شریعتی و دعاهایی برای همین امروز

خدایا ! تو را همچون فرزند ِ بزرگ ِ حسین بن علی "ع" ، سپاس می گذارم که دشمنان مرا از میان احمق ها برگزیدی ، که چند دشمن ِ ابله ، نعمتی است که خداوند تنها به بندگان خاصّش عطا می کند .

*

 

خدایا ! مرا به خاطر "حسد" ، "کینه" و "غرض" ، عملۀ آماتور ظلمه مگردان .

*

خدایا ! جهل آمیخته با خود خواهی و حسد ، مرا ، رایگان ، ابزار ِ قتّالۀ دشمن ، برای حمله به دوست ، نسازد .

*

خدایا !  "عقیده" ی مرا از دست "عقده" ام ، مصون بدار.

*

خدایا ! به من قدرت تحمل عقیدۀ مخالف ارزانی کن .

*

خدایا ! مرا همواره آگاه و هوشیار دار ، تا پیش از شناختن ِ "درست" و "کامل" ِ کسی یا فکری - مثبت یا منفی - قضاوت نکنم .

*

خدایا ! رشد عقلی و علمی ، مرا از فضیلت ِ "تعصب" ، "احساس" و "اشراق" محروم نسازد.

*

خدایا ! این آیه را که بر زبان داستایوفسکی رانده ای ، بر دلهای روشنفکران فرود آر که : "اگر خدا نباشد ، همه چیز مجاز است ". جهان فاقد معنی و زندگی فاقد هدف و انسان ، پوچ است ، و انسان ِ فاقد ِ معنی ، فاقد ِ مسئولیت نیز هست .

*

خدایا ! مرا از نکبت دوستی ها و دشمنی های ارواح حقیر ، در پناه روحهای پر شکوه چون علی "ع" و دلهای زیبای همه قرنها - از گیلگمش تا سارتر ، و از لوپی تا عین القضات ، و از مهراوه تا رزاس - پاک گردان .

*

خدایا ! شهرت ، منی را که "می خواهم باشم" ، قربانی ِ منی که "می خواهند باشم" ، نکند.

*

خدایا ! در روح من ، اختلاف در "انسانیت" را ، با اختلاف در "فکر" و اختلاف در "رابطه" ، با هم میامیز ، آنچنان که نتوانم این سه اُقنوم ِ جدا از هم را باز شناسم .

*

خدایا ! مرا در ایمان ، "اطاعت ِ مطلق" بخش ، تا در جهان ، "عصیان ِ مطلق" باشم.

*

خدایا ! به من "تقوای ستیز" بیاموز ، تا در انبوه ِ مسئولیت نلغزم ، و از "تقوای پرهیز" مصونم دار تا در خلوت ِ عُزلت ، نپوسم .

*

خدایا ! مرا به ابتذال ِ آرامش و خوشبختی مکشان . اضطراب های بزرگ ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان ِ حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز.

*

خدایا ! مرا هرگز مراد ِ بی شعورها و محبوب ِ نمک های میوه مگردان .

*

خدایا ! اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید ِ "شبه آدم های اندک" [اشباه الرجال ] را متوجه شوم ، چه ، دوست تر می دارم "بزرگواری گول خور" باشم تا ، همچون اینان ، "کوچکواری گول زن".

*

خدایا ! مرا از فقر ِ ترجمه و زبونی ِ تقلید نجات بخش تا قالبهای ارثی را بشکنم ، تا در برابر "قالب ریزی" ِ غرب ، بایستم و تا - همچون این ها و آن ها - دیگران حرف نزنند و من فقط دهنم را تکان دهم !

*

خدایا ! مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایۀ کتاب ، ترازو و آهن استوار کنم ، و دلم را از سه سرچشمۀ حقیقت ، زیبایی و خیر سیراب سازم .

*

خدایا ! این کلام مقدس را که به "روسو" الهام کرده ای ، هرگز از یاد من مبر که :"من دشمن ِ تو و عقاید ِ تو هستم ، اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم "!

*

خدایا ! در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند ، مرا با "نداشتن" و "نخواستن" ، رویین تن کن .

     

خدایا ! در تمام عمرم ، به ابتذال لحظه ای گرفتارم مکن که به موجوداتی برخورم که در تمامی عمر ، لحظه ای را در ترجیح "عظمت" ، "عصیان" و "رنج" ، بر "خوشبختی" ، "آرامش" و "لذت" ، اندکی تردید کرده اند .

*

خدایا ! به هر که دوست می داری بیاموز که: عشق از زندگی کردن بهتر است . و به هرکه دوست تر می داری ، بچشان که : دوست داشتن از عشق برتر !

*

خدایا ! به من توفیق تلاش در شکست ، صبر در نومیدی ، رفتن بی همراه ، جهاد بی سلاح ، کار بی پاداش ، فداکاری در سکوت ، دین بی دنیا ، مذهب بی عوام ، عظمت بی نام ، خدمت بی نان ، ایمان بی ریا ، خوبی بی نمود ، گستاخی بی خامی ، مناعت بی غرور ، عشق بی هوس ، تنهایی در انبوه جمعیت ، دوست داشتن بی آنکه دوست بداند ، روزی کن .

*

خدایا ! مرا از همۀ فضایلی که به کار مردم نیاید محروم ساز ! و به جهالت ِ وحشی ِ معارف ِ لطیفی مبتلا مکن که ، در جذبۀ احساس های بلند ، و اوج معراجهای ماورا ، برق گرسنگی را در عمق چشمی ، و خط کبود تازیانه را بر پشتی ، نتوانم دید !

*

خدایا ! به من زیستنی عطا کن که در لحظۀ مرگ ، بر بی ثمری ِ لحظه ای که برای زیستن گذشته است ، افسوس نخورم ، و مُردنی عطا کن که بر بیهودگیش ، سوگوار نباشم .

بگذار آن را من ، خود ، انتخاب کنم ، اما آنچنان که تو دوست داری .

*

خدایا ! "چگونه زیستن" را تو به من بیاموز ؛ "چگونه مُردن" را خود خواهم دانست .

*

خدایا ! مرا از این فاجعۀ پلید "مصلحت پرستی" - که چون همه کس گیر شده است ، وقاحتش از یاد رفته و بیماری ای شده است که ، از فرط ِ عمومیتش ، هر که از آن سالم مانده باشد بیمار می نماید - مصون بدار ، تا به "رعایت مصلحت ، حقیقت را ذبح شرعی نکنم".

*

خدایا ! مگذار که :

ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر ، مرا با کسبۀ دین ، با حَمَلۀ تعصب و عَمَلۀ ارتجاع هماواز کند .

که : آزادی ام اسیر پسند عوام گردد.

که : "دینم" در پس "وجهۀ دینی ام" دفن شود .

که : عوامزدگی ، مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد .

که : آنچه را "حق می دانم" ، به خاطر آنکه "بد می دانند" ، کتمان کنم !

*

خدایا ! رحمتی کن تاایمان ، نام و نان برایم نیاورد ، قوّتم بخش تا نانم را - و حتی نامم را - در خطر ایمانم افکنم ، تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند ، نه آنها که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند.

*

خدایا ! همواره تو را سپاس می گذارم که هر چه در راه تو و در راه پیام تو ، پیشتر می روم و بیشتر رنج می برم ، آنها که باید مرا بنوازند ، می زنند ، آنها که باید همگامم باشند ، سدّ راهم می شوند ، آنها که باید حقشناسی کنند ، حقکشی می کنند ، آنها که باید دستم را بفشارند ، سیلی می زنند ، آنها که باید در برابر دشمن دفاع کنند ، پیش از دشمن حمله می کنند و آنها که باید در برابر سمپاشی های بیگانه ، ستایشم کنند ، تقویتم کنند ، امیدوارم کنند و تبرئه ام کنند ؛ سرزنشم می کنند ، تضعیفم می کنند ، نومیدم می کنند ، متهمم می کنند ، تا - در راه تو - از تنها پایگاهی که چشم یاری ای دارم و پاداشی ، نومید شوم ، چشم ببندم ، رانده شوم ... تا تنها امیدم تو شود ، چشم انتظارم تنها به روی تو باز ماند ، تنها از تو یاری طلبم ، تنها از تو پاداش گیرم ، در حسابی که با تو دارم ، شریکی دیگر نباشد ، تا :

تکلیفم با تو روشن شود ، تا تکلیفم با خودم معلوم گردد ، تا حلاوت ِ "اخلاص" را - که هر دلی اگر اندکی چشید ، هیچ قندی در کامش شیرین نیست - بچِشَم .

