفته شاید در زمینه" قدرت" باشد اما در زمینه عمیق‌تری به جهان بینی اسلامی و سکولار باز می گردد.

وی با اشاره نقش روشنفکران در بسط اندیشه سکولار اظهار داشت: روشنفکر یعنی کسی که فکر روشنی دارد و این واژه به 150 سال پیش باز می گردد؛ پس از بازگشت اولین دانشجویان اعزامی به غرب این واژه بوجود آمد و در آن زمان به آنها انسان‌های منور الفکر می گفتند. میرزا ملکم خان یکی از این روشنفکران است که در برابر قرآن هفت دستورالعمل و آیه از خود ساخت، با این پیشنیه که ذکر شد به هیچ وجه چیزی به عنوان روشنفکر دینی جور درنمی آید و اصلا روشنفکری (با این معنی) با دین یکجا نمی گنجد.

"نفاق"، مهمترین جریان ضربه زننده دینی است

شاکری در ادامه برنامه دیروز، امروز، فردا با اشاره به نگرش جامعه به اندیشه سکولار اظهار داشت: اگر سکولار به صورت عریان در جامعه بروز کند، مردم به آن اعتنا نمی‌کنند اما امروز این اندیشه با پوشش دینی خود را ظاهر می‌سازد که بدین لحاظ مردم را اشتباه می اندازد همان طوری که در صدر اسلام این مساله شکل گرفت.

وی افزود: این مساله را سران فتنه می دانند و بنابراین با پوشش اسلامی ظاهر می شوند و به اعضای خود توصیه می‌کنند تا به طور عریان به ذکر مسائل سکولار در جامعه نپردازند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر ما این جریانات را با میزان قرآن بسنجیم این مسائل برایمان آشکار می شود، شاید نشود چشم فتنه را در آورد اما می توان تصمیمات درست در زمان فتنه بگیریم.

5 تفکر انحرافی که امروز اجماع کرده اند

شاکری با تشریح تفکراتی که در جامعه وجود دارد اظهارداشت: چند تفکر وجود دارد که امام با این جریان ها روبرو بود، اول جریان لیبرال دمکراسی است که جریان جدیدی نیست.نهضت آزادی در زمان شاهنشاهی نیز مدعی برپایی لیبرال دمکراسی بود که بعد از انقلاب حزب کارگزاران رسما مدعی آن شد؛ درحالی که اندیشه لیبرال دمکراسی با مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی اسلام که مبدا اندیشه امام بود به هیچ وجه همخوانی ندارد.

وی افزود: مارکسیسم یکی دیگر از جریانات فکری است که برادر خوانده لیبرال دمکراسی است و با فروپاشی شوروی از بین رفت که اما تا قبل از انقلاب در دانشگاه ها و مراکز فرهنگی ایران وجود داشت.

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثار گران انقلاب اسلامی در تشریح سومین جریان فکری اظهار داشت: اندیشه سوم اندیشه ملی گرایی است. این ملی گرایی در واقع نوعی ایستادن در مقابل اندیشه و جهان بینی دینی است که از اندیشه فراماسونری برمی‌خیزد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: اندیشه چهارم تحجر و خشک مغزی برخی گروهها نظیر بهایئت است که در زمان شاه با نخست وزیری یکی از عوامل خود درصدد به انحراف کشیدن جامعه بود.

وی اما نفاق را مهمترین اندیشه ضد دینی دانست و گفت: اندیشه پنجم که مهمترین مساله است که باید به آن پرداخته شود اندیشه التقاط و نفاق است، یعنی ظاهر دینی است و با زبان دین می آید اما عمق اندیشه سکولار را دارا است.

شاکری با اشاره تالویحی به ریشه یابی علی مطهری از جریانات پس از انتخابات گفت: برخی افراد در همین برنامه ریشه فتنه های پس از انتخابات را به یک مناظره ربط داده بودند که این یک کج فهمی است.این درحالی است که خود سروش گفته بود 20 سال است که برای این موضوع برنامه ریزی می کردیم. آنان "حلقه کیان" را در آمریکا برای همین تشکیل دادند و با تاسیس حزب و بدنه حزبی خواستند که در جامعه حضور پیدا کنند.

این عضو شورای مرکزی جمعیت ایثار گران می افزاید: در دوران فتنه همه این 5 تفکر دست به دست هم دادند و مقابل اسلام و اصل ولایت فقیه و مردم قرار گرفتند.

وی بیان کرد: عمق این 5 تفکر و مادرشان یک تفکر است و آن اندیشه سلکولار است.

مخالفت با قرآن برای ایجاد اصلاحات دینی!

در ادامه این برنامه حجت الاسلام نبویان در ارتباط با اندیشه های عبدالکریم سروش اظهار کرد: در مورد قرآن، اندیشه دینی می گوید که قرآن وحی است و جبرئیل آن را بر پیامبر(ص) نازل کرده است اما دکتر سروش که سران اصلاح طلب وی را به عنوان سرمایه علمی کشور می دانند قرآن را سخن پیامبر می داند و برای ان استدلا های عجیبی هم مطرح می کند.آنان برای این ادعای خود چنین استدلال می کنند که چون پیامبر عرب بوده است و زبان قرآن هم عربی است، نمی تواند کتابی برای همه اقوام، فرهنگها و زبانها باشد.

