شهید دستغیب و توصیف امام خمینی و آیت الله خامنه ای

منبع: لیدر

شهید دستغیب شیرازی و امام خمینی

توصیف شهید دستغیب در باره آیت الله خامنه ای :

کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه‌ها برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند. این مرد بزرگ مقامی برای خودش قائل نیست، به عین مثل رهبر عظیم الشأن. امام فرموده به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای خامنه‌ای هم این جوری است، مقام نمی‌خواهد، مقام بر روی او اثر نمی‌گذارد .

 

دختر شهید، ‌سرکارخانم سیده بتول دستغیب نیز نقل می کند :

حالت ایشان در برابر امام حالت بنده‌ای در برابر ارباب خود بود. ما از آیت‌الله خوئی تقلید می‌کردیم، ایشان ما را برگرداندند به امام و گفتند مرجعیت امام، بالاتر است.


شهید دستغیب: آقای خامنه‌ای در هر پستی که بوده، امتحانش را درست پس داده است .

روایت خانواده شهید از ولایت پذیری شهید دستغیب

محمد مهدی اسلامی ـ برای تهیه وی‍ژه نامه ای درباره شهید محراب آیت الله عبدالحسین دستغیب، سفری به شیراز داشتم و تلاش نمودم به تهیه تصویری واقعی از آن عارف وارسته از قول تمام کسانی که می‌توانند در این مهم کمک کنند - بدون در نظر گرفتن گرایش‌های امروز آنها- تلاش کنم.

مجموعه‌ای نفیس از شرح رشادتها و مبارزات، اندیشه‌ها و سلوک آن شهید فراهم گردید، اما برای من هم جالب بود که هر جا سخنی از او در میان است یادی از اطاعت پذیری این آیت حق از امام هم در میان است. اصرار این شهید بر اطاعت پذیری از امام به گونه ای بوده است که این ویژگی را به یکی از مشخصه های معروف او تبدیل کرده است.


بهاء الدین دستغیب، یکی از فرزندان ایشان می گوید: « آقا این قدر آمادگی داشتند که هر وقت امام دستور بفرمایند، به صف مقدم بروند.

ایشان و دوستان و ارادتمندانشان واقعا از جبهه پشتیبانی می‌کردند. آقا واقعا خالصاً لوجه‌الله بود، یعنی دقیقا ذوب در ولایت بود. چه انقلاب پیروز می‌شد، چه نمی‌شد، ایشان تابع محض امام بود.ایشان تعبیر بسیار زیبایی از امام دارد. در روایت‌های عرفانی ماست که: “قلب المومن، عرش ‌الله”. ایشان می‌گفت یکی از تعبیرات مؤمن، امام است. همیشه هم موقع بردن نام امام می‌گفت: “امام امت، اطال‌الله عمره” تعبیر دیگر ایشان این بود که حضرت امام اسفار مجسم ملاصدراست. سیر الی‌الحق، راهی الی‌الله بودن، فنای لله بودن، این مسائل عمیق را ما واقعا درک نمی‌کردیم. تفسیر حمد امام از تلویزیون پخش می‌شد. یک روز به ایشان گفتیم اینهائی را که امام می‌گویند ما نمی‌فهمیم. ایشان لبخندی زد و گفت: “تو که هیچ، خیلی از بزرگان هم نمی‌فهمند. خیلی‌ها که ادعای درس خواندگی و عالم بودن هم دارند، متوجه نمی‌شوند.

نکته دیگر این است که آن موقع شورای نگهبان هنوز نبود و امام به آقای موسوی خوئینی‌ها ماموریت دادند که صلاحیت کاندیداها را بررسی کند و به صلاحیت بنی‌صدر هم تائید شد، ولی پس از برگزاری مجلس خبرگان، اگر مجله جوانان آن موقع را پیدا کنید، خواهید دید که پای قانون اساسی، امضای همه هست، الا بنی‌صدر.

شهید دستغیب حتما در مجلس خبرگان در جریان مذاکرات بودند و می‌دیدند که بنی‌صدر با اصل ولایت فقیه موافق نیست. ولی وقتی خودش آمد و اقرار کرد که این اصل را قبول کرده، آقا بر اساس همان روحیه آسان‌گیری که داشت، ادعای او را پذیرفت، اما بعد که با امام مخالفت کرد و به طرف منافقین رفت، آقا موضع‌گیری شدیدی کرد، درحالی که قبل از آن فکر نمی‌کرد کار به اینجا بکشد. آقا حتی در سخنرانی حافظیه بنی‌صدر را نصیحت کرد که به راه امام برگرد و دست از این کارها بردار، اما او روی غروری که داشت گوش نمی‌داد.