خدایا ! اخلاص ، اخلاص !

***

ای خداوند ! به علمای ما مسئولیت ، و به عوام ما علم ، و به مؤمنان ما روشنایی ، و به روشنفکران ما ایمان ، و به متعصبین ما فهم ، و به فهمیدگان ما تعصب ، و به زنان ما شعور ، و به مردان ما شرف ، و به پیران ما آگاهی ، و به جوانان ما اصالت ، و به اساتید ما عقیده ، و به دانشجویان ما ... نیز عقیده ، و به خفتگان ما بیداری ، و به بیداران ما اراده ، و به مبلّغان ما حقیقت ، و به دینداران ما دین ، و به نویسندگان ما تعهد ، و به هنرمندان ما درد ، و به شاعران ما شعور ، و به محققان ما هدف ، و به نومیدان ما امید ، و به ضعیفان ما نیرو ، و به محافظه کاران ما گستاخی ، و به نشستگان ما قیام ، و به راکدان ما تکان ، و به مُردگان ما حیات ، و به کوران ما نگاه ، و به خاموشان ما فریاد ، و به مسلمانان ما قرآن ، و به شیعیان ما علی ، و به فرقه های ما وحدت ، و به حسودان ما شفا ، و به خودبینان ما انصاف ، و به فحاشان ما ادب ، و به مجاهدان ما صبر ، و به مردم ما خودآگاهی ، و به همۀ ملت ما : همت ِ تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخش .

 

اوج حماقت، در جعل سبز! اسناد نظامی + تصویر

اوج حماقت، در جعل سبز! اسناد نظامی + تصویر

ذلت، حقارت و درماندگی جریان نفاق سبز به جایی رسیده که برای فضاسازی، شانتاژ و تحریک افکار عمومی، دست به جعل اسناد نظامی می‌زنند!
آن‌هم چه جعلی؛ بسیار احمقانه، ناشیانه و مضحک.

و اما اصل ماجرا؛
در طول چند روز گذشته از طرف طرفداران جنبش! سبز، ایمیلی‌هایی برای اشخاص، سایت‌ها و گروه‌های اینترنتی ارسال می‌شود با این عنوان [یا عناوین مشابه]:
"افشای یک سند محرمانه: درخواست نیروی انتظامی از سپاه، برای جاگزینی نیروهای ضد شورش به دلیل شرایط نامتعادل روحی".

ضمیمه ایمیل هم تصویری است از آن سند محرمانه! 


[این تصویر سند محرمانه‌ای!!! است که سبزک‌ها در اینترنت منتشر کرده‌اند.]

هر شخصی که خدمت سربازی رفته باشد [در هر یک از نیروهای نظامی و انتظامی] یا یکی از سربرگ‌های نیروی انتظامی را دیده باشد، با یک نگاه ساده به این به اصطلاح سند محرمانه!!! متوجه جعلی بودن و البته جعل ناشیانه آن می‌شود.

این نامه به قدری مضحکانه طراحی شده که نشان می دهد طراح یا طراحان آن، هیچ‌گونه اطلاعاتی در رابطه با نوع نامه‌نگاری اداری [نظامی]، کلمات مورد استفاده در نامه نگاری‌های اداری معمولی! و حتی شکل سربرگ‌ها ندارند!!!

9 پرده ازفتاوای شاذ وبدعت های فقهی صانعیه منتشر شد

جمعی از فضلا و اساتید حوزه علمیه قم با انتشار بیانیه ای مبانی فتاوای و نظرات فقهی شیخ یوسف صانعی را به چالش کشیدند.

به گزارش رجانیوز متن این بیانیه فقهی و علمی به این شرح است:

بسم‏اللَّه الرّحمن الرّحیم‏
فتاواى آقاى صانعى در عیار فقاهت‏
مقدمه‏
سالیانى است که آقاى یوسف صانعى فتاواى غریبى به نام مرجعیت صادر مى‏کند و مدعى‏است که این فتاوا را «با همان متد حوزوى» به دست آورده و لذا تصریح نموده که «من غیر از کتاب و سنت و غیر از فقه صاحب جواهر و شیخ چیزى ندارم. آن چه هست مبناى فقه صاحب جواهر و شیخ است».

این‏جانبان جمعى از اساتید و فضلاى حوزه‏ى علمیه قم حداقل به دو دلیل احساس وظیفه نمودیم تا نسبت به برخى از فتاواى شگفت‏آور ایشان اعلام موضع کنیم.

1- اگر چه آقاى صانعى منتقدان خود را مورد اهانت قرار داده، مى‏گوید : «ما به حکم و اذا خاطبم الجاهلون قالوا سلاماً، در راه هدف، از همه‏ى آن‏ها صرف نظر کردیم».(1) ولى چند سال بعد مواضعش را تعدیل نموده و فرموده که از انتقادات استقبال مى‏کند : «من حتى از آن‏هایى که بعضاً به صورت اعتراض سؤال مى‏کنند - و لو این‏که اعتراض آن‏ها به صورت توهین هم باشد - ناخرسند نمى‏شوم بلکه آن را لطف ایشان در حق خودم مى‏دانم و آن را سبب پیشرفت امور و رفع اشکال مى‏دانم».(2)

2- آقاى صانعى مستمسک فتواى خود را، کتاب و سنت و فقه فقهاى برجسته شیعه معرفى نموده و چنان سخن مى‏گوید که گویى حضرت امام خمینى - قدس سره - مجوز این‏گونه فتاوا را براى وى صادر فرموده است!

از این رو ما برخى از فتاواى ضد اجماع و ناپخته‏ى ایشان را نقل و مخالفت آن را با دیدگاه فقیهان سترگ شیعه مخصوصاً حضرت امام خمینى - قدس سره - نشان مى‏دهیم و از وى مى‏خواهیم از شتابزدگى در افتا بپرهیزد و در آموخته‏هایش بازبینى کند و اگر حکمى را نمى‏داند، سکوت کند که فردا در پیشگاه صاحب دین باید پاسخ‏گوى ابداعات خود باشد.

به نظر مى‏رسد ایشان بدون توجه کافى به قواعد اصولى و فقهى و بى‏آن که دغدغه‏ى ردّ فروع به اصول را داشته باشد و بدون اشاره به ادله‏ى احکام، تنها آن چه را به گمان خود مورد نیاز اجتماع مى‏داند، در قالب احکام فقهى بیان مى‏کند، لذا پر فتوا و کم تتبع است و هر روز که مى‏گذرد بر فتاواى عجیب و غریبش مى‏افزاید.
براى آشنایى خوانندگان محترم بعضى از نظرات فقهى وى بیان مى‏شود:

یکم : تساوى دیه‏ى زن و مرد

امام خمینى ره -(3) و همه‏ى فقیهان شیعه، دیه‏ى زن را نصف دیه‏ى مرد مى‏دانند و بسیارى از آن‏ها به اجماعى بودن این حکم تصریح کرده‏اند.(4) همچنین فقیهان همه مذاهب اهل سنت دیه‏ى زن را نصف دیه‏ى مرد مى‏دانند، مگر چند تن انگشت شمار از اهل‏سنت که مخالفت آن‏ها را بهایى نیست، لذا صاحب جواهر مى‏گوید : جملگى مسلمانان براین حکم اجماع دارند.(5)

در مقابل اجماع فقیهان اسلام، آقاى صانعى در نسبتى خلاف واقع ادعا مى‏کند: منشأ تفاوت دیه‏ى زن و مرد در زمان شهید بهشتى است. بهشتى در آن شرایط انقلابى این وجه اعتبارى را مطرح کرد که چون مرد خرجى مى‏دهد، دیه‏ى وى دو برابر زن است. اصل این مطلب نادرست است ... در فقه شیعه اصلاً این حرف‏ها و این گونه مسائل مطرح نیست. با اعتباراتى که اشکال دارد نمى‏توان قانون درست کرد.(6)

بدین‏گونه آقاى صانعى اجماع فقیهان شیعه را انکار نموده، از شهید بهشتى انتقاد مى‏کند که با اعتبارات نمى‏توان قانون درست کرد. در حالى که دلیل ارائه شده از سوى آن شهید از روایات گرفته شده است.

