ایت الله ناصری امام جمعه شهرکرد در گفتگو با رادیو معارف به نقل خاطره ایاز زمان اقامت امام در فرانسه پرداخت که متن این خاطره به این شرح است:
وقتی می خواستیم بیاییم ایران آقا مهدی عراقی رفته بود برای تهیه بلیط
هواپیما، یک هواپیمای ایرباس با 400 نفر ظرفیت تهیه کرده بودند ، ابتدا
همه ثبت نام کرده بودند بعد اعلام کردند 200 نفر بیشتر نمی برند برای
اینکه خلبان گفته بود که اگر نتوانیم در فرودگاههای تهران بنشینم برای
برگشت سوخت داشته باشم
ما دیدیم حرف حسابی است آقا مهدی و
دوستان گفتند ظرفیت را 200 نفر بکن 100 تا 150 نفر از دوستان ثبت نام کرده
بودند حدودا 100 الی150 نفر کم شدند مجموعا با کادر پرواز 200 نفر شد.
گفتند پول پرواز بدهید آقا مهدی این مسئله را به احمد آقا گفت ،احمد آقا
رفت داخل پول بیاورد برای پرواز بدهیم ،یک وقت دیدیم احمد آقا آمد یک کمی
پول دستش است آقا مهدی گفت این چیه احمد آقا گفت :که آقاگفته اند من پول خودم و احمد را می دهم من کار به کسی ندارم و پول را گذاشت آنجا و بلیط را گرفت و رفت.
وقتی اینطور شد خیلی آقا مهدی جا
خورد گفت :پول پرواز را چکارکنم از یک طرف ما خودمان و از طرف دیگر
خبرنگاران که هیچ آمادگی نداشتند،هیچ وقت در عمرشان این اتفاق نیفتاده
بود، شاید بعد هم این اتفاق برایشان نیفتاده باشد همه نگران شدند، سروصدا
شد از مرکز به اینجا، آنجا که اینها می گویند پول بدهید برویم ،نرویم،
بالاخره ناچار شدند یک مقدار زیادشان که می خواستند بیایند همه پول
پروازشان را دادند، ما هم رفتیم این ور آن ور البته پول جور کردیم که با
امام بیاییماین آقایان 3 ماه 4 ماه با امام دارند کار می کنند و اداره می کنند این جا رااین
خبرنگاران دارند کار خبری می کنند و امام می گویند نه خبر می خواهم نه
چیزی می خواهم، من از بیت المال به این چیزها پولی نمی دهم هرکه می خواهد
بیایید خودش بیاید در واقع دنبال این نیست که یک حرکتی بکند که این حرکت
یک روزی که خدای نکرده جنبه شخصی به خودش داشته باشد یا تعلقی به خودش
داشته باشد چون امام در تمام زندگیش فرار می کرد از این مسئله و همه را
برای خدا و رضای خدا و برای خدا و وظیفه انجام می داد.