شهید دستغیب از سال 42 احساس کرد که در زمینه سیاسی مقتدای خود را پیدا کرده‌ است. همان‌طور که عرض کردم، تفسیر امام را همه کس نمی‌فهمید، اما ایشان می‌آمد می‌نشست و تا انتهای آن را تماشا می‌کرد. قبل از انقلاب ما تلویزیون نداشتیم. بعد از انقلاب یکی از دوستان آقا تلویزیون خرید و برای ایشان آورد. تفسیر سوره حمد امام وقتی از تلویزیون پخش شد، آقا گفتند یک بار امام در نجف این صحبت‌ها را کردند و ایشان را تکفیر کردند. خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب، امام در جایگاهی بودند که کسی جرئت نداشت جسارتی بکند. خود امام می‌فرمودند سید مصطفی رفت از کوزه آب بخورد و آقایان گفتند دیگر کسی از آن کوزه نخورد که نجس است، چون من فلسفه درس می‌دادم!‌ حالا تصورش را بکنید که در نجف از این نوع افراد چقدر بوده‌اند و امام تحت چه فشار روحی قرار داشته‌اند. در مورد‌آقا می‌توانم بگویم که ارادت ایشان به امام ارادتی کامل بود. آقا از صمیم دل به امام علاقه داشت.»

آیت‌الله دستغیب از شاگردان مرحوم قاضی و از سالکان طریق بود، اما با همه مراتب خویش، چنین جایگاهی را برای خویش در برابر امام قائل بود. او که برخی معتقد بودند خود از مراجع است، به کرات به علما یادآور می‌شد که در زمان حضور امام حسن، امام حسین همواره تابع بود و خاطر نشان می‌کرد شکاندن وحدت رهبری تنها به نفع دشمن است.

دختر شهید، ‌سرکارخانم سیده بتول دستغیب نیز نقل می کند: «حالت ایشان در برابر امام حالت بنده‌ای در برابر ارباب خود بود. ما از آیت‌الله خوئی تقلید می‌کردیم، ایشان ما را برگرداندند به امام و گفتند مرجعیت امام، بالاتر است. در جریان 15 خرداد وقتی از زندان آزاد شدند و به قم نزد امام رفتند، برای امام راجع به مادرم و مصائبی که بر سرشان آورده بودند، صحبت کرده و از قول ایشان گفته بودند خانه ما را ویران کردند. واقعاً هم همین‌طور بود. هرچه داشتیم و نداشتیم شکاندند و همه را از بین بردند. آقاجان تعریف می‌کردند که امام بسیار متاثر شده و به مادرمان گفته بودند: “خوشا به حال ایشان که این ذخیره آخرتشان است.” همه ما انقلاب را قبول داشتیم و هر لطمه‌ای که به ما می‌خورد، تحمل می‌کردیم، چون با این مسائل، بزرگ شده بودیم، آن وقت می‌بینیم اسمی از امثال این افراد نیست و کسانی می‌آیند و در تلویزیون صحبت می‌کنند که اصلا در انقلاب نقشی نداشته‌اند. ایشان از ظلم بدشان می‌آمد و به هرحال به نظر من این بی‌توجهی‌ها از مصادیق بارز ظلم است.

استان فارس دست ایشان می‌گشت، چون واقعا برای انقلاب وزنه‌ای بودند و اطاعت محض از امام داشتند و هرچه را که امام می‌گفتند، عمل می‌کردند. حتی ایشان نمی‌خواستند امامت نماز جمعه را قبول کنند، ولی مردم طومار نوشتند و امام تکلیف کردند و آنگاه ایشان اقامه نماز جمعه را پذیرفتند. طولی هم نکشید که شهید شدند.»