مطلب دیگر این‏که وقتى از آقاى صانعى در مورد دیه‏ى زن و مرد سؤال مى‏کنند، مى‏گوید: دیه زن و مرد مساوى است قضاءً لا طلاق ادلة الدیه و عدم دلیل برتقیید .(7)


در صورتى که که شیخ طوسى دلیل نصف بودن دیه‏ى زن را اجماع و روایات مى‏داند(8) و صاحب جواهر، روایات باب را متواتر مى‏خواند،(9) همان روایاتى که از پیامبر(ص) و ائمه (ع) نقل شده و مقیّدند و به صراحت دلالت بر نصف بودن دیه دارند.(10)

دوم : ردّ فاضل دیه

امام خمینى ره -(11) و همه‏ى فقیهان شیعه در صورتى قصاص مردِ قاتل را در مقابل زنِ مقتول جایز مى‏دانند که اولیاى زن، فاضل (زیادى) دیه‏ى قاتل را به ورثه‏اش بپردازند که نصف دیه‏ى مرد است و این حکم اجماعى است.(12) در مقابل، فقیهان اهل سنت جز اندکى از آن‏ها ردّ زیادى دیه را لازم نمى‏دانند.(13)

آقاى صانعى برخلاف اجماع فقیهان شیعه و با پیروى از جمهور فقیهان اهل‏سنت، ردّ فاضل دیه را لازم نمى‏داند، در(14) حالى که صاحب جواهر مى‏گوید: روایات مستفیض و متواتر این معنا را اثبات مى‏کند.(15)

سوم : متعه‏

آقاى صانعى گفته است : «مشروعیت عقد موقت و متعه، فى‏الجمله براى مواقع اضطرارى همانند جنگ‏هاى طولانى، جزو مسلمات مذهب شیعه است و همان طور که مرقوم شده مشروعیتش براى موارد اضطرار است».(16)

مدتى بعد با صراحت مى‏گوید: «اساساً عقد موقت در اسلام براى رفع ضرورت است، نه عیاشى مشروع یا عدل
ازدواج دائم قرار گرفتن، بنابراین براى کسانى که همسرشان در اختیار آن‏ها است و مى‏توانند غریزه‏ى جنسى را به وسیله همسر اطفا نمایند، عقد موقت مرد نسبت به زن مسلمان، به نظر این جانب، محل اشکال، بلکه محکوم به منع و عدم جواز است.»(17)

نظر آقاى صانعى در منوط کردن جواز ازدواج موقت به وجود اضطرار همان دیدگاه قدیمى فقیهان اهل‏سنت است و اساساً نخستین فردى که قید «اضطرار» را دخیل در جواز متعه دانست، خلیفه‏ى دوم بود که در دفاع از تحریم متعه گفت : «همانا رسول خدا(ص) متعه را در زمان ضرورت حلال کرد و اکنون مردم در آسایش‏اند».(18)

برخلاف آقاى صانعى، فقیهان شیعه اجماعاً ازدواج موقت را جایز مى‏دانند و هیچ کدام آن‏ها جواز آن را مقیّد به قید اضطرار نکرده است.(19)

چهارم : محرمیت فرزند خوانده‏

وقتى درباره‏ى محرمیت فرزند خوانده با اطرافیان از آقاى صانعى سؤال مى‏شود، فتوا مى‏دهد: فرزند خوانده گرچه فرزند اصلى نمى‏باشد، لیکن چون اطلاع دادن و متوجه شدن او به فرزند خوانده بودن براى او حرج و مشقّت ولو روحى - که معمولاً چنین است - دارد، از جهت محرمیت حکم فرزند اصلى را داشته و همه محارم فرزند اصلى به او محرم مى‏باشند و جزو محارمش از حیث محرمیّت محسوب مى‏شوند و در محرمیّت ذکر شده، فرقى بین نسبى، مانند دایى و عمه و یا سببى، مانند مادر زن و یا مادر شوهر و غیر آن‏ها نبوده و نیست.(20)

فقیهان شیعه تاکنون هرجا که درباره‏ى ایجاد محرمیّت با فرزند خوانده اظهار نظر کرده‏اند، تنها به محرمیّت از راه رضاع یعنى شیر دادن و ازدواج اشاره کرده‏اند، از جمله خود آقاى صانعى در پاسخ مقلدانش، پیش از این تنها به همین دو راه اشاره کرده است(21) و دیده نشده که فقیهى براى اثبات محرمیّت، آن هم براى نزدیکان سببى و نسبى به قاعده نفى حرج استناد کرده باشد. از طرز استدلال آقاى صانعى دانسته مى‏شود که وى به درستى مفاد قاعده‏ى لاحرج را در نیافته است.

پنجم : ربا در قرض‏هاى استنتاجى

آقاى صانعى فتوا مى‏دهد : اگر کسى که قرض مى‏دهد، شرط کند که زیادتر از مقدارى که مى‏دهد بگیرد، در صورتى که قرض استنتاجى (تولیدى و اکتسابى) باشد به این معنا که شخص براى گذران زندگى و تهیه‏ى نان شب خود و یا ورشکستگى و بیچارگى قرض نمى‏کند، بلکه براى کسب و ساختن خانه و امثال آن‏ها - که براى استنتاج است - قرض مى‏کند، عدم حرمت قرض ربوى استنتاجى - که نه تنها باعث جلوگیرى از معروف و تجارت و کسب و کار نمى‏شود، بلکه وسیله‏اى براى رونق بازار و اقتصاد سالم است - خالى از قوت نیست، هر چند احتیاط در به کار بردن حیل در این قسم ربا و زیاده مطلوب است، ولى اگر قرض ربوى استهلاکى باشد؛ یعنى براى نیاز و رفع احتیاج زندگى است، حرام و در حکم جنگ با خدا و رسول او است و هیچ حیله‏اى مجوّز آن نیست.(22)

فقیهان شیعه(23) و سنى(24) اجماع دارند که به طور کلّى اگر در قرض، شرط شود که هنگام باز پرداخت، مقدارى به مبلغ بدهى افزوده شود، ربا و حرام است و تا قرن حاضر کسى در این حکم تردیدى نداشت تا این‏که با نفوذ اقتصاد سرمایه‏دارى در کشورهاى اسلامى برخى از عالمان اهل سنت، مانند رشید رضا و عبدالوهاب خلاف، این شبهه را مطرح کردند که آن چه اسلام تحریم کرده خصوص بهره‏ى قرض‏هاى مصرفى و استهلاکى است و شامل بهره‏ى قرض‏هاى تولیدى و استنتاجى نمى‏شود و متأسفانه آقاى صانعى بدون مطالعه کافى و دقت در آیات و روایات اهل‏بیت در این دام افتاده و این فتوا را داده است، حال آن که فضلاى حوزه‏ى علمیه‏ى قم به خوبى به شبهات مزبور پاسخ گفته‏اند.(25)

ششم : پاک بودن پوست غیر مذکى

آقاى صانعى گفته است : به نظر اخیر این جانب، چرم‏ها و پوست‏هاى تهیه شده در بلاد غیر اسلامى، اگر اطمینان باشد که از حیوانات مردار و میته گرفته نشده (که معمولاً امروزه مخصوصاً با توجه زیادى که به رعایت بهداشت در دنیا مطرح است، چنین اطمینانى وجود دارد)، نجس نیست. زیرا آن چه که نجس است، مردار و جیفه است نه غیر مذکى، هم‏چنین نماز خواندن با آن‏ها چنان چه از حیوان حلال گوشت باشد، مانعى ندارد.(26)

در فقه شیعه، حیوان غیر مذکى، میته محسوب مى‏شود و پوست آن نجس و نماز با آن باطل مى‏باشد و این مطلبى اجماعى است و در روایات معصومان(ع) هم همین معنا به صراحت آمده است(27) حال چگونه آقاى صانعى حکم غیر مذکى را از میته جدا مى‏داند، خود باید پاسخ بدهد.

هفتم : تشکیک در حکم ارتداد

از آقاى صانعى مى‏پرسند: آیا افراد مى‏توانند به صورت واقعى و نه تصنعّى دین خود را تغییر دهند؟
در جواب مى‏گوید : اگر این عمل از روى تحقیق، علم و آگاهى باشد و در واقع آگاهانه منکر دین فعلى خود شود، این مطلب، قابل بحث است اما اگر کسى علم و آگاهى به حقانیت دین خود دارد اما بازدست به انکار آن مى‏زند و مردم هم مى‏دانند این عقیده واقعى او نیست، این چنین کسى مستحق مجازات است.(28)

این گفته آقاى صانعى که مى‏گوید «قابل بحث است»، زیر سؤال بردن حکم اجماعى فقیهان مسلمان است، آنان حتى در مورد کسى که یک حکم ضرورى دین را انکار کند حکم ارتداد و اعدام را جارى مى‏دانند(29) چه رسد به این‏که‏ صراحتاً دین خود را انکار کند و تغییر دهد. قیدى که آقاى صانعى به عنوان راه نجات مرتد از مجازات مطرح کرده است، یعنى «انکار و تغییر دین از روى علم و آگاهى»، قیدى است که با احراز آن، همه فقیهان مسلمان حکم به مجازات فرد مى‏کنند. صاحب جواهر مى‏گوید: اگر حکم انکار شده، فى حد ذاته امرى ضرورى از ضروریات دین باشد و کسى که آن را انکار مى‏کند، از ضرورى بودن آن حکم نزد اهل دین اسلام اطلاع داشته باشد، با این انکار، کفر وى ثابت مى‏شود، چه این انکار زبانى باشد و از روى عناد گفته شود و چه هم زبانى باشد و هم اعتقاد قلبى او باشد.(30)

شهید ثانى نیز مى‏گوید: ارتداد عبارت است از کفر بعد از اسلام و کفر یا بانیت یا با قول و یا با فعل تحقق مى‏بابد... قول مثل این‏که خدا یا پیامبران را انکار، یا رسول خدا(ص) را تکذیب کند، یا امرى را که اجماعاً حرام است حلال، یا امرى را که اجماعاً حلال است، حرام شمرد و ضابطه‏ى ارتداد، انکار ضرورى دین است و فرقى نمى‏کند از روى عناد، یا اعتقاد و یا استهزا باشد.(31)بنابراین جایى براى تشکیک در این حکم نیست.

هشتم : ارث بردن کافر از مسلمان

آقاى صانعى مى‏گوید: آیا اسلام حقوقى را براى کسانى که شناسنامه‏ى اسلامى دارند قرار داده است؟ حالا اگر کسى شناسنامه‏اش او را مسیحى، یهودى، زرتشتى و یا سایر ادیان که با اسلام دشمنى ندارند معرفى کرد آیا این گونه افراد از آن حقوق محروم مى‏شوند، یعنى فرد غیر مسلمان حق ندارد از مسلمان ارث ببرد؟ ... ما چگونه بپذیریم مردى که شناسنامه‏اش اسلامى است وقتى از دنیا رفت فرزندش که مسلمان نیست و دینى غیر از دین اسلام را برگزیده است وشیره و میوه جان پدر است تنها به علت این‏که شناسنامه اسلامى ندارد از ارث بردن اموال پدر محروم شود.(32)

این گفته آقاى صانعى هم برخلاف اجماع مسلمانان است. شهید ثانى مى‏گوید: مسلمانان اتفاق دارند که کفر مانع ارث مى‏شود و کافر از مسلمان ارث نمى‏برد.(33)

صاحب جواهر پس از آن که کفر را از موانع ارث مى‏شمرد، مى‏گوید: کافر ذمى و حربى و مرتد و سایر اصناف کافر از مسلمان ارث نمى‏برند و در این حکم میان مسلمانان اختلافى نیست.(34)

بنابراین از نظر فقیهان اسلام، این مطلب اثبات شده‏اى است که شخص مرتد از پدر مسلمان خود ارث نمى‏برد و آقاى صانعى تحت تأثیر احساسات خود، احکام خدا را به بازى گرفته است.

نهم : ازدواج مجدد

آقاى صانعى گفته است: ازدواج مجدد مرد بدون اجازه‏ى همسر اول، خلاف شرع، حرام و معصیت است. در صورتى که رضایت زن اول وجود نداشته باشد، حتى اگر مرد تمکن مالى هم داشته باشد، ازدواج مجدد وى حرام است.(35)
و براین گفتار افزوده است : ازدواج مجدد بدون رضایت همسر اول ... از نظر شرعى جرم است و اگر زن اول بعد از عقد زن دوم رضایت ندهد، این عقد اثر حقوقى ندارد.(36)

آقاى صانعى در این مسأله برخلاف اجماع مسلمانان فتوا داده است. علامه‏ى حلى مى‏گوید: فقیهان همه شهرها در همه سرزمین‏ها و زمان‏ها اتفاق دارند که براى مرد آزاد جایز است چهار زن آزاد را به عقد دائم خود در آورد.(37)
بعضى از فقیهان در توضیح سخن علامه گفته‏اند : این گفته صراحت دارد در این‏که احدى از مسلمانان با جواز ازدواج با چهار زن مخالفت نکرده است، با وجود آن که در سایر مسائل فرعى زیاد اختلاف دارند. هر کس قایل به عدم جواز شود منکر صریح قرآن است و مخالف همه اهل اسلام ... و اگر کسى این را انکار کند، مرتد است، چون ضرورى دین را انکار کرده است.(38)

روایات فراوانى نیز بر جواز گرفتن چهار زن دلات دارد.(39)

ضمن این‏که تا به حال بین فقیهان مسلمان دیده نشده است که کسى ازدواج مجدد را مشروط به رضایت زن اول کند، این شرط را آقاى صانعى بدون دلیل شرعى، از جانب خود ابداع کرده است. اگر چنین شرطى ملاک باشد حکم ازدواج مجدد در قرآن «فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنى و ثلاث و رباع» تقریباً لغو است، چون کم‏تر زنى است که براى ازدواج دوم شوهرش اجازه بدهد.

البته آقاى صانعى به این ابداعات قانع نیست و چنان مى‏نماید که در آینده قصد دارد در بسیارى از احکام دین تجدید نظر کند. نکته‏اى که در این‏جا تذکر آن لازم مى‏نماید این است که چرا مراجع محترم تقلید، مدرسین حوزه و فضلاى محترم با مماشات به فتواهاى شگفت آقاى صانعى مى‏نگرند، در صورتى که نشر چنین بدعت‏هایى که با کنار نهادن معیارهاى علمى حوزوى انجام مى‏گیرد گذشته از آن که ضربه کارى بر میراث فقیهان بزرگ شیعه است براى طلاب جوان و تازه کار، روشى نا مبارک و غلط را آموزش مى‏دهد که مفسده آن در آینده آشکار خواهد شد.

.......................................................................................
1) در دیدار با رئیس مرکز پژوهش‏هاى زنان، 24/7/79 .
2) روزنامه اعتماد، 14/2/85، ص 2 .
3) تحریر الوسیله، ج 2، ص 558، مسأله‏ى 26
4) شیخ طوسى، کتاب الخلاف، ج 5، ص 254، مسأله 63؛ مقدس اردبیلى، مجمع الفائدة و البرهان، ج 14، ص 322؛ سیدمحمد جواد حسینى‏عاملى مفتاح الکرامة، ج 21، ص 175 .
5) جواهر الکلام، (15 جلدى) جلد 15، ص 175 .
6) روزنامه‏ى کارگزاران، 23/6/86، ص 6 .
7) روزنامه‏ى شرق، 12/3/86، ص 5 .
8) کتاب الخلاف، ج 5، ص 254 .
9) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 15، ص 276 .
10) کتاب الخلاف، همان‏جا؛ وسائل الشیعه، ج 29، ص 205-206، ابواب دیات نفس، باب 5، ح 1-4؛ مستدرک الوسائل، ج 18، ص 300-301، ابواب دیات نفس، باب 5، ح 1-3. روایات ردّ فاضل دیه هم براین موضوع دلالت دارد. رک.: وسائل الشیعه، ج 29، ص 80-87 ، روایات، باب 33، از ابواب قصاص نفس.
11) تحریر الوسیله، ج 2، ص 519 .
12) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 15، ص 50-51 .
13) کتاب الخلاف، ج 5، ص 145؛ بدایة المجتهد، ج 2، ص 395 .
14) در دیدار با رئیس مرکز پژوهش‏هاى زنان، 24/7/79؛ هفته نامه‏ى گوناگون، 8/6/82، ش 28، ص 6 .
15) جواهر الکلام (15 جلد) ج 15، ص 51 .
16) روزنامه‏ى توسعه، 13/5/81، ص 1 .
17) روزنامه‏ى کارگزاران، 16/3/86، ص 14 .
18) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 10، ص 708 .
19) سیدعلى طباطبایى، ریاض المسائل، ج 10، ص 272؛ سیدمحمد عاملى، نهایة المرام، ج 1، ص 221؛ یوسف بحرانى، الحدائق الناضرة، ج 24، ص 113؛ کتاب الخلاف، ج 4، ص 341 .
20) روزنامه‏ى اعتماد، 18/3/83، ش 563، ص 2 .
21) مجمع المسائل، ج 1، ص 431س 1304؛ ص 432، س 1305؛ ص 436، س 1317.
22) توضیح المسائل، ص 382 .
23) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 9، ص 8 .
24) موفق الدین بن قدامه و شمس الدین بن قدامه، المغنى و الشرح الکبیر، ج 4، ص 390 .
25) براى مطالعه رجوع شود به. ربا، پژوهش ممتاز واحد تحقیقات اقتصادى جامعه مدرسین، ص 299-308 .
26) روزنامه‏ى شرق، 28/5/83، ص 4.
27) رک : مستمسک العروة العروثقى، ج 1، ص 323؛ مأة قاعدة فقهیة، ص 163-164؛ تحریر الوسیله، ج 1، ص 144، مسأله 10؛ المبسوط فى فقه الامامیه، ج 6، ص 284 .
28) روزنامه‏ى صداى عدالت، 12/11/84، ص 11 .
29) رک : موسوعة جمال عبدالناصر الفقهیه، ج 4، ص 252-254؛ التنقیح فى شرح العروة الوثقى، ج 2، ص 60-61؛ ذکرى الشیعة، ج 1، ص 115؛ کشف اللثام، ج 1، ص 402؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج 13، ص 314؛ ایضاح الفوائد، ج 4، ص 547؛ مفتاح الکرامة، ج 1، ص 245 .
30) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 12، ص 458-459 .
31) الروضة البهیة، ج 2، ص 391 .
32) روزنامه‏ى اعتماد ملى، 11/11/84، ص 7 .
33) مسالک الافهام، ج 13، ص 20 و مانند آن: ریاض المسائل، ج 14، ص 209 .
34) جواهر الکلام (چاپ داراحیاء التراث العربى) ج 39، ص 16؛ کفایة الاحکام، ج 2، ص 791 .
35) روزنامه اعتماد، 29/5/86، ص 1 .
36) روزنامه‏ى آفتاب یزد، 17/9/86، ص 9 .
37) تذکرة الفقها (چاپ قدیم)، ص 638 .
38) مدارک العروة، ج 29، ص 17 .
39) وسائل الشیعه، ج 20، ص 517-519، احادیث باب 1 و 2 .

فرزند آشوبگر رفسنجانی در امارات چه می کند؟؟

منبع : استقامت

خانواده فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، هر هفته ایران را ترک می کنند و برای ملاقات با مهدی هاشمی عازم کشور امارات می شوند.

به گزارش شبکه ایران، مهدی هاشمی رفسنجانی که حدود چهار ماه پیش برای آنچه "انجام ماموریتی کوتاه مدت" اعلام شد، کشور ایران را ترک کرده، هر هفته اعضای خانواده اش را در خارج از کشور ملاقات می کند.
به گفته یک منبع آگاه، خانواده فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، هر هفته ایران را ترک می کنند و برای ملاقات با مهدی هاشمی عازم کشور امارات می شوند.
در مواقعی هم که فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت در امارات حضور نداشته باشد، خانواده او از این کشور عازم انگلیس شده و در آنجا با مهدی هاشمی دیدار خواهند کرد. خانواده او سفر به انگلیس را تقریبا هر ماه تجربه می کنند.
گرچه تاکنون درباره جزئیات این دیدارها اخباری منتشر نشده اما به نظر می رسد که این دیدارها همانند دیگر ملاقات های خانوادگی باشد.
خانواده مهدی هاشمی در حالی هر هفته برای ملاقات با سرپرست خود از ایران خارج می شوند که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اخیرا در مشهد، سفر مهدی هاشمی را با اعترافات مختلفی که درباره نقش او آشوب های اخیر شده، بی ارتباط دانست و گفت که فرزندش دائماً می خواهد به کشور بازگردد ولی به توصیه او فعلا به کشور باز نخواهد گشت.
البته آقای هاشمی رفسنجانی توضیح نداد که اگر فرزندش مشکلی و ایرادی را متوجه خود نمی داند چرا برای ملاقات خانواده اش به ایران مراجعت و دیدارهای خود را با آنان، به جای دوبی و لندن به تهران منتقل نمی کند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین بدون اشاره به هزینه ها و سفرهای متعدد خانواده فرزندش به خارج از کشور، عنوان کرد که "مهدی در انتخابات و هیچ یک از اغتشاشات دخالتی نداشته و حتی پول ندارد که بخواهد به بقیه بدهد."

 

خروج ابهام برانگیز مهدی هاشمی از کشور

گفتنی است که مهدی هاشمی، رئیس دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد، حدود چهار ماه قبل و همزمان با برگزاری دادگاه چهارم متهمان کودتای مخملی تهران را به مقصد انگلیس ترک کرده است.
دقایقی پس از انتشار خبر این سفر ناگهانی، دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد دلیل آن را بازدید از شعبات این دانشگاه در خارج از کشور اعلام کرد و از بازگشت زودهنگام مهدی هاشمی خبر داد.
با این حال طولانی شدن سفر مهدی هاشمی علاوه بر اینکه شبهاتی را در خصوص دلیل اصلی این سفر به وجود آورده، انتقاداتی را نیز از سوی دانشگاهیان و سیاسیون به همراه داشته است.
مسئله دیگری که حضور مهدی هاشمی در خارج از کشور را حساس کرده، اظهارات مقامات قضایی کشور است.
جعفری دولت آبادی دادستان تهران چندی پیش خواستار بازگشت فوری مهدی هاشمی به کشور و پاسخگویی او به اتهاماتش شده بود اما این هشدار دولت‌آبادی با اعتراض مهدی هاشمی همراه شد، چنان‌که او گفت که هیچ اتهامی را نمی‌پذیرد.
آقای هاشمی هر چند گفته که حاضر است در هر دادگاهی حضور یابد و حتی حکم برائت هم بگیرد اما تاکنون تنها با صدور نامه و بیانیه از کشورهای غربی و دیگر مناطق، به اتهامات وارده اعتراض کرده و سخنی از زمان آمدنش نکرده است.

چرا مدعیان خط امام(ره) بر خلاف روش ایشان عمل می‌کنند؟


کسانی که موضوع گردش آزاد نخبگان و تغییر چهره‌ها را مطرح می‌کنند و با برگشت به فضای سال 76 که علیه نظام شعار رسمی می‌دادند، این بار شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند و باید در خصوص مدیریت‌های مادام‌العمر پاسخ بدهند؛ مدیریت مدیریت مادام‌العمر بر متروی تهران، مدیریت مادام‌العمر بر دانشگاه آزاد و مدیریت مادام‌العمر بر مرکز تحقیقات استراتژیک..

رییس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز با طرح این سئوال که "چرا مدعیان خط امام(ره) بر خلاف روش ایشان عمل می‌کنند؟" گفت: 99 درصد جریان اپوزیسیون درصدد نقد دولت است در حالی که پاسخش به سابقه عملکرد خود کمتر از یک درصد است.

به گزارش عدالتخانه به نقل از ایرنا، حسن عباسی طی سخنانی در همایش وبلاگ‌نویسان حامی احمدی‌نژاد که بعد از ظهر یکشنبه در تالار سیدالشهدا واقع در میدان هفتم تیر برگزار شد، افزود: این جریان که علیه دولت فضاسازی روانی می‌کنند در زمینه اعلام برنامه هیچ حرفی برای گفتن ندارند البته در این خصوص برنامه‌های کلی ارایه می‌کنند.

وی اظهار داشت: این جریان می‌گویند که گشت ارشاد را جمع کرده و نرخ تورم را تک‌رقمی می‌کنیم و مدام به دنبال ایجاد جنگ روانی هستند.

عباسی گفت: هنگامی که صحبت از رسانه می‌کنیم با سه مقوله پیامگو، پیام و مخاطب مواجهیم و وظیفه رسانه انتقال پیام به مخاطب است. وی با اشاره به مهندسی افکار عمومی گفت: این فناوری همان قدرت نرم است و اینکه چگونه می‌شود قلب‌ها و مغزها را تصرف کرد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: امروز در نقد قدرت مستقر محور کار رسانه‌ای در فضای سایبر این شده است که چرا سیب‌زمینی توزیع و هولوکاست زیر سوال برده شده است و اینکه چرا باید اسراییل محو شود.

وی ادامه داد: پاسخ به آنان این است که محو اسراییل دیدگاه امام راحل و بنیانگذار انقلاب اسلامی است همچنین زمانی که محو اسراییل مطرح می‌شود باید به این موضوع توجه کرد که مگر شوروی زمانی که محو شد جنگ به‌وجود آمد، پس باید گفت چطور مدعی هستید که مدافع خط امام‌ هستید اما برخلاف روش ایشان چنین اظهاراتی بیان می‌کنید.

عباسی همچنین به نقدهایی که به دولت در خصوص آمریکای لاتین می‌شود اشاره کرد و گفت: در خصوص آمریکای لاتین باید گفت مگر اینگونه نیست که هر گاه بیگانه در منطقه ما اردو بزند ما نیز باید وارد محوطه خاک آن شده و اردو بزنیم پس اگر بیگانه به دنبال حیات‌خلوت برای خود است ما نیز برای خود آن را تعریف می‌کنیم.

وی به همچنین به نقد‌های دیگری که علیه دولت در خصوص شرکت در اجلاس خلیج‌فارس شد اشاره کرد و گفت: از دیدگاه برخی رابطه فقط باید با آمریکا برقرار شود.

عباسی در خصوص تخریب‌هایی که علیه دولت در خصوص انحلال سازمان مدیریت شده اظهار داشت: باید گفت سازمان مدیریت منحل نشده بلکه تغییر ساختار داده است. وی خطاب به تخریب‌کنندگان دولت در خصوص انحلال سازمان مدیریت گفت: مگر شما که در دوره خود چهار نهاد امنیتی را ادغام کرده و نیروی انتظامی را به‌وجود آوردید کسی چیزی گفت که اکنون تلاش‌های دولت را با سیاه‌نمایی زیر سوال می‌برید

رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز با اشاره به اظهارات برخی منتقدان دولت مبنی بر پول‌افشانی دولت نهم گفت: دولت گذشته برای افتتاح پروژه‌ها، جشن‌های میلیاردی برگزار می‌کرد. دکتر حسن عباسی گفت: براساس اخبار خبرگزاری‌ها و سایت‌ها، دولت گذشته برای افتتاح فرودگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) که هنوز هم کامل نیست یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان هزینه کرد. عباسی گفت: سالن جشن افتتاح این فرودگاه یک سالن بادی بود که از ایتالیا آورده بودند؛ صندلی‌ها و گل و شیرینی را از جای دیگر سفارش داده بودند.

این استاد دانشگاه افزود: امروز دولت برای افتتاح پروژه‌ها حداکثر دو میلیون تومان هزینه می‌کند و پول‌هایی را که به آن صورت هزینه می‌شد امروز به دست مردم عوام می‌رسد که دستشان به جایی نمی‌رسد.

وی با بیان اینکه "شهرام جزایری که در دولت کنونی پرورش نیافته است"، گفت: شهرام جزایری در آن زمان از رییس مجلس به پایین، با پانصد میلیون تومان همه را خرید و رییس مجلس و کارگزاران دولتی با دریافت سیصد میلیون تومان وامدار جزایری شدند. عباسی با طرح این پرسش که "آیا فساد آقازاده‌ها و شهرام جزایری‌ها پدیده این دولت بود؟" اظهار داشت: در زمان محاکمه‌ یکی از کارگزارانی‌ها پروژه مژده برای واگذاری به هنرمندان مطرح شد.

این استاد دانشگاه با اشاره به این‌که دولت قبلی نقطه‌گرا و دولت کنونی توده‌گراست، گفت: دولت قبلی به سینماگران، هنرمندان و روشنفکران می‌رسید و این دولت به عوام و محرومان بیشتر رسیدگی می‌کند.

وی افزود: هر روزنامه رنگین برای فعالیتش به سه تا چهار میلیارد تومان نیاز دارد؛ آیا روزنامه‌هایی که خط قرمز اسلام، مبانی نظام و قانون اساسی را طی می‌کردند جز با حساب در اختیار مسئولان اداره می‌شدند؟

وی گفت: پول‌هایی را که به محسن سازگارا در مؤسسه کیان و جامعه روز که بنیان‌های اعتقادی جامعه را زیر سؤال می‌بردند داده می‌شد امروز به کف روستاها می‌رود در اختیار عوام قرار می‌گیرد.

رییس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز موضوع پول افشانی دولت را یکی از محورهای چالش برانگیز رسانه‌ها و سایت‌ها ذکر کرد و گفت: برخی از متنفذین جناح مقابل چهار ماه پس از اولین سفر استانی دولت در سال 84 گفتند که این سفرها تبلیغاتی است. وی با بیان این‌که برخی می‌گویند چرا به استان‌ها می‌روید، افزود: همه جای تهران شمال تهران نیست و از تهران نمی‌توان برای همه کشور برنامه‌ریزی کرد.

عباسی اظهار داشت: شما از حساب در اختیار به خواص پول می‌دادید و این دولت به عوام.

وی در همین زمینه به اهدا لب‌تاپ به خبرنگاران از سوی رییس جمهور قبلی اشاره کرد و گفت: اگر فرض شما را بپذیریم که دولت پول داده است تا رأی جمع کند کشاورز و دهقان صغیر آن روستا که پنجاه هزار تومان دریافت کرده است فقط یک رأی دارد، اما آیا از جناح مقابل شما نمی‌توانستند بگویند لب‌تاپ داده‌اید تا خبرنگار هزاران رأی کار کند.

وی با بیان این‌که برخی نمی‌دانند وام یعنی چه گفت: سیاست‌های شما نظام بانکی را ایجاد کرد که افراد میلیاردها تومان وام می‌گیرند اما پس نمی‌دهند.

وی سپس به موضوع سیصد میلیارد دلار درآمد نفتی اشاره کرد و گفت: کسی که عضو مجلس خبرگان است و در این زمینه دروغ می‌گوید چه پاسخی دارد در حالی‌که کمیسیون اقتصادی مجلس درآمد نفتی را 220 میلیارد دلار اعلام کرده است.

عباسی با تقبیح توجیه اقدامات برای دستیابی به قدرت از جمله دروغ و دغل گفت: گاهی گفته می‌شود دولت 300 میلیارد دلار درآمد نفتی را به دست آورده و در روستاها توزیع کرده تا مردم رأی دهند.

وی به خبر دیگری از یکی از سایت‌ها در سال‌های گذشته اشاره کرد و گفت: در آن سایت آمد که 250 میلیون تومان برای دکوراسیون اتاق وزیر هزینه شد.

این استاد دانشگاه رویکرد غیراخلاقی در عرصه سیاست را مورد انتقاد قرار داد و گفت: کسانی که خود را از یاران و نزدیکان امام می‌دانند این موضوعات را بسط می‌دهند و هیچ برنامه رسمی و ایجابی اعلام نکرده‌اند. عباسی گفت: کسانی که موضوع گردش آزاد نخبگان و تغییر چهره‌ها را مطرح می‌کنند و با برگشت به فضای سال 76 که علیه نظام شعار رسمی می‌دادند این بار شعار مرگ بر دیکتاتور داده می‌شود، در خصوص مدیریت‌های مدام‌العمر پاسخ بدهند. وی مدیریت مدیریت مدام‌العمر حزب کارگزاران بر متروی تهران، مدیریت مادام‌العمر بر دانشگاه آزاد و مدیریت مدام‌العمر بر مرکز تحقیقات استراتژیک را مثال زد و گفت: مرکز تحقیقات استراتژیک 17 سال سابقه ثبات تصمیم‌گیری دارد اما در این مدت 17 استراتژی از آن بیرون نیامده است.

وی با بیان این‌که آماده است در این باره مناظره کند گفت: این افراد بگویند آیا برنامه استراتژیک و استراتژی برای اداره کشور داشته‌اند یا خیر.

عباسی افزود: چرا رهبر انقلاب اسلامی باید طرح تحول کشور را در دانشگاه فردوسی مشهد تبیین، دهه پیشرفت را در دانشگاه شیراز و حرکت به سمت پیشرفت را در دانشگاه کردستان مطرح کنند؟
 
وی گفت: یکی از موارد مدیریت‌های مدام‌العمر مجمع تشخیص مصلحت‌ نظام است و این مجمع در تعیین نقشه کشور چه جایگاهی دارد.

عباسی همچنین با اشاره به اظهارات برخی نامزدها مبنی بر این‌که کشور طرح و برنامه ندارد گفت: من از کسی که 20 سال در صحنه اجرایی کشور نبوده اما در چهار جایگاه عضو ثابت بوده است، سؤال می‌کنم در این مدت چند سیاست کلان استراتژیک و طرح برای اصلاح فرهنگی کشور ارائه کرده‌اید؟

وی گفت: رهبر انقلاب اسلامی در دستورات خود به بخش‌های آموزش عالی، آموزش و پرورش، قوه قضاییه، نیروهای مسلح به طور مستقیم طرح تحول را خواستار می‌شوند اما چرا ایشان از مجمع و مرکز تحقیقات استراتژیک طرح تحول نمی‌خواهند؟

وی وظیفه فرهنگستان هنر را تولید فلسفه هنر برشمرد و گفت: کسی که 20 سال رئیس این فرهنگستان بوده چند صفحه فلسفه هنر ارائه کرده است.

وی با اشاره به این‌که برخی دوران کنون را دوران قانون گریزی می‌نامند به خبر دیگری در تاریخ 24 آذر 83 اشاره کرد و گفت: در آن خبر به بی‌تفاوتی دولت در برابر بیش از 16 هزار تخلف مدیران شرکتی که توسط سازمان حسابرسی مورد ارزیابی قرار گرفته اشاره شده است که میزان آن بیش از 2 تریلیون ریال است.

این استاد دانشگاه به موضوع سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی اشاره کرد و گفت: سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی منحل نشد بلکه تغییر شکل داد. وی این سازمان را بودجه محور و ناکارآمد ارزیابی کرد و گفت: یک مدل غلط آمریکایی در این کشور بنیان‌ نهاده شد و مبنای نظام برنامه‌ریزی کشورمان شد. عباسی این پرسش را مطرح کرد آیا اگر امروز اقتصاد جهان و اروپا به هم ریخته است برای این است که سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را منحل کرده‌اند.

وی با بیان این‌که برخی رویه‌های غربی را دنبال می‌کنند اظهار داشت: اگر ما این رویه‌ها را دنبال می‌کردیم فاتحه برنامه هسته‌ای خوانده

زین پس، حـمـاسه مانده و مــا و ره امــام

یک ساعتی گذشته ازاین کاروان کلام
دیروز کربلای مـــعـــلّا ، کنون به شام

بازار شوم و  باطل کوفه در التهاب 
زین پس، حـمـاسه مانده  و مــا و ره امــام

راهی به وسعت هـمه تاریخ شـیعـیان
از ابتدای  غدیر و از حبلِ  اعتصام

از روز نحس سقیفه ، از نهضت فدک
تا مرثیه سرایی بانو پس از قیام

تا سجده های ساکت مسجد پس از غروب
تا ذکر و فکر و مکتب و زندان سرخ فام

تا سلـسلـه طلای سخن از نبـوغ دین
تا انتظار و غیبت و یک راه ناتمام

گشته همه ضمیمه و تکرار و مانده است
امضا و مهـر دفتر تاریخ و اخــتـتــام

یعنی هنوز مانده که ما امتحان شویم
مهتر شویم و وحشی جان را کنیم رام

مانده که در رقابت پر رمز و حادثه
ما، ما شویم و وحدت دل را کنیم تام

مانده که ارض فاصله هامان یکی شود
با عبدِ  صالحِ  وارث  فقط  دوگــام

مانده که هیئت مسـتـضعـفـین مان
باشد طلایه دار عدالت به طور عام

مانده،ولی نه ماندن مکتب و وطن
یعنی ، توقف ما، شده حالا بلا و دام

ما مانده ایم در عقبِ غربِ روزگار
با بردگی به محضر شیطان به احترام

ما مانده ایم و صحنۀ آشوب این جهان
جایی که دفن هستی انسان،بود مرام

ما مانده ایم و فقط قلب و عقلمان
دارد هنوز تپش عشق علی الدوام

این قلب و عرش و حرم هم هدیه ایست
شاید برای روز مبادا و التزام

شاید برای لحظۀ امید و انقلاب
تا انتخاب یکی،هیچ، هردو، کدام؟

شاید برای سبز و سپید مبارزه
تا سرخ  یار شهید بی نشان و نام

شاید برای شور و نشاط تظاهرات
گلبانگ ساعتِ تکبیرِ پشت بام

با پای رفتن و حرکت ز ظلم شاه
یا مشت آهنی به سر سلطنت نظام

یادش بخیر آن همه دیدار و عاشقی
با آن ترانه زیبا:«خمینی ، ای امام»

یادش بخیر لحظه ی آزادی و شکوه
اسلام و افتخار و ملت پیروز و شادکام

یادش بخیر عرصه ی پیکار و اقتدار
مردم زدند به اشتر تقدیر خود لجام

یادش بخیر جبهۀ فرهنگ و اجتهاد
تا ثانیه پذیرش آن متن زهر جام

تا روز حزن و یتیمی به وقت صبح
با پر کـشـیدن  پدرِ پـیـرمان امــام

یــادش بـخیر روز طــلــوع مجدد
خورشیدی از تبار خراسان نیکنام

اما ، امان ز هیاهوی دوستان!
با التقاط و فتنه و بلوای آن ایام

با این همه ، همه در حال انتظار
تا بشنوند ز لب  رهبری  پـیـام:

«که ای همیشه امت بیدار عرصه ها
دشمن شکست خوردۀ ایمانتان،مدام

این بار حمله نرمی به پا شده است 
ای وای،اگر ز، رنگ قشنگش شویم خام

حالا رسیده زمان یک شروع نو
فارغ ز شهرت و مال و ثروت و مقام

حالا زمان گوشه نشینی و قهر نیست
دوران جنبش است و تکاپوی گام گام

حالا رسیده لحظه ی پرواز انقلاب
ترویج پیشرفت و عدالت به اهتمام

با نخبه پروری و سلاح قوی علم
با آن بصیرت و تقوی و انسجام»

القصّه ،هم سخن ، ماییم و حرف یار
لبیک و یا حسین و موعد برپایی خییام

ماییم و این هزار و چهارصد سال نو
ماییم و این کمان و کمال مه حرام

ما بازماندگان حیات محرمیم
در یک هزار وسیصد وهشتاد وهشت نام

آماده ایم تا که سراییم شعر نو
در وزن آخرین سروده ی آرام یک امام

یک واژه مانده ولیکن در انتها
آنهم برای شما ، دوست گــــرام

ساعت به وقت عشق و غزل چهارده تمام
این جا ، سرای مــن ایــران و الـــسلام

این شعر توسط سرکار خانم فاطمه حجازی جهت انشار، برای سایت بچه‌های قلم ارسال شده است.

نحوه نخست‌وزیری میرحسین موسوی به روایت بادامچیان

نحوه نخست‌وزیری میرحسین موسوی به روایت بادامچیان

خبرگزاری فارس: قائم مقام حزب مؤتلفه اسلامی در یک نشست خبری چگونگی حضور موسوی در حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری او را تشریح کرد.


به گزارش خبرگزاری فارس از قم، اسدالله بادامچیان ظهر امروز در مورد چگونگی انتخاب موسوی به نخست وزیری اظهار داشت: آقای موسوی انقلابی نبود و از نوجوانی در خدمت دکتر پیمان بود و افکار او همان افکار پیمان است.
وی ابراز داشت: وی در جریان ساختن مسجد کانون توحید با شهید باهنر آشنا شد و وقتی دیدیم مستعد است به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد.
بادامچیان افزود: چهره او با عضویت در این حزب آشکار شد، او قرار نبود نخست وزیر شود ولی شرایط پیش آمد که به نخست وزیری انتخاب شد.
قائم مقام حزب مؤتلفه اسلامی بیان داشت: موسوی در طول مسیر نشان داد فرد مطلوبی نیست ولی به دلیل قرار گرفتن کشور در شرایط جنگ چاره‌ای نبود جز اینکه در مسئولیت باقی بماند.
وی ادامه داد: در چهار سال دوم ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان تمایلی به سپردن نخست وزیری به میرحسین نداشتند و به همین منظور در نامه‌ای به مجلس 600 مورد تخلف وی از قانون اساسی را اطلاع دادند.
بادامچیان اضافه کرد: پس از آن از موسوی خواسته شد به مجلس آمده و به سئوالات نمایندگان پاسخ دهد.
وی تصریح کرد: پس از آن در مجلس بین نمایندگان اختلاف نظر به ‌وجود آمد و تعدادی از نمایندگان مجلس که در اقلیت بودند به امام خمینی (ره) نامه نوشتند.
قائم مقام حزب مؤتلفه اسلامی اظهار داشت: در این زمان محسن رضایی به امام گفت موسوی در جبهه‌ها موقعیت دارد و اگر نخست وزیر نشود رزمنده‌ها انگشتشان روی ماشه نمی‌رود.
وی اضافه کرد: امام خمینی (ره) با در نظر گرفتن این شرایط به آیت‌الله خامنه‌ای گفتند موسوی را برای نخست وزیری معرفی کنند و ایشان ولایت‌پذیری را به بهترین وجه انجام دادند.
بادامچیان خاطرنشان کرد: امام در سخنان خود به نمایندگان فرمودند که مجلس به وظیفه خود عمل کند و این سبب شد تا بین نمایندگان اختلاف پیش آید.
وی اظهار داشت: در این بین دو مسئله در مجلس پیش آمد، یکی مصلحت‌اندیشی امام و دیگری عمل به وظیفه از سوی نمایندگان، به همین دلیل چهار نفر از علما از قبیل آیت‌الله یزدی، ناطق نوری برای کسب تکلیف نزد امام رفتند.
نماینده مجلس شورای اسلامی ادامه داد: امام پس از شنیدن سخنان آنان فرمود همین که گفتم نمایندگان به وظیفه خود عمل کنند.
وی بیان داشت: پس از این نمایندگان به این نتیجه رسیدند که خواست امام این است که نمایندگان به وظیفه خود عمل کنند و لذا 99 نفر به موسوی رای مخالف یا ممتنع دادند.
بادامچیان عنوان داشت: امام خمینی (ره) فردای روز نخست وزیری موسوی از نمایندگان مجلس دعوت کرد و فرمودند چه کسانی که رای ممتنع و مخالف دادند و چه کسانی که رای موافق به موسوی دادند به وظیفه شرعی خود عمل کردند و احدی حق ندارد مجلس را تضعیف کند.
وی ابراز داشت: اما ما شاهد بودیم که در جریانات اخیر دار و دسته موسوی گفتند که این 99 نفر خلاف نظر امام عمل کردند.
بادامچیان تاکید کرد: موسوی انقلابی نبوده اما در انقلاب آمد و میدان به او داده شد و معیار ما سنجش شخصیت‌ها با حق است نه سنجش حق با شخصیت‌ها.

فاصله

شریعتی در جایی در مورد این صحبت می کند که اسلام امانیستی ترین دین است و هیچ دینی اینقدر به انسان مقام نداده تا جایی که انسان را خویشاوند خدا می داند. آنجا که خدا از زمین گل رسوب دهنده را بر می دارد و از روح خودش در آن می دمد. پس ما از جنس خدایی هستیم. و خویشاوند خدا محسوب می شویم. 

نکته ای که در آن متذکر میشود این است که خدا دستو ر می دهد از گل رسوبی بردارند و در آن از روح خود می دمد نتیجه ای که از این مطلب می گیرد این است که انسان می تواند مقامی در این دو محدوده داشته باشد . می تواند به پستی لجن بشود و یا تا مقام روح خدایی بالا برود . واین انان است که این را انتخاب می کند. این مطلب به ذهنم رسید و دیدم که چقدر قشنگه و این ارتباط ها توش خیلی جالبه 

  • فاصله انسان از لجن تا روح خدا مثله: 
    • فاصله زمین تا آسمونه  
    • فجر کاذب تا فجر صادق
    • فاصله قرآن سر نیزه ها با سینه امیرالمومنین(جایگاه اصلی قرآن) 
    • فاصله سبز لجن تا سبز علویه 

 و انسان بین این دو در حرکته. یه جمله زیبا هم از سید اهل قلم برای اتمام این صحبت ها بنظرم خیلی بجاست 

  •  عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیداکن! اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگهایش را می پرستند.  
  •  آماده باشید که وقت رفتن است عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو... واین هر دو، ‌عقل وعشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را!  
  • فجر صادق دمید و مؤذن آسمانی در میان زمین و آسمان ندا در داد: سبوح قدوس رب الملائکه و الروح. امام به نماز فجر ایستاد و اصحاب به او اقتدا کردند و ظاهر و باطن و اول و آخر به هم پیوست. میان ظاهر و باطن، وادی حیرتی است که عقل درآن سرگردان است. تن در دنیاست و جان در آخرت: این یک به سوی خاک می کشاند و آن یک به سوی آسمان، و چشم حس ظاهربین است. درمیان لشکر عمرسعد نیز بسیارند کسانی که به نماز ایستاده اند...!  چگونه باید این جماعت را از بادیه وهم میان ظاهر و باطن رهاند؟ امام، باطن قبله است و نماز را باید به سوی قبله گزارد. آیا هیچ عاقلی پشت به قبله نماز می گزارد؟
  • نه عجب اگر در شهر کوران خورشید را دشنام دهند وتاریکی را پرستش کنند !