نبویان افزود: آنان سپس در برابر معنای چنین حرفی که همان نفی خاتمیت است ادعای عجیب تری مطرح می کنند و می گویند که اساسا نبوت خاتمه نیافته است و امامان هم معصوم نبوده اند و ما به عنوان "روشنفکران دینی" خود پیغمبریم و قرآن را کامل می کنیم.

نبویان سپس اسنادی از مقالات و اندیشه های عبدالکریم سروش که در نشریه "فراراه" در زمستان سال 77 منتشر شده را قرائت کرد که در آن، این تئوریسین اصلاحات صراحتا وحی را "تجربه بشری" می خواند.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این ادعا به آیاتی از قران اشاره کرد که طی آن کسانی که ادعا کنند قرآن کلام بشر است، چندین بار نفرین شده اند و از تئوریسینهای اصلاحات پرسید که چگونه ادعا می کنند قرآن را قبول دارند در حالیکه چنین ادعای پوچی را علیه متن صریح آن امروز و پس از 1400 سال مطرح می کنند.

وی تصریح کرد:در قرآن آیاتی به نام آیات تحدی آمده است که صراحتا بیان می کند اگر می توانید، حتی یک آیه شبیه آیات قرآن بیاورید .سوال این است که اگر این کلام بشر است چرا تا کنون و در این 14 قرن یک نفر پیدا نشده که بتواند به چنین تحدی پاسخ دهد؟

نبویان این ادعای تئوریسین اصلاحات را همچون سخن "یزید" دانست و گفت: یزد نیز زمانی که به راس مبارک امام حسین (ع) اهانت می کرد همین تئوری را مطرح کرد و شعر می‌خواند که نه خبری در کار است و نه وحی ای نازل شده است.

این عضو هیات علمی موسسه امام خمینی (ره) ادعای "اصلاح طلبی" این دسته از سیاسیون را خدشه دار دانست و گفت: مراد از اصلاح طلبی این است که اصلاح اجرای دین در جامعه کنند نه اینکه بخشی از قرآن را حذف کنند و اصل وحیانی بودن آن را زیر سوال ببرند.

وی در ادامه صحنه گردانی این افکار را در جریان فتنه های سیاسی اخیر مورد اشاره قرار داد و گفت: بنابراین مشخص است که نزاع های اخیر، سیاسی و بر سر قدرت طلبی نیست بلکه اصل و عقبه نزاع بر سر "دین"، "قرآن" و "عصمت ائمه(ع)" است.

وی گفت: البته آقای سروش همیشه از مناظره فراری هستند؛ علاوه بر امثال بنده حتی شخص ایت الله مصباح یزدی، هم به طور مستقیم و از هم طریق شاگردانش او را برای مناظره دعوت کرده‌اند که ایشان همیشه از حضور در چنین جلساتی امتناع کرده‌است.

نبویان با اشاره به سخن سران اصلاحات که سروش را تنها "معلم فکری" خود خوانده بودند، افزود: علاوه بر این، احزاب اصلاح طلبی چون حزب مشارکت نیز باید نسبت خود را با اندیشه دکتر سروش بیان کند و بگوید آیا این اندیشه را قبول دارد یا نه زیرا این حزب اغلب جوانان را دعوت به گوش سپردن به راهنمایی‌های ایشان می‌کرد.

حذف قرآن؛ خواسته روشنفکران دینی!

نبویان در انتهای سخنان خود در برنامه دیروز امروز فردا با تشریح اندیشه های روشنفکران دینی بیان کرد: اندیشه روشنفکران دینی همچون دکتر سروش این است که اگر حقوق بشر غربی با قرآن نساخت باید آن قسمت از قرآن را حذف کرد که با این اوصاف اگر بعدها غرب حقوق بشر تازه‌ای ساخت که با قرآن تضاد داشت باید کم کم قرآن را حذف کرد.

این عضو هیات علمی موسسه امام خمنی (ره) در این راستا با اشاره به اظهارات اخیر فائزه هاشمی گفت:در هفته گذشته هم خانمی ادعای تعضیف حقوق زنان در اسلام را داشتند که این نشان می دهد هنوز این نوع مسائل از بین نرفته است تا جایی که یکی از سران فتنه نیز می گوید حتی اگر امام غایب در صدر حکومت اسلامی باشد ما به راحتی به خود حق می دهیم از ایشان انتقاد کنیم.

وی در پایان سخنان خود با اشاره به دستور العمل "فوکویاما" تئوریسین معروف لیبرال دموکراسی در آمریکا که حمله به ولایت را کلید مقابله با "شیعه" دانسته بود، تصریح کرد:برنامه این افراد هدف قرار دادن اصل ولایت فقیه به عنوان مجری و رهبری شیعه در ایران است زیرا می‌دانند در نبود رهبری است که می توانند شیعه ایران را به سوی مقاصد خود منحرف سازند.

سایت هاشمی رفسنجانی: مهدی قبل از تولد هم در ساواک پرونده داشت!

نمی زارن ننویسیم که

فقط مواظب باشید از خنده نمیرید من مسئولیت قبول نمی کنم. جون هر کس پای خودش

منبع : رجا نیوز



با جدی شدن موضوع جلب مهدی هاشمی رفسنجانی به دلیل حضور در وقایع قبل و پس از انتخابات 88 و پس از آنکه وزیر اطلاعات در سخنانی اعلام کرد که حکم جلب هاشمی در اختیار وزارتخانه متبوعش قرار گرفته است، پایگاه رسمی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام به انتشار مطالبی جالب و احساسی از نامه های هاشمی رفسنجانی به پسرش و همچنین پرونده سازی ساواک برای "مهدی" آنهم پیش از تولد پرداخته است.

به گزارش رجانیوز، این پایگاه اطلاع رسانی با انتشار متنی مدعی شده است که ساواک در سال 46 و در حالی که هنوز مهدی متولد نشده بوده است، به دنبال پرونده سا زی برای وی بوده و گویی از ابتدا سرنوشت او متفاوت بوده است!

هرچند نویسنده این مقاله اشاره ای به این نکرده که ساواک چگونهچند سال پیش از تولد مهدی هاشمی، متوجه تولد وی شده و در صدد پرونده سازی برای او بوده است در مقاله ای با عنوان " تشکیل پرونده " مهدی هاشمی رفسنجانی "‌ قبل از تولد در ساواک" می نویسد: بهره مندی " خانواده شیخ اکبر جوان " از تبعات مبارزه خستگی ناپذیر " پدر " از سوی سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی هر چند شکل معمولی به خود گرفته بود و همسر و فرزندان هاشمی را راهی جز تحمل خانه بدوشی های مستمر ، هراس و نگرانی دائم ، ترس از هجوم های وقت و بی وقت ساواکیها به منزل و همچنین دستگیری های پیاپی و خطرات ممتد ناشی از دست دادن پدر، در هر روزی که او از نزدشان می رفت ، نبود وهمچنین "دربهای سرد وآهنین" زندانهای رژیم ستم شاهی را آشنای دیرین چشمان اعضای خانواده " اکبر هاشمی رفسنجانی " کرده بود لیکن فرزند " به دنیا نیامده " این خانواده هرگز گمان نمی برد که قبل از تولد نیز در ساواک دارای پرونده شده و نام " مهدی هاشمی رفسنجانی " - که البته نام فامیل مندرج در شناسنامه اش هم نیود !! - در سازمان اطلاعات و امنیت کشور قبل از به دنیا آمدن دست به دست شده و مجموعه ای از آن نابخردان در پی شناسایی و تعیین نسبت وی با " پدر " بر آمده و حتی در پی یافتن خلاصه ای از سوابق وی نیز برآیند ، گویی بر طالع این فرزند هاشمی تفاوتی بود که قبل از تولد نیز وی را دارای پرونده امنیتی در سازمان اطلاعات و امنیت رژیم ستم شاهی کرده بود."

این پایگاه همچنین در یادداشت دیگری اقدام به انتشار نامه اکبر هاشمی رفسنجانی به پسرش در ایام دفاع مقدس نموده و می نویسد: منتظر تلفن شما بودم. پریشب در قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء طرح حمله را که فرمانده نیروی زمینی سپاه آورده‌بود، تصویب کردم و مطلع شدم لشکری که شما عضو داوطلب آن هستید، مسئولیت شکستن خط و تصرف نقاط حساسی را دارد. و مایل هم بودم مقداری بیشتر با تو حرف بزنم، ولی نخواستم خط تلفن را که لابد رزمندگان دیگر هم می‌خواهند از آن برای خداحافظی با بستگانشان استفاده کنند، در اشغال داشته‌باشیم. از تند صحبت کردن شماها هم فهمیدم که شما هم مایل نیستید، تلفن معطل شود.

اکبر هاشمی در بخش دیگری از نامه اش نیز درباره هوش و ذکاوت مهدی اینگونه می نویسد: "یادم آمد که مادرت عفت، در سفر زیارت عتبات عالیات در حرم مقدس امام حسین(ع) از خداوند فرزند صالحی خواسته بود و پس از آن که تو به دنیا آمدی، دعایش را مستجاب می‌دانست و خوابی هم گویا در این رابطه دیده بود و برای نامگذاری‌ات دو سه روزی با هم حرف می‌زدیم، عموزاده آقای هاشمیان امام جمعه فعلی رفسنجان ـ نماینده فعلی رفسنجان ـ اطلاع دادند که خواب دیده است که باید اسمت را مهدی بگذاریم... در دوران کودکی تیزهوشی‌ات مایه اعجاب من بود. مکرر اتفاق افتاد که در خیابان‌های تهران در حال رانندگی، من سرگردان می‌شدم و تو در سه- چهار سالگی راه را نشان می‌دادی و این صحنه، در سفر اروپا هم چند بار پیش آمد. البته آن وقت بزرگتر بودی و یک بار تحت تأثیر هوش‌ات گفتم ابوعلی سینا می‌شود. این اسم در خانه برایت مانده.

ادامه مطلب ...