شهید دستغیب از جمله آنهایی بود که در مجلس خبرگان به شدت در مقابل چهره‌های مخالف اصل ولایت فقیه ایستادگی کردند

برادر شهید، آیت الله سید مهدی دستغیب نیز نقل می‌کند: « در سال 49 که امام نظریه ولایت فقیه را در نجف مطرح کردند. عقیده شهید دستغیب همان عقیده امام بود و کمترین اختلاف نظری با هم نداشتند. کسی که احاطه بر فقه دارد، می‌داند که پس از پیامبر(ص)، ائمه اطهار(ع) حق ولایت بر امت دارند و در غیبت آنان نیز، این امر به عهده فقیه عادل جامع‌الشرایط مجتهد است. گمان نمی‌کنم کسی که کمترین آشنائی با فقه داشته باشد، این مطلب را انکار کند. مرحوم شهید دستغیب از جمله چهره‌هائی بودند که در مجلس خبرگان به شدت در مقابل چهره‌های مخالف اصل ولایت فقیه ایستادگی کردند. ، لازمه دینش این بود و می‌دانست حرفی که امام می‌زند از طرف خداست و همه باید پیروی کنند. عقیده‌شان این بود که امام فانی در خداست. وقتی عقیده‌اش می‌ایستد. در مجلس خبرگان نیز ایشان به شدت مقاومت کرد.»

در مصاحبه‌ها چندین نفر در خاطرات خود از سفر حضرت آیت الله خامنه‌ای به عنوان امام جمعه تهران به شیراز در اوج خیانت‌های بنی‌صدر و دیدار با شهید دستغیب برای مقابله با او گفته بودند. یاد آن سفر موجب شد برادر شهید، اشاره‌ای به چند سفر رهبر حکیم انقلاب به شیراز نماید « حضرت آیت‌الله خامنه‌ای زمانی که در مجلس اول بودند، در ماجرای بنی‌صدر به شیراز آمدند. من در مدرسه حسینی بقاء مدرس بودم. روزهای پنجشنبه شهید دستغیب به آنجا می‌آمدند و طلبه‌ها از سایر مدارس هم می‌آمدند و آن بزرگوار درس اخلاق داشتند. یک روز پنجشنبه دیدم که شهید دستغیب همراه آیت‌الله خامنه‌ای آمدند. من در آنجا با ایشان آشنا شدم.

یک سفری هم در دوره ریاست جمهوری‌شان بود. سفر اخیرشان هم که سفر بسیار بابرکتی بود. من چند سفر خدمت ایشان رسیده بودم و از ایشان درخواست کرده بودم که به شیراز هم بیایند که میسر نمی‌شد. در سفر آخرم خدمت ایشان عرض کردم که حرم حضرت رضا(ع) چندین و چند صحن دارد، حرم حضرت معصومه(س) خیابان مقابلش به صحن اضافه شده. ای کاش به شیراز هم تشریف بیاورید. خیابان مقابل حرم شاه چراغ را داده بودند به یک عرب که در آنجا مغازه درست کرده و راه را کاملا به روی ما بسته بود. طولی نکشید که مقام معظم رهبری آمدند و مسئولین را توجیه کردند و منویاتشان به تدریج دارد اجرا می‌شود و سفر بسیار با برکتی بود.

آیت الله سید علی اصغر دستغیب اما به موضوعی اشاره کرده است، که نشان از آن دارد که توجه شهید به امام اگرچه به جهت عظمت روحی ایشان بوده، اما در حقیقت فراتر از شخصیت امام و با توجه به جایگاه ایشان بوده است :

«آیت الله شهید دستغیب به همان اندازه که نسبت به مقام امامت و رهبری تولّی داشت ، نسبت به همه کسانی که خالصانه و برای خدا به امام راحل تأسّی جسته و حقیقتا" پیروی می‌کردند مهر می‌ورزید و حمایت و ترویج می‌نمود. ازجمله در رابطه با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای _مد ظله العالی_ هنگامی که به ریاست جمهوری انتخاب شدند، فرمود:

" چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ فهمیده‌ام این است که فردی است خدایی، هوی‌پرست نیست، مقام نمی‌خواهد، قدرت نمی‌خواهد بدست بگیرد، امتحان خودش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است، در هر پُستی که بوده امتحان خودش را داده است، کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه‌ها برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند. این مرد بزرگ مقامی برای خودش قائل نیست، به عین مثل رهبر عظیم الشأن. امام فرموده به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای خامنه‌ای هم این جوری است، مقام نمی‌خواهد، مقام بر روی او اثر نمی‌گذارد."


منبع : رجانیوز